eitaa logo
نگاه قدس
3.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
226 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام یا مهدی (عج) نشود صبح اگر عرض ارادت نکنم نام زیبای تو را صبح تلاوت نکنم @negaheqods
نگاه قدس
محافظ_عاشق_من قسمت‌صد و یکم امیر به مرد سیاه پوشی که میز پشت سرش نشسته بود و مهدا سعی داشت در حض
محافظ عاشق من قسمت صد و دوم مهدا به دانشگاه رفت و از آنجایی که به کارمندان مشکوک بود کاملا طبیعی رفتار کرد . موقعیت دانشگاه و کارمندان آن را تا حدودی بررسی کرد و بسمت ستاد راه افتاد تا بتواند با آنها هماهنگ شود . میدانست ممکن است تحت تعقیب باشد برای همین در چند ثانیه تصمیمی گرفت و با اصفهان تماس هماهنگ کرد . ـ سلام دخترم ـ سلام سرهنگ ، انگار منتظر بودن یه مورد از بین دانشجو ها پیدا کنن ، فک کنم تونستیم نظرشونو جلب کنیم ـ وقتی توی اداره این پیشنهادو دادی گفتم نگرانم اگه ... ـ نه قربان ، ما موفق میشیم . میخواستم بگم منو به سامانه گروه شیراز اضافه کنید نمی تونم همین طوری برم ستاد ـ باشه تا چند دقیقه دیگه باهات تماس میگیرن ـ ممنون قربان ، یا علی ـ یا علی از تاکسی پیاده شد و چرخی در پاساژ زد . یک دست لباس خرید تا کسی که دنبالش میکند را قانع کند . به محض شنیدن صدای زنگ تلفنش تماس را وصل کرد . ـ سلام ، خانم رضوانی ؟ ـ سلام ، بفرمایید ـ ترابی ها هنوز خاکسارن ؟ ـ بله ، معلومه ... ـ من سرگرد .... هستم . مدیر تیم ... ـ سرگرد من باید یکی از همکاران شما رو در پاساڗ .... ببینم به صورت کاملا اتفاقی تا .... ـ باشه ترتیبشو میدم ۱۰ دقیقه دیگه کنار کفاشی .... . ـ خوبه ، متشکرم . ـ وظیفه است ، یا علی کمی بی هدف در پاساڗ چرخید تا بتواند نمایش را به خوبی اجرا کند ، همان طور که کفش ها را از نظر می گذراند دختری جوان حدودا ۲۵ ساله قد بلند با مانتوی کرم ، شال یاسی و ته آرایشی ملایم با مو های طلایی که کمی از شالش بیرون زده بود . مقابلش ایستاد و با تحیر گفت : مینااااااا ؟ خودتی ؟ دست مهدا را گرفت و همان طور در دستش کاغذی می گذاشت گفت : چقدر دلم برات تنگ شده چه خبر دختر ؟ کجا بودی این مدت ؟ نوشته بود : " یاسم ، مینا خانم! " مهدا با او همکاری کرد و با شوق گفت : یااااس ؟!!!! همدیگر را در آغوش کشیدند که حنا گفت : اون روز مامان میگفت ، چه خبر از مینا ؟ گفتم هیچی اینقدر بی معرفت بود که سراغی از من نگرفته... ادامه دارد ... @negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊برخیزید که هنــگامِ حضور اســـت 🎗 بزرگترین اجتماع خانوادگی حجـاب 🗓 پنجشنبه ۴مردادماه ساعت۱۶:۳۰ 📍 در ورزشگاه صـد هزار نفره آزادی ❤️همراه با اهدای روسـری متبرک به حرم اباعبدالله الحسین(ع) 🏴 و همراه با پذیرایی موکب های اربعینی @negaheqods
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ⁣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ⁣ @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
🌷🕊سلام_امام_زمانم💚 نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى... جهان ز دودِ ستم شد سیاه، در برِ چشمم فروغِ صبحِ سعادت، خدا کند که بیایى... @negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت صد و دوم مهدا به دانشگاه رفت و از آنجایی که به کارمندان مشکوک بود کاملا طبیعی
محافظ عاشق من قسمت صد و سوم ـ نه اینکه خودت هر روز به من زنگ میزدی ، هر دو مون کم گذاشتیم یاسی ، خیلی خوشحالم که دیدمت ـ بیا بریم خونه ما تو راه برام تعریف کن ببینم این مدت چیکارا کردی ـ مزاحمت نمیشم .... ـ لوس نشو ، راه بیافت . با هم از پاساژ خارج شدند و بسمت سانتفه سفید رنگی رفتند و به خانه ای که به ظاهر خانه یاس بود رفتند . یاس : من سروان یاس احمدی هستم ، به من خبر دادن بیام دنبال شما ببخشید کمی دیر شد ، گریم زمان برد ـ فقط ۵ دقیقه دیر کردید مهم نیست ـ چرا خانم رضوانی همین پنج دقیقه میتونه جون چند هم وطن ما رو بگیره ـ حق با شماست ... ـ خب چقدر پیش رفتید ؟ ـ زیاد نبوده ، بررسی هتل و اطرافش ،خونه های مشکوک و دانشگاه ـ خیلی عالیه ، ان شاء الله موفق باشید . روی کمک منم حساب کنید ـ ممنونم . یاس جلوی خانه ای شیک و بزرگ پارک کرد و با هم به خانه رفتند . حیاط بزرگ و سنگ فرش شده را پشت سر گذاشتند و بسمت در سفید بزرگ ورودی عمارت رفتند . یاس رمز در را وارد کرد ، دوربین جلوی در فعال شد و بعد از ۱ دقیقه در باز شد . مهدا حس میکرد وارد سرزمین عجایب شده است . یاس : بفرمایید از این طرف بسمت راه پله ها رفتند که در یکی از اتاق ها باز شد و با دیدن شخص رو به رویش با تعجب به او زل زد ، خواست چیزی بگوید که یاس گفت : مینا خانم ، بذارید براتون توضیح میدیم ... صدای یکی از پسر ها که پشت سیستم در حال چک کردن چیزی بود ، هر سه را متوجه خودش کرد . + مشکل داریم ... سرگردی که با مهدا تلفنی صحبت کرده بود گفت : چیشده ؟ + میم . ح رو از اتاقی که بهشون داده بودند به یه اتاق دیگه منتقل کردن ـ چرا ؟ + ظاهرا دانشجو های تبریز خواستن اتاقشون عوض بشه ... مهدا : فیلمه یاس : موافقم + مهرداد داره میاد سمت اتاق اونا مهدا : نه ! سرگرد : همینو میخوان رو به مهدا گفت : تماس بگیر بهش بگ... + نه جلو نرفت ... دخترا رو دید ... داره ازشون سوال میکنه ... الحمدالله رفت به اتاقش ... سرگرد : ببین هم اتاقی هاش رسیدن ؟ + نه عصر میرسن شیراز ـ خوبه موبایل مهدا به صدا در آمد و خبر از تماس امیر میداد . ـ سلام بفرمایید ـ مشکلی پیش اومده ـ میدونم ، نگران نباشید . سرگرد : بهش بگید کاری نکنه و الان میاین اونجا مهدا سری به نشانه تایید تکان داد و ادامه داد ؛ هیچ اقدامی نکنید ، دارم میام . ـ باشه ، خودتونو برسونید . شاید خطرناک باشه ! ـ توکل بخدا . برید داخل رستوران سراغ همونی که پشت سرمون نشسته بود ، سعی کنید با هر بهانه ای شده از اتاق بچه ها دورش کنید ، ۲۰ دقیقه برام وقت بخرید . ـ باشه ، منتظرتونم . ـ ان شاء الله که دیر نمی رسم ، بچه های شیراز هم هستن، نگران نباشید ، یا علی . ادامه دارد ... @negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳۰ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام چشم ما تا که به زخم بدنت گریان است اشک ما گوهر رخشانِ یَمِ عرفان است به همان آیه که خواندی به سر نیزه قسم خون پاک تو، حیات دگر قرآن است @negaheqods
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ⁣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ⁣ @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
صبحی نو سر زد و زندگی به برکت نفس‌های زهرایی شما آغاز شد و این نهایت امیدواری است که در هوای یادتان، نفس می‌کشیم و در عطر نرگس‌بارانِ نامتان، دم می‌زنیم شکر خدا که در پناه شماییم (عج) @negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت صد و سوم ـ نه اینکه خودت هر روز به من زنگ میزدی ، هر دو مون کم گذاشتیم یاسی ،
محافظ عاشق من قسمت صد و چهارم همراه یاس به سرعت پله های هتل را بالا رفتند یاس دنبال ثمین و مهدا بسمت رخت کن . لباسی که توانست پیدا کند و بپوشد آنقدر در تنش گشاد بود که هر کس او را با آن وضع می دید میخندید . چاره ای نبود و باید به مسائل مهمتری اهمیت میداد . ماسکی زد و وسایل نظافت را برداشت و بسمت اتاق رفت . + هی تو ؟ کجا ؟ با صدایی آشنا بسمتش برگشت که با دیدن مسئول رشوه گیر پذیرش ، گفت : دارم میرم یکی از اتاقا کارش تموم نشده بوده تحویل دادن به ... + لازم نیست ، حتما چک شده که دادنش به مسافر جدید ـ خودشون معترض میشن من شنیدم دانشجو نخبه هستن این برای هتل خوب نیست و ممکنه این دانشگاهو از دست بدیم ، ضمنا آقای رئیس گفتن من سریعا خطای نظافت چی طبقه ۴ رو جبران کنم ، اگر مشکلی هست به ایشون بگین !من از ایشون حقوق میگیرم ، با اجازه فرصتی به مرد نداد و بسمت اتاق مشکوک راه افتاد . محمدحسین روی تخت دراز کشیده بود و به مسابقه فکر میکرد که صدای سجاد او را از افکارش بیرون کشید : ـ محمـــــــــــد ؟ حوله بیار لطفا ـ چشم ارباب ! خب خودت ببر ـ عادت ندارم محمدحسین بچه پرویی گفت و همان طور که حوله را به سجاد میداد صدای در زدن را شنید . سجاد : محمد داداش برو ببین کیه ! ـ چشم منتظر فرمان شما بودم ـ وظیفته محمدحسین در چشمی نگاهی کرد و با دیدن خانمی پشت در ، خطاب به سجاد گفت : لباس درست بپوشیا ، نظافتچی پشت دره ـ اوک گرفتم ـ الحمدالله مهدا بار دیگر در زد که محمدحسین در را باز کرد و گفت : سلام بفرمایید همان طور که به وسایل خیره بود گفت : ببخشید این اتاق تمیز نشده ، متاسفانه همکاران ما اشتباه کردن ، لطفا اجازه بدید کار نظافتو انجام بدم ـ خواهش میکنم ‌، از نظر من که مشکلی نیست اتاق هم تمیز بود ما ... ـ من باید وظیفمو انجام بدم آقا ـ بسیار خب ، اجازه بدید . بسمت سجاد که در حال خشک کردن مو هایش بود رفت و گفت : بدو تمومش کن این خانومه میخواد اتاقو تمیز کنه ـ اتاق که تمیزه ـ منم گفتم ولی اصرار کرد ـ خب من میمونم ـ دیگه چی ؟! بجنب حرف نباشه ـ محم... ـ منتظرتم بیرون محمدحسین تلفن همراهش را برداشت وسایل شخصی خودش و سجاد را در کمد گذاشت درش را قفل کرد و با کلید از اتاق خارج شد . ادامه دارد ... @negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۹ روز تاداربعین سیدالشهدا علیه السلام کلام دوم سیدالشهدا علیه السلام: اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ. اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آن‏گاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آن‏گاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى‏ نياز شوند. 📚بحار الانوار، ج ۵ ص ۳۱۲ ح۱ ✅توکیستی و چه کردی،که بین خوف و رجا عدوی نیزه به دستت،نرفته،حُر برگشت یا حسین... @negaheqods
تعطیلی کلیه مراکز دولتی و بانک‌ها در روز یکشنبه 🔹در پی تداوم گرمای شدید و کم‌سابقه هوا و به منظور حفظ سلامتی شهروندان و مدیریت مصرف انرژی، کلیه مراکز و ادارات دولتی و بانک‌ها در سراسر کشور (به جز مراکز خدمات امدادی و اورژانسی) روز یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ تعطیل خواهند بود. 🔹ساعت کاری همه مراکز دولتی امروز شنبه ۶ مرداد نیز تا ساعت ۱۰ تعیین شده است. @negaheqods
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ⁣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ⁣ @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
جواب سلام واجب است پس بیایید هر روز به او سلام کنیم... صبح هاشرح دلم یک غزل کوتاه است که ردیفش همه دلتنگ توام می‌آید.... سلام بر تو ای مولایی که همچون پدران پاکت، بر ذره‌ذره این عالم ولایت داری... 🍃اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک الفَرَجْ🍃 @negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق من قسمت صد و چهارم همراه یاس به سرعت پله های هتل را بالا رفتند یاس دنبال ثمین و مهدا ب
محافظ عاشق‌من قسمت صد و پنجم محمدحسین منتظر سجاد ، بیرون اتاق حرص میخورد که بالاخره از اتاق بیرون آمد و برای چند ثانیه با مهدا چشم در چشم شد ، مهدا سرش را پایین انداخت و گفت : من از طرف هتل از شما عذر میخوام ، این اتفاق کم پیش میاد و متاسفیم که چنین مشکلی هنگام تحویل اتاق برای شما پیش اومده چشم از دختر مصمم مقابلش گرفت و گفت : نه موردی نیست ما هم قرار بود بریم بیرون مهدا : باز هم معذرت میخوام به اتاق رفت و با سرعت شروع به تمیز کاری نمایشی کرد تا دوربین های احتمالی ثبت کنند و در عین حال دنبال آنچه میخواست بگردد . مواد شوینده را با جارو دسته بلند روی زمین و اطراف مبل ها میکشید و گاهی وسیله ای را عمدا به زمین می انداخت تا بتواند زیر مبل و میز ها را بگردد . با سرعتی که از خودش سراغ نداشت هال را بازرسی و دوربینی پیدا کرد اما برای از بین بردنش بهانه لازم داشت . دوربین دقیقا روی برآمدگی بست در تعیبه شده بود . با زحمت در کمد ها را باز کرد و داخل آن را با لوازمی که در آن بود چک کرد . کمد و وسایل داخلش چیز مشکوکی نداشت . باید حمام و سرویس را هم بررسی میکرد حوله ای برداشت و با آرنج در را بست و ضربه ی محکمی به دوربین وارد کرد به گونه ای که از کار بیافتد .حوله را به حمام برد و پس از آن به آشپزخانه رفت . آنجا را مرتب کرد و هنگام بازگشت متوجه سرامیکی شد که سطح بالاتری نسبت به سایر سرامیک های کف داشت آن را که با سختی از جایش بلند کرد با تعجب دید کلت ، مواد شیمیایی ، چند نوع سم مختلف و خطرناک در عمق حداقل نیم متری در زمین جاساز شده بود . کلت را خالی کرد و به جای سم های موجود موادی که در اختیار داشت را جایگزین کرد نباید اجازه میداد کسی به حضورش شک کند مطمئن شده بود کسی در این اتاق با مروارید همکاری میکند اما نمی خواست باور کند آن شخص سجاد است .... برای تعویض رویه تخت به هال بازگشت و اطراف تخت و زیر آن را گشت که متوجه چاقوی ضامن دار شد چیزی که برای کشتن یک نفر کافی بود ، چاقو را از ضامن خارج کرد و در جای قبلش قرار داد . میدانست که اگر با چنین توجهی دوربین و وسایل خطرناک کار گذاشته شده پس قطعا شنودی هم بود . اطرافش را از نظر گذراند همه جا را گشته بود و وقت زیادی نداشت کلافه دستش را روی پیشانیش گذاشت چشمانش را بست و لحظه ای به حضرت مادر متوسل شد . " مادر جان امنیت فرزندت با منه خودت کمکم کن در مقابلت شرمنده نباشم ، خدایا به حق فاطمه زهرا کمکم کن ...." چشم باز کرد و اولین چیزی که دید ساعت روی روم تیوی بود ... دقیقا روی ساعت از کار افتاده شنودی یافت اما نباید به گونه ای رفتار میکرد که آنها را مشکوک کند برای همین طوری که صدا به افراد پشت شنود برسد گفت : وای خدا پس چی این اتاقو چک کردن ، خدا لعنتت کنه اکرم ... اکرم نامی بود که روی لباس در رختکن دیده بود و مخصوص نظافتچی طبقه ۴ بود برای همین خواست ذهن آنها را منحرف کند ... بسمت چرخ دستیش رفت باتری قلمی پیدا کرد و روی ساعت گذاشت و با دستی که در اثر تماس با مواد شوینده خیس شده بود روی شنود کشید تا آن را از کار بیاندازد اما همین که باتری به ساعت رسیده بود برای مختل شدن شنود کافی بود و صدای عقربه های ساعت اجازه نمیداد صدای دیگری به آنها برسد . نگاه آخر را به اتاق انداخت و به یاد در قفل شده کمد ، کلید زاپاس را برداشت و در را قفل کرد . همین که در اتاق را باز کرد با دیدن فرد مسلح پشت در با ترس به او خیره شد .... ادامه دارد ... @negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
8⃣2⃣ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السّلام کلام سوم: اباعبدالله علیه السلام: اَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیکمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیکمْ فَلَاتَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُوزُوا نِقَما. نیازهای مردم به شما از نعمت های خداوند بر شماست پس از نعمت ها ملول نگردید تا به گرفتاری دچار نشوید. 📚بحارالأنوار، ج 71، ص318، ح80 ✅من آمدم برای شما نوکری کنم من را خدا برای همین آفریده است یا حسین.. @negaheqods
📜 آغاز به کار رسمی دولت چهاردهم، فردا ۷ مرداد ۱۴۰۳ با تنفیذ و اعطای حکم رئیس‌جمهور منتخب توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی 🔹️مراسم تنفیذ و اعطای حکم چهاردهمین دوره‌ی ریاست جمهوری اسلامی ایران و آغاز به‌کار رسمی رئیس جمهور منتخب، یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۰ صبح با حضور رهبر انقلاب اسلامی و جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) برگزار و حکم منتخب ملّت برای ریاست جمهوری بر اساس بند ۹ اصل ۱۱۰ قانون اساسی، توسط ولی‌فقیه تنفیذ می‌شود. 🔹️در این برنامه وزیر کشور گزارشی از روند برگزاری دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ارائه می‌کند و پس از قرائت متن حکم تنفیذ رئیس‌جمهور منتخب و ایراد سخن توسط آقای دکتر مسعود پزشکیان، رهبر انقلاب سخنرانی خواهند کرد. 🔹️بیش از ۲۵۰۰ نفر از مقامات کشوری و لشکری، رؤسا و اساتید حوزه و دانشگاه، نمایندگان اصناف مختلف، جمعی از خانواده‌های معظم شهدا و سفرای کشورهای خارجی مقیم در تهران در این مراسم حضور خواهند داشت. @negaheqods
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ ⁣ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ⁣ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ⁣ @negaheqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @negaheqods
♦️‌️‌سلام امام زمانم 🔹‌‌سلام بر تو ای امید دلهای رنجور؛ تنها آرزوی ظهور توست که امید را در این قلب های خسته زنده نگاه می دارد. 🔹‌‌السَّلامُ عَلَيْكَ يا غَوْثَ الْمَلْهُوفينَ... 🔹‌‌السلام‌علیک‌یا‌ابا‌صالح‌المهدی اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @negaheqods
نگاه قدس
محافظ عاشق‌من قسمت صد و پنجم محمدحسین منتظر سجاد ، بیرون اتاق حرص میخورد که بالاخره از اتاق بیرون
محافظ عاشق من قسمت‌صد و ششم با بهت و تحیر به فرد مقابلش نگاه کرد ، چند بار پلک زد تا از آنچه می دید مطمئن شود . سجاد ، دوست دوران کودکی ، حامی نوجوانی و عاشق جوانی اسلحه اش را مقابل مهدا گرفته بود و اشاره میکرد بی سر و صدا وارد اتاق شود . باور نمی کرد او را در این حالت ببیند ، سجاد او را از بهت در آورد و آرام گفت : مثل دختر خوب برو تو ـ ت...تو ... با من چیکار داری ؟ خواست مهدا را به داخل اتاق بفرستد که صدای یاس مانع شد : کارت تموم شد ؟ بیا بیرون دختر چرا اونجا وایسادی رو به سجاد ادامه داد ؛ ببخشید جناب ، سهل انگاری مستخدمین ما رو عفو کنید . دستور دادم پیگیری کنن چرا چنین قصوری رخ داده مهدا نگاهی به یاس کرد ، مانتو گران قیمتی پوشیده بود و بی سیمی زینتی که مختص مسئولین خدمه ها بود در دست داشت ظاهرش تغییری داشت که تشخیصش برای یک مامور امنیتی مثل مهدا هم سخت بود . سجاد که نتوانسته بود به هدفش برسد با خشم و نفرت به مهدا نگاه کرد و گفت : خواهش میکنم موردی نیست مهدا سریعا بسمت یاس رفت که سجاد آرام گفت : منتظرم بمون مهدا رو به یاس گفت : خانم تمام کار های لازم رو انجام دادم یاس : خیلی خب ، با من بیا ببخشید آقای ؟ سجاد : فتاح هستم ـ آقای فتاح امیدوارم اوقات خوشی رو در هتل سپری کنید ، روز خوش ـ ممنون ‌، روز خوش ادامه دارد ... @negaheqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
7⃣2⃣ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام کلام چهارم: اباعبدالله علیه السلام: اِنَّ أَعْفَی النَّاسِ مَنْ عَفَا عِنْدَ قُدْرَتِه. با گذشت ترین مردم کسی است که هنگام قدرت می گذرد. 📚بحارالأنوار، ج 71، ص400 ✅هزار چشمه ی اشکم اگر دهند به چشم خدا گواهست که وقف عزای تو است حسین.. @negaheqods