eitaa logo
نگاه بهشتی|شیخ حسین امامی
598 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
27 فایل
ارتباط با مدیر کانال: 👤👤 @SheykhHosseinemami
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوی فداكار «شهربانو ثمنی» همسر كارگر شهید «نوروزعلی یزدانخواه» و مادر شهیدان قربانعلی، رحیم (كارگر شهید)، طوبی و خدیجه شهادت 5 تن از اعضای خانواده اش را این گونه روایت می‌كند: دخترانم «طوبی» و «خدیجه» در سال 1357، دو ماه قبل از پیروزی انقلاب در شهر فریدونكنار شهید شدند. دختر عزیزم «طوبی» كلاس چهارم بود و «خدیجه» 3 سال بیشتر نداشت. در آن روزهای پرشور من هر ازگاهی در تظاهرات‌ها شركت می‌كردم. اما آن روز نرفتم و «طوبی» به عادت همیشه «خدیجه» را به كول گرفت و به تظاهرات رفت. در میان راه «قربانعلی» پسرم از آن دو خواست به خانه برگردند. همان لحظه مأموران حمله كردند. بچه‌هایم به منزل شهید ساداتی پناه بردند. اما یكی از گلوله‌ها به سینه «طوبی» كه پشت در پنهان شده بود، اصابت كرد و خدیجه نیز كه در دوش طوبی بود به شهادت رسید. بعد از انقلاب قاتل او را شناختیم اما همسرم از او گذشت و او را بخشید. فرزند دیگرم «قربان‌علی» اوایل سال 1361 از میان ما پركشید. او عاشقانه و غریبانه در حین انجام مأموریت و مبارزه با منافقین آسمانی شد.۲ سال بعد از انقلاب، من مادر ۳ شهید بودم، اما دوست داشتم همسر و دیگر فرزندم در میدان جنگی رسمی تر از این حرفها به شهادت برسند. واقعا به آن ۳ شهید راضی نبودم. من غبطه می‌خوردم، بلکه حتی حسادت می‌کردم به مادران شهدایی که بچه‌های شان در خط مقدم جبهه به شهادت رسیده بودند. هنوز اربعین شهادت قربانعلی نرسیده بود که یک شب، همسرم به من گفت: «اگر من هم بخواهم با رحیم عازم جبهه شوم، رضایت می‌دهی؟» جواب دادم: «مراسم چهلم قربانعلی با من، تنهایی از پس همه کارها برمی‌آیم، تو و رحیم با خیال راحت بروید منطقه» و رفتند. روز عملیات کربلای 4 سردار حاج بصیر میان پدر و پسر قرعه انداخت تا یك نفر از آنان در عملیات شركت كند اما همسرم قرعه را قبول نكرد. آنها هر دو در عملیات شركت كردند. وقتی همسرم شهید شد رحیم نزد حاج بصیر رفت و گفت: «حاجی، من فرزند شهید شدم.» حاج بصیر به رحیم گفت: پیكر بی‌جان پدر را به عقب انتقال دهد. اما رحیم پیكر پدر را بوسید، به آن عطر زد، بعد سلاحش را برداشت و به راه افتاد. حدوداً 50 متر از پیكر پدر فاصله نگرفته بود كه روح بی‌قرارش به پدر پیوست. پیكر رحیم متلاشی شده بود و از تسبیح اش او را شناسایی كردند. @negahebeheshti
🔰نقش آفرینی مسجدی‌ها در پشتیبانی از جبهه مقاومت این طلاها و گوشواره ها و سکه ها دیشب توسط نمازگزاران مشهد جمع شد. مردم حقیقتا پای کار جبهه مقاومت هستند . خدارو شکر که امنیت داریم خدا رو شکر که خانه داریم خدارو شکر که سایه پدر و مادر رو سر بچه هاشون هست ولی عده‌ای هستند که امنیت ندارند خانه هاشون ویرانه شده فرزندانی که یتیم شده اند و در این اوضاع نمیشه بی تفاوت بود نمیشه بی تفاوت زندگی کنی نمیشه بدون دغدغه باشی 💠@negahebeheshti
‏نوشته بود: رد حلقه همسرم روی انگشتش هست، چون ۱۳ سال تمام در انگشتش جا خوش کرده بود و حالا در معرکه این جنگ تمام قد حق و باطل، تصمیم گرفتیم با هم، عزیزترین دارایی‌مون رو هدیه کنیم به این جبهه... روایت این امور خیلی مهمه گذشتن از اموال به این راحتی نیست خداوند متعال به اموال همه کسانی که از جبهه حمایت و پشتیبانی می کنند عطا بفرماید. 💠@negahebeheshti
سلام بابت ریا نمی‌گم فقط چون گفتین اینا روایت بشه دارم میگم تا شاید یکی دیگه هم مثل ما دلش به رحم بیاد . می‌دونم ناقابل و چیزی نیست در مقابل کمک دیگران ولی دیگه .من یک سال و نیم پیش با پول کارگری اینا رو خریدم نه با شهریه و خیلی.هم دوستشون داریم هم من هم همسرم ولی به قول شما حکم جهاد دادند و ما ... این 👆👆👆پیام یکی از اعضای است ساعت خودشون و همسرشون رو که خیلی هم علاقه به ساعتها داشتند فروخته‌اند و هزینه رو جهت حمایت و پشتیبانی تقدیم کرده‌اند. خداوند متعال به اموالشون عطا بفرمایید. 💠@negahebeheshti