نگاه قدس
۱۲- آغاز تحصن تعدادی از نمایندگان اصلاح طلب رد صلاحیتشان. ۱۳- دیدار وزیر کشور و استانداران با مقام
۱۷- نامه کروبی و خاتمی به آیت الله جنتی.
قوه مقننه و مجریه ( کروبی و خاتمی) با نشستهای مختلف با شورای نگهبان باعث گردید تا آیت الله جنتی در خطبههای نماز جمعه اعلام کند که دو مسؤول فوق در جلسات قانع شدند. پیرو این گفتار آقایان کروبی و خاتمی طی نامهای رسمی به شورای نگهبان مسئله قانع شدن خودشان را تکذیب کردند
۱۸- موج استعفا:
۱۹- اعلام عدم برگزاری انتخابات توسط وزارت کشور
آقایان مبلّغ رئیس ستاد انتخابات و عبدالله رمضانزاده سخنگوی دولت که از عناصر اصلاح طلبان و حزب مشارکت در دولت سید محمد خاتمی بودند پس از عدم موفقیت اصلاح طلبان مجلس در مورخه 6 بهمن 82 بطور رسمی اعلام کردند چون رقابتها سالم نیست ما نمیتوانیم انتخابات را برگزار کنیم. و تبع این اعلام عدة قابل توجهی از استانداران نیز که با آنان بودند عدم توانایی در برگزاری انتخابات را اعلام کردند.
۲۰- دیدار رهبر با مردم و سخنان مهم معظم له در مورد انتخابات
مقام معظم رهبری در تاریخ 15 بهمن 82 که هنوز تحصّن سکولارها ادامه داشت و 15 الی 16 بیانیه نیز صادر کرده بودند و دولت خواستار تعویق انتخابات شده بود، در دیدار جمع کثیری از مردم با اشاره به متحصّنان که اهدافشان غیر قانونی است و دولت موظف به اجرای قانون و برگزاری انتخابات است به موارد ذیل صریحاً اشاره فرمودند:
- دشمن از این اختلافها برای قطع پشتوانه مردم از نظام اسلامی، سوء استفاده میکند.
- انتخابات بدون حتی یک روز تأخیر در موعد مقرر یعنی اول اسفند باید برگزار شود.
- در خصوص نفوذ عناصر دشمن به مجلس هشدار دادند و تحصّن را کاری ناشایست و نامناسب اعلام فرمودند.
- از ایستادگی شورای نگهبان در مقابل گردن کلفتیها و زیادهخواهیها تشکر و قدردانی کردنند.
۲۱- نامة آقایان خاتمی و کروبی به مقام معظم رهبری
سید محمد خاتمی و کروبی که درخواستهای متحصّنان را پیگیری میکردند، باز هم از سخنان رهبری و عملکرد شورای نگهبان قانع نشدند و از طرفی نمایندههای وزارت کشور برای عدم برگزاری انتخابات نیز مطلع بودند، در نامهای به رهبری ضمن درخواست ورود معظم له به موضوع اختلافات و تأمین نظر آنان بر اجرای دستور رهبری در برگزاری انتخابات در تاریخ مقرر تأکید کردند
۲۲- پاسخ مقام معظم رهبری به نامة آقایان خاتمی و کروبی
آقایان کروبی و خاتمی اگر چه خرج کردن حیثیت رهبری توسط شورای نگهبان را محکوم کرده بودند، ولی خودشان همین درخواست را برای رسیدن به اهدافشان از رهبری میکردند و میخواستند رهبری برای تأمین نظر آنها به شورای نگهبان دستور بدهند. آنها در حالی وزارت اطلاعات را داور قرار میدادند که این کار به هیچ وجه جنبة قانونی نداشت و این وزارتخانه هم تحت نفوذ اصلاحطلبان بود.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
مجموعه داستانک ویژه انتخابات
شماره ۱
همه ی ما به داشتن انگیزه نیاز داریم
انگیزه ای که صبح بخاطرش از رختخواب بلند بشیم، نه به زور بلکه با خوشحالی!
اینا حرفای مجری برنامه ی رادیویی بود... هما دستش رو سمت پیچ رادیو برد و تا منتهی الیه سمت چپ صداشو کم کرد و گفت: «مزخرف»
طوری که صدام تو پایین ترین حد خودش قرار داشت گفتم: «چرا خوب داشت میگفت»
هما گفت: «هوم، خوب بود اما نه واسه ما، نه واسه ماهایی که تو این مملکت زندگی میکنیم»
میدونستم ته حرفش چیه و به کجا ختم میشه.
ادامه داد: «خودت که دیدی همین چند تا قلم جنس» اشاره میکرد به گوشت و مرغ و کلم و...
... همین چند تا قلم جنس شده فلانقدر، بعد یه آدم سرخوش داره میگه انگیزه داشته باش.. هووف اونم تو این مملکت!
رادیو رو خاموش کردم که هیچ زمزمه ای نیاد تا راحت تر حرفمو بزنم.
گفتم:«خانومم شما هم شاید تو این گرونی دست داشته باشی حتی اگه خبر نداشته باشی!»
یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت و گفت: «ننه م میدون تره بار داره یا بابام»
گفتم: «هیچ کدوم جانم»
گفت: «پس حالت خوب نیست!»
گفتم: «نه اتفاقا خوبم، اما گاهی ناراحت میشم که چرا خودمون دست مون رو از هر آلودگی پاک میدونیم!»
دیگه آمپرش زده بود بالا گفت:«یک کاره بگو، هر چه اتفاق بده تو این مملکت کار منه!»
گفتم:«نه جانم همه ش نه، اما یه قسمتهاییش سهم تو هست!»
سرش رو برگردوند و داشت کاملا به صورتم نگاه میکرد.
با خونسردی ادامه دادم:«اون قسمتیش که مثلا میگی به من چه که رای بدم؟
اصلا مگه رای من حسابه!
انتخاب کجا بود!
هماجان تو انتخاب کردی که میوه رو گرون تر بخری، مرغ رو بی کیفیت بخری، چون انتخاب نکردی که رای بدی، اگر همه ما به سهم خودمون تو انتخاب آدم اصلح متحد بشیم اون وقت حداقلش اینه که دستامون آلوده به این گرونی ها و بی انصافی ها نیست!»
تا دم در خونه چیزی نگفت. میدونم که خوب داشت به حرفای من فکر میکرد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
﷽❣ #سلام_امام_زمانم
روز دیگر رسیده از راه و
در فــراق ٺو بر لبم آه اسٺ
ندبہے چشـم هاے بارانے
ذڪر أین بقیة الله اسٺ
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐۱۸روز تا #جشن_انقلاب💐
گوشه ای از افتخارات جمهوری اسلامی ایران
جمهوری اسلامی ایران سومین کشور جهان در درمان سرطان خون به روش ژن درمانی
روش ژن درمانی جدیدترین دستاورد علم در جهان برای درمان سرطان خون است. جمهوری اسلامی ایران سومین کشور جهان است که موفق به دستیابی به این روش درمانی شده است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۳۲روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
🌸اباعبدالله علیه السلام می فرمایند:
«لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً كَذَلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ»
از حسين بن على علیه السلام شنيدم مى فرمود: اگر جز يك روز از عمر دنيا باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان دراز گرداند، تا مردى از اولاد من قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد، چنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد، اين طور از پيغمبر شنيدم.
📚بحارالانوار، ج51، ص133، ح5
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۳۷روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۲۵- تصمیم گیری مستقل با استفاده از نظر کارشناسی
در
وقتی که ما می گوییم نمایندگان مجلس مستقل باشند یعنی به تشخیص خودشان نگاه کنند. البته از کارشناسان باید مدد بگیرند کارشناسان هم در وزارتخانه ها و هم دانشگاهها و هم در خود مجلس هستند. ه یک نکته ی دیگری که در مورد قانون میخواهم عرض بکنم، این است که از کارشناسی ها استفاده کنید. یکی از بخشهای مهمی که از کارشناسی آن میتوانید استفاده کنید بدنه ی دولت است دولت در بخشهای مختلف کارشناس های خوبی دارد. از بدنه ی کارشناسی دولت حالا چه سازمان برنامه چه جاهای دیگر در بخشهای مختلف حتماً استفاده بشود؛ اما مخصوص آنها هم نیست؛ در بیرون دولت هم الان شما ملاحظه کنید، در زمینه مسائل اقتصادی که حالا اجمالی عرض خواهم کرد افرادی هستند که در دولت هم نیستند در دانشگاهند تدریس میکـ کنند یا اقتصاد دانند؛ اینها کارشناسند. از بدنه ی کارشناسی حتما استفاده بشود برای تصمیم گیریها.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت سی و پنجم ماهیگیران بندر گوا بقیه کشورهای اروپایی هم استفاده از زور ر
برگی از داستان استعمار
قسمت سی و ششم
هدیه کوچکی برای پادشاه
«فرانسیسکو داکوشتا» یک کشیش پرتغالی بود که در دوران صفوی در هند و جنوب ایران به تبلیغ مسیحیت مشغول بود و با به تخت نشستن شاه عباس در ایران احساس کرد فرصت خوبی برای پیشرفت دین مسیح و افزایش قدرت اروپایی ها در ایران به دست آمده است.
داکوشتا راهی «رم» شد و به دیدار پاپ کلمنت هشتم رفت.
داکوشتا به پاپ اعلام کرد که می تواند شاه عباس را به یک مسیحی کامل تبدیل کند.
پاپ با اشتیاق داکوشتا را به عنوان سفیر خود در ایران انتخاب کرد و شخصی به نام «دیه گو دِ میراندا» را با او همراه کرد.
پاپ همچنین از آن ها خواست تا شاه عباس را به اتحاد نظامی علیه ترک های عثمانی که هم اروپا و هم ایران را تهدید می کردند، دعوت کنند.
داکوشتا و میراندا همراه گروهی که تحت فرمان میراندا بودند عازم ایران شدند.
شاه منتظر ورود این گروه به دربار بود، درحالی که به اتحاد با اروپایی هـا عليـه عثمانی فکر می کرد؛ اما پای هیئت نمایندگی پاپ به دربار صفوی نرسید.
به شاه عباس اطلاع دادند که رئیس هیئت، میراندا، دستور داده است کشیش داکوشتا را به زنجیر بکشند.
هنگامی که شاه علت را جویا شد، به او خبردادند کشیش لباس های میراندا را سرقت کرده بوده است!
آبروریزی هیئت نمایندگی پاپ باعث شد شاه عباس هیچ یک از آن ها را به حضور نپذیرد و اتحاد پاپ وشاه علیه عثمانی به جایی نرسد.
میراندا هنگام حضور در ایران متوجه شد داکوشتا درباره تمایل شاه عباس به مسیحی شدن به پاپ دروغ گفته است و این لاف بزرگ تنها برای آن بوده که به پاپ نزدیک شود و افتخار نمایندگی او را به دست آورد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
بچهها پیکر مطهر محمدعلی رو با یه آمبولانس زودتر بردن. آمبولانس بعدی اومد و نادر و بردن. وقتی رفتن
باقر هردوتا دستانش را به روی سینه اش گذاشت و خودم شنیدم که گفت «السلام علیک یا علی بن ابی طالب. علی جانم. سنه قربان.» ناگهان سرش را کمی به سینه ام محکم فشار داد و همانطور که چشمانش به انتهای کوچهای که دختر فریب خورده جنبش زن زندگی آزادی را ربوده بودند دوخته شده بود، آسمانی شد.
من ماندم و بغض هایم. من ماندم و حسرت رفقایی که پر کشیدند.
بیسیم زدم به ستاد، گفتم: «وضعیت، یاحسین شهید.»
باقر را لحظاتی بعد با آمبولانس بردند. با یکی از نیروها برگشتم سمت ستاد و بازجویی از آن دختری که به بهانه زن زندگی آزادی آمده بود کف خیابان، ولی همان مردان هرزه ای که از این جریان و جنبش فواحش حمایت میکردند، هدفشان در شبی تاریک و کوچه ای خلوت این بود که به او تجاوز کنند.
اما باقر و محمدعلی فدا شدند تا حتی دست نامحرم به زنان فریب خورده جنبش زن زندگی آزادی نرسد.
وَ چه باقرها و محمدعلیها در سوریه و عراق و لبنان فدا شدند تا دشمن با داعشیها وارد کشور نشود، تا همه از شل حجاب و باحجاب در کنار هم در اوج آرامش زندگی کنند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت شانزدهم بعد از اینکه عاصف رفت، موبایل شخصیم و روشن کردم. پیامک مادرم و روی گوشیم دیدم. شماره ب
قسمت هفدهم
احد رفت. یه سبد خالی گرفتم و به بهانه خرید توی فروشگاه چرخیدم! از لا به لای قفسه ها اون زن و زیر نظر گرفتم تا ببینم رفتار مشکوکی داره یا نه!
نمیدونم چرا بهش شک داشتم. عجیب بود! رفتارش! نحوه حرف زدنش! نگاهش... داشتم دیوونه میشدم! حضورش برام عین یه خوره ای بود که افتاده بود به جونم!!!
یادمه چندتا دونه کیک و پاستیل و... خریده بود، بعدش رفت حساب کنه، فورا زنگ زدم به احد. جواب که داد بهش گفتم:
«چند لحظه بمون پشت خط...»
منتظر بودم اون زن حساب کنه و بره بیرون تا احد قشنگ ببینه اون و. وقتی اون زن مشکوک رفت بیرون گفتم:
+احد جان، این خانومی که عینک رنگی زده به چشماش، شال مشکی و دستکش مشکی هم داره و چکمه پاشه، لاغراندامه! همین الان اومده بیرون! داری میبینی؟
_بله حاجی!
+برو دنبالش ببین کجا میره!
_شما نمیای؟
من قبلا عصبی بودم، از بعد فوت همسرم عصبی تر و پرخاشگرتر شده بودم!!!
به احد گفتم:
+برو از جلوی چشمم محو شو تا یه چیزی بارت نکردم! حتما نمیام که دارم بهت میگم برو دنبالش!! بعد داری با من بحث میکنی؟ برو ببینم.
تلفن و قطع کردم...
اون خانوم رفت!! احد هم رفت دنبالش! یه تاکسی گرفتم رفتم به سمت خونه م!
یادمه اون روز خیلی ترافیک بود و بعد از یک ساعت و نیم که رسیدم نزدیک خونه وَ چنددقیقه ای مونده بود برسم، احد زنگ زد گفت:
_آقا عاکف سلام
+وعلیکم! بگو آقاجان!
_داریم از تهران خارج میشیم.
+به سمتِ؟
_قم!
+نیازی نیست، برگرد!
_چشم.
وقتی رسیدم جلوی درب خونه و خواستم دست کنم توی جیبم کرایه راننده تاکسی رو بدم، موبایل کاریم زنگ خورد. جواب دادم:
+بله!
_سلام آقای سلیمانی. بهزاد هستم.
+سلام. فهمیدم... بگو چیشده؟
_از دفتر حاج آقا سیف «مدیر کل بخش ضدجاسوسی و ضد تروریسم» تماس گرفتن و سراغ شما رو گرفتند. از دفتر حاج کاظم هم همینطور!
+حاج آقا سیف الان اداره هست؟
_بله!
+حاج کاظم چطور؟
_نمیدونم!
+تو نمیدونی پدر زنت اداره هست یا نه؟
سکوت کرد... بهش گفتم:
«قطع میکنم دوباره زنگ میزنم به دفتر، من و وصل کن به دفتر حاج آقا سیف.»
کد مخصوصی که داشتم و گرفتم اما وصل نشد... به بهزاد زنگ زدم گفتم به دفتر حاجی بگو مستقیم من و بگیرن! این مابِین با راننده تاکسی حساب کردم رفت. در و باز کردم و داشتم میرفتم سمت آسانسور که از دفتر حاجی سیف باهام تماس گرفتن و من و وصل کردن به ایشون! حاجی اومد روی خط !!
_ سلام عاکف خان.
+سلام آقا ! ارادتمندم!
_کجایی؟
+اومدم منزل!
_فورا برگرد بیا اداره!
+چشم. اتفاقی افتاده؟
_بیا فوری.
+خیره ان شاءالله!
_خیر و شرش دست خداست! تاچنددقیقه دیگه میای؟
+راستش همین الان رسیدم جلوی آسانسور، توی پارکینگم! همین الان موتورم و میگیرم؛ بر میگردم اداره!
_میبنمت! یاعلی.
رفتم موتورو گرفتم و برگشتم اداره!
خواستم وارد اداره بشم که دیدم حاج کاظم و راننده ش و تیم حفاظتش دارن میان بیرون! ماشین تیم حفاظت حاجی توقف کرد!
شیشه عقب ماشین و داد پایین و با هم سلام علیک کردیم... در بسته شد و نرفتن بیرون! پیاده شدم رفتم سمت ماشین حامل حاج کاظم!
گفت:
«ان شاءالله صحیح و سلامت میری برمیگردی. سلام ما رو خدمت اون خواهر و بردار عزیز برسون.»
لبخند و چشمکی نثارم کرد و زد روی شونه راننده ش، به نشانه ی این که حرکت کن... بعد شیشه رو داد بالا و رفتند.
با خودم گفتم: «خب عاکف جان، کم کم آماده شو برای یک ماموریت برون مرزی که گاوت زایید، شش قلو هم زایید اینبار. وقتی میگه خواهر و برادر، یعنی سفرهای مهمی در پیش است.»
سوار موتور شدم رفتم پارکینگ ستاد و بعدش مستقیم رفتم دفتر حاج آقا سیف.
هماهنگ شد رفتم داخل! وارد که شدم سلام کردم... آروم و با اخم جواب داد... چند ثانیه ای از ورودم به اتاقش گذشته بود که بدون هیچ مقدمه ای گفت:
_ سلیمانی، باید بری ماموریت. آماده شو.
+چشم.
_آماده ای بری سوریه و بعدشم عراق؟
یاد حرف حاجی افتادم که گفت سلام ما رو خدمت اون خواهر و برادر برسون... یه هویی با صدای حاج آقا سیف به خودم اومدم. دیدم حاج آقا سیف داره با انگشتر عقیقی که دستشه میزنه روی شیشه میزش و با حالات اخم میگه:
_عاکف خان حواست کجاست؟
+ببخشید... درخدمتم
_میگم آماده ای؟
+بله. فقط جسارتا این پرونده ای که در دست اقدام داریم چی میشه؟ گزارش آخری که فرستادم و ملاحظه فرمودید آقا؟
_بله، همین نیم ساعت قبل خوندم.
+پرونده در مراحل حساسی هست!
_بله ممنون از تذکرتون!
+قصد جسارت نداشتم خدمت شما! اما راستش...
حرفم و قطع کرد گفت:
_نگران نباشید! فعلا به عاصف وقت دیدار نداده! نمیدونم چرا ! اما یه کم عجیبه! به نظرم این مابین هم فرصت خوبیه که شما به ماموریت برون مرزی برای رساندن پیام های فوق سری و سرزدن به بعضی پایگاه های امنیتی اطلاعاتی ما در عراق و سوریه، وَ همچنین لبنان بری!
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐۳۷روز تا #جشن_انتخابات💐
استوری انتخاباتی
هرکسی که به ایران ، امنیت و حل شدن مشکلات علاقمنده ، باید در انتخابات شرکت کند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
۱۷- نامه کروبی و خاتمی به آیت الله جنتی. قوه مقننه و مجریه ( کروبی و خاتمی) با نشستهای مختلف با شو
مقام معظم رهبری بدون این که داوری وزارت اطلاعات را در این خصوص بپذیرند، بر اِتمام گله گذاریهای دستگاهها از یکدیگر و اجرای قانون و انجام انتخابات در مورد مقرر تأکید و از رئیس جمهور و رئیس مجلس تشکر کردند.
۲۳- پایان تحصّن
متحصّنان که از طریق فشارهای سیاسی و صدور بیانیههای مکرّر و کسب حمایتهای غربیها، نتوانستند مقاومت رهبری و شورای نگهبان را در برابر درخواستهای غیر قانونی بشکنند، این بار با صدور هجدهمین و آخرین بیانیه به تحصّن خود بعد از 26 روز پایان دادند. مجلس ششم با پروندهای شکل گرفته از تقلّبات گسترده انتخاباتی و طرح اصلاح قانون مطبوعات برای ایجاد زمینة نفوذ دشمنان در انقلاب و نظام اسلامی، و تحصّن غیرقانونی و دهها طرح و مصوّبه مسألهدار بسته شد. در هجدهمین بیانیة متحصّنان مجلس ششم یکی از اهداف اصلاح طلبان در اجرای سیاست ساختارشکنانه چنین بیان شده است:
فاعتبروا یا اولیالابصار. اینها عبرتها و درسهایی است که در مقطع نه چندان دور اتفاق افتاده است و ملت ایران بویژه جوانان با توجه به این درسها و عبرتها میبایستی راه خود را در انتخاباتهای آینده مجلس، بشناسد و به افراد و جناحهای مسأله دار و فاقد ایمان عمیق به اسلام و ولایت فقیه و راه امام خمینی، و دلبسته به بیگانگان و فرهنگ مبتذل آنان، رأی ندهند و کشور را دچار بحران دیگری ننمایند.
« حذف نظارت استصوابی و اصلاح قانون نظارت بر انتخابات مطابق با اصول قانون اساسی، یکی از برنامههای اصلاح طلبان در مجلس شورای اسلامی بود»
چند ساعت مانده به اعلام نتایج برای صلاحیتها توسط شورای نگهبان، نمایندگان متحصّن بیانیة شماره14 خود را مبنی بر استعفای دسته جمعی اعلام کردند. در این راستا 120 نماینده مجلس که از جناح اصلاح طلبان بودند در تاریخ 10 بهمن 82 دسته جمعی استعفا کردند که جنبه قانونی نداشت( باید تک تک استعفا میدادند) و برای فشار بیشتر به شورای نگهبان تعداد 13 نفر از اعضای دولت و 50 معاون وزیر در نامهای نیز اعلام استعفا کردند. خوشبختانه شورای نگهبان با این فشار زیر با خواست نامشروع آنان نرفت.
- فشارهای مختلف به شورای نگهبان اعم از خارجی و داخلی بطوری که اصلاح طلبان از خارجیها استمداد طلبیدند و پای بیگانگان را به مسائل داخلی کشور کشاندند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
من ریزهخوار سفرهی احسان حیدرم
در سایهی حمایت ساقی کوثرم
در خانهای که ذکر علی موج میزند
با افتخار جزو گدایان این درم
دلدادهی علی شدنم از خودم نبود
این هدیه را گرفتهام از شیر مادرم
دست از ولای او نکشم در تمام عمر
حتی اگر جدا شود اعضای پیکرم
✨ولادت باسعادت اولین نور ولایت و امامت، امام علی علیه السلام مبارک باد✨
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
#سلام_مولای_مهربانم♥️
دلمان تنگ است و جانمان بیقرار ...
دلخوشیم به اینکه شما
از حجم تنهایی ما آگاهید ...
روزگار فراق به درازا کشیده ...
به اندازه ی یک عمر ...
یک عمر چشم براهی ،
ای کاش می آمدید،
ای کاش خدا فرج شما را برساند ...
🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکَ ألْـفَـرَج🌤
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐۱۷روز تا #جشن_انقلاب💐
گوشه ای از افتخارات جمهوری اسلامی ایران
رتبه های برتر ایران در جهان از نظر تولید محصولات مختلف
انجمن جهانی اقتصاد پس از جنگ جهانی دوم تاسیس شد و هدف خود را تضمینِ ثباتِ مالی کشورها، تسهیل تجارت بینالمللی، توسعۀ آمارِ کار، رشد اقتصادیِ باثبات در کشورها و در نهایت کاهش فقر اعلام کرده است. اینک 189 کشور از جمله ایران عضو این سازمان هستند. این سازمان به ایران از نظر تولید برخی محصولات رتبه های بین ۱ تا ۲۰ جهان را داده که توضیحات آن در فیلم زیر قرار دارد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۳۱روز تا #جشن_میلادمنجی💐
نشانه ها و ویژگی های آن حضرت:
از ویژگی های قائم موعود آن است که خداوند او را به هنگام قیامش به طرز فوق العاده ای یاری می دهد تا آنکه تمام سرزمین ها به دست او فتح شود و در تمام آن ها دین خدا حاکم شود.
🔸شکست و ناکامی مدعیان مهدویت یکی دیگر از نشانه های دروغین بودن آن ها است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۳۶ روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۲۶-داشتن استقلال در بیان نظرات
بحمدالله در دورههایی که تاکنون گذشته تا حدود زیادی شاهد چنین منظره هایی بوده ایم؛ آزاد حرف خودشان را بزنند و راهی را که صحیح میدانند، تعقیب بکنند. این
داشته خصوصیات مجلس اسلامی است؛ که بخش مهمی از این خصوصیات وجود است. البته نمیخواهیم بگوییم استثناء ندارد؛ چرا بالاخره در هرجا استثناهایی هست؛ اما قضاوت بر روی غلبه و بر روی روال طبیعی کار است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
هفتمین دوره انتخابات مجلس
هفتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در میانه اعتراضها به رد صلاحیتها و استعفای گروهی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم برگزار شد. بیش از ۸۰۰۰ نفر در این انتخابات نامزد شده بودند، ولی صلاحیت بیش از ۳۶۰۰ نفر توسط شورای نگهبان رد شده بود. اصولگرایان حتی قبل از مجلس هفتم بر مدار پیروزی قرار گرفته بودند. در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا که در اسفند ۱۳۸۱ برگزار شد، اصولگرایان پیروز میدان بودند. در شهر تهران میزان مشارکت به حدود یک سوم دور قبل کاهش پیدا کرد و در غیاب رایدهندگان طرفدار اصلاح طلبان، فهرست ائتلاف آبادگران ایران اسلامی به پیروزی قاطع دست یافت. آنها محمود احمدینژاد را به عنوان شهردار تازه تهران انتخاب کردند.
اصلاح طلبان پس از سه دوره پیروزی در انتخابات های ریاست جمهوری هفتم، شوراهای اول و مجلس ششم، نتوانستند نتیجه مطلوبی در انتخابات شوراهای دوم اسفند ۱۳۸۱ کسب کنند. تعیین صلاحیت نمایندگان شوراها بر عهده مجلس بود، بنابراین طیف وسیعی از کاندیداهای شورا که شامل اعضای احزاب اصلاح طلب، نهضت آزادی و ملی مذهبی ها می شد، برای شرکت در انتخابات تایید صلاحیت شدند. با این حال این چهره ها نتوانستند رای لازم را برای شرکت در شوراهای شهر کسب کنند. در مقابل اما، پیش از انتخابات مجلس هفتم، طیف گسترده ای کاندیداهای شرکت در مجلس هفتم نتوانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند؛ تا جایی که ۸۵ نفر از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم- حدود یک سوم نمایندگان- و دیگر چهره های اصلاح طلب رد صلاحیت شدند و این موضوع باعث اعتراضات بسیار، تحصن نمایندگان و استعفای برخی از آنان شد. در پی این شرایط، وزارت کشور خواستار تعویق انتخابات شد، اما چنین نشد و انتخابات مجلس هفتم در تاریخ اول اسفند ۱۳۸۲ برگزار شد. در حالی که نمایندگان اصلاح طلب مجلس از تاریخ ۲۱ دی تا ۱۶ بهمن در اعتراض به رد صلاحیت ها و از بین بردن شرایط انتخابات آزاد تحصن کرده بودند، جناح مقابل این تحصن را نتیجه کاهش محبوبیت اصلاح طلب ها و ناتوانی آنها در اجرای برنامه هایشان دانست، چراکه در دی ماه ۱۳۸۲ محبوبیت اصلاح طلبان به کمترین میزان خود، زیر ۱۰ درصد، رسیده بود.
در مجموع، تعداد افرادی که برای شرکت در هفتمین دوره انتخابات مجلس ثبت نام کردند با رشد ۱۹ درصدی نسبت به مجلس ششم به ۸۱۶۹ نفر رسید. از این میان ۴۳۴ نفر توسط هیات های اجرایی و ۳۶۱۰ نفر از طرف هیات های نظارت شورای نگهبان رد صلاحیت شدند. در تهران، از بین ۱۷۰۹ کاندیدای ثبت نام کرده، صلاحیت ۵۲ درصد از طرف هیات های نظارت و ۸ درصد از جانب هیات های اجرایی تایید نشد. بر اساس بیانیه نمایندگان متحصن مجلس، ۱۸ درصد از رد صلاحیت شدگان تحت عنوان “عدم احراز صلاحیت”، ۳۲ درصد به استناد بند ۱ ماده ۲۸ قانون انتخابات( اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی)، ۲۴ درصد به استناد بند ۲ ماده ۲۸( ابراز وفاداری به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه)، ۱۱ درصد به استناد بند ۵ ماده ۲۸( نداشتن سوء شهرت در حوزه های انتخابیه) و حدود ۱۵ درصد به دلایل دیگر تایید صلاحیت نشده بودند. با پیگیری حجج اسلام خاتمی و کروبی، روسای قوای مجریه و مقننه، و توصیه رهبر انقلاب صلاحیت بیش از هزار نفر از رد صلاحیت شده ها تایید شد و در مجموع حدود ۵۶۰۰ نفر برای شرکت در انتخابات تایید صلاحیت شدند. با این حال ۱۱۷۹ نفر از این افراد که عمدتا چهره های نزدیک به اصلاح طلبان بودند، از شرکت در انتخابات انصراف دادند؛ چرا که به گفته یکی از مقامات آگاه فرمانداری تهران، نام هیچ یک از چهره های شناخته شده اصلاح طلب در بین تایید شدگان نهایی شورای نگهبان قرار نداشت.
در هفتمین دوره انتخابات مجلس سن رای دادن از ۱۶ سال به ۱۵ سال کاهش یافته بود (بیش از ۷ میلیون رای اولی در کل کشور واجد حق رای شدند) بیش از ۴۶ میلیون نفر واجد شرایط رای دادن بودند و ۲۳ میلیون و ۷۳۵ هزار نفر در انتخابات شرکت کردند؛ که با ۵۱ درصد کمترین میزان مشارکت در بین همه ادوار انتخابات مجلس بود.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت سی و ششم هدیه کوچکی برای پادشاه «فرانسیسکو داکوشتا» یک کشیش پرتغالی ب
برگی از داستان استعمار
قسمت سی و هفتم
پدرهای جاسوس
کشیشهایی که برای تبلیغ دین اروپاییان به کشورهای نیرومند آن دوران وارد میشدند علاوه بر، مبلغ بودن و گاهی نمایندگی سیاسی یک وظیفه پنهانی هم داشتند جاسوسی
لباس راهبان و کشیشان و زندگی در کلیساها و دیرها، مطالعه همیشگی کتاب مقدس و بحث درباره مذاهب مختلف بهترین پوشش برای پنهان کردن نیت اصلی آنها محسوب میشد.
آن ها به دنبال گردآوری اخبار و اطلاعات درباره اوضاع سیاسی و اقتصادی کشورها بودند.
در سال ۱۶۲۷ میلادی فرانسوی ها که احساس می کردند از رقیبان اروپایی خود در ایران عقب مانده اند از شاه عباس اجازه گرفتند تا گروه مبلغان مذهبی خود را به اصفهان بفرستند.
شاه که فکر میکرد حضور اروپایی ها در ایران به اقتصاد کشور کمک میکند، با این درخواست موافقت کرد.
مدتی بعد کشیشان فرانسوی وارد اصفهان شدند.
مشهورترین فرد این گروه پدر #رافائل_دومان بود که به چند زبان مسلط بود و اطلاعاتی در علوم دیگر داشت.
رافائل دومان از توانایی خود در سخن گفتن به چند زبان استفاده کرد و پس از مدتی به عنوان مترجم وارد دربار صفوی شد.
او اکنون بهترین موقعیت را برای جاسوسی به نفع فرانسه در ایران پیدا کرده بود.
پدر رافائل دومان حدود پنجاه سال در اصفهان زندگی کرد.
او در دربار پادشاهان دیگر صفوی، شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان نیز به عنوان مترجم حضور داشت.
حتی شاه عباس دوم و شاه سلیمان او را به عنوان ریاضیدانی برجسته پذیرفته بودند.
رافائل دومان که در بین همکارانش به فردی بسیار دقیق مشهور بود، در سال ۱۶۶۰ میلادی کتابچه ای را با نام «اوضاع ایران» تألیف کرد که در آن با وسواس و دقت وضعیت اقتصادی ایران تشریح شده بود.
این کتابچه برای «کُلبر» وزیر اقتصاد فرانسه ارسال شد.
کلبر با استفاده از اطلاعات این کتابچه « کمپانی هندشرقی» فرانسه را تاسیس کرد.
چند سال بعد هنگامی که پدر دومان از دنیا رفته بود کمپانی هند شرقی فرانسه تصمیم گرفت فعالیت هایش را در ایران گسترش دهد.
آنها اکنون به جاسوسی دقیق همچون پدر دومان نیاز داشـتند.
شاتونوف سفیر فرانسه در عثمانی، یکی از تاجران زیرک فرانسوی را که در استانبول مقیم بود برای این مأموریت انتخاب کرد. این تاجر «کانسویل» نام داشت.
او لباس کشیش ها را به تن کرد و راهی ایران شد.
در اصفهان خود را به عنوان منشی گروه مبلغان فرانسوی معرفی کرد و به آنها پیوست.
بدون شک اطلاعاتی که یک تاجر می توانست از وضعیت اقتصادی ایران جمع کند بسیار دقیق تر از اخباری بود که کشیشهای عادی گردآوری میکردند.
كانسویل، در لباس کشیشان، شهر به شهر سفر می کرد و اطلاعات مورد نیاز کمپانی هند شرقی فرانسه را جمع آوری میکرد. اخباری که کانسویل به فرانسه فرستاد حکومت فرانسه را به امضای یک عهدنامه تجاری با ایران تشویق کرد.
عهدنامهای که در سال ۱۷۰۸ میلادی بین دو کشور امضا شد.
ایران امتیازهای تجاری ویژه ای را به فرانسه واگذار کرد و برای حفظ موقعیت مبلغان مسیحی تعهد کرد که از همه آنها حفاظت و حمایت کند.
در رقابت دولتهای اروپایی برای نفوذ در یک کشور؛ کشیشها هر کدام نقش ویژه ای پیدا میکردند.
آنها باید علاوه بر جاسوسی از کشور میزبان از کشور اروپایی رقیب هم جاسوسی می کردند.
در دوره صفوی، پرتغالیها و انگلیسی ها برای نفوذ در ایران،مخصوصاً در جنوب و خلیج فارس،به سختی با هم رقابت می کردند.
هنگامی که دو برادر انگلیسی به نام آنتونی و رابرت شرلی برای بهتر شدن روابط ایران و انگلستان در دربار شاه عباس تلاش می کردند. پرتغالیها در سال ۱۵۹۹ میلادی دو کشیش به نامهای آلفونسو کوردرو و نیکلا دی ملو را به ایران فرستادند.
مأموریت اصلی این دو نفرتیره کردن روابط برادران شرلی با شاه عباس بود.
چهار سال بعد هنگامی که شاه عباس آماده می شد قراردادی را با انگلیسی ها امضا کند.
فیلیپ، پادشاه اسپانیا، سه کشیش را به نام های ژرمینـو دلاکروز، کریستوفردوسنت اسپری و آنتونیو دوگووا به ایران فرستاد تا از هر راهی که می توانستند از امضای قرارداد بین ایران و انگلیس جلوگیری کنند.
کشیشان اسپانیایی در این مأموریت خود تنها نبودند.
ایرانیهایی که با تبلیغات آنها به مسیحیت گرویده بودند به نفع اسپانیا جاسوسی میکردند و اخبار دربار ایران ودفترهای نمایندگی انگلیسیها را به کشیشان اسپانیایی میرساندند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت هفدهم احد رفت. یه سبد خالی گرفتم و به بهانه خرید توی فروشگاه چرخیدم! از لا به لای قفسه ها اون
قسمت هجدهم
توی دلم گفتم حاج کاظم توی لبنان به کی سلام برسونم؟ به عمت؟ یا به سیدحسن نصرالله!؟ با خودم داشتم فکر میکردم که این ماموریت رفتن های برون مرزی، بیشتر کار حاج کاظم هست که سیف و ترغیب میکنه من و بفرسته این طرف اون طرف تا درگیر مرگ همسرم نباشم! گفتم:
+ببخشید آقا، کی باید برم؟
_همین امشب.
+چشم.
یک ساعتی رو برام توضیح داد که ماموریت چیه و باید کجاها برم و پیام ها و نقاط استراتژیک و... چه مواردی هست.
قرار شد با یکی دیگه از همکارانم به نام مجید و محمد، به این سفر بریم. هم حامل پیام های مهم بودیم که نمیشد تلفنی و نامه ای کارهای اون دوهفته رو انجام داد! هم باید به چند تن از عوامل اصلیمون که در عراق و سوریه و لبنان بودند و مسئول پایگاه های اطلاعاتی ما بودند سر میزدیم و...
اون شب با همکارم مجید و محمد رفتیم عراق و دو روز بعد، از عراق به سوریه و دو روز بعدش از سوریه به لبنان! در طول اون 14 روز ماموریت برون مرزی هفته اول هر یک روز در میان پرواز داشتم و بین عراق و سوریه و لبنان معلق بودم!
در هفته دوم، 5 روز اول بدون استثنا هر روز پرواز داشتم و از لبنان به سوریه میرفتم و فردای آن از سوریه به عراق وَ سپس از عراق به لبنان! تا اینکه روز آخر فرا رسید و از لبنان به ایران برگشتیم!
به دلیل تراکم پروازها در طول 14 روز، قلبم و سرم و تمام عضلاتم درد میکرد. چون دائم در آسمان بودم. این و کسانی که زیاد پرواز دارند درک میکنند که چی میگم!
سه روز در منزل استراحت کردم و زیر نظر پزشک متخصص اداره بودم. بعد از سه روز حالم بهتر شده بود! هرچند نیاز به استراحت بیشتری بود اما خب کار و پرونده های زیادی در اداره بود که باید به سرانجام میرسوندیم.
به اداره برگشتم.
گزارش کارهای عاصف و مطالعه کردم... قرار شده بود آرین محمد زاده یک دیدار خصوصی بگذاره تا باهم گفتگو کنیم...
از دفتر حاج آقا سیف برای ارائه گزارش دوهفته ای وقت ملاقات گرفتم تا برسم خدمتشون. وارد دفتر شدم سلام علیکی کردیم و بلافاصله با لحن تقریبا بدی بهم گفت:
_گزارش کارت و بده و آماده شو برای ماموریت بعدی...
گفتم:
+جااان؟
_نشنیدی؟
+چرا شنیدم.
حالم از رفتارهای پر از عصبانیت حاج آقا سیف به هم میخورد... انگار ارث باباش و من خورده بودم... نمیدونستم چرا توی این دوسالی که نبود و برگشت یه هویی انقدر گند دماغ شده بود. بخاطر سیاست کاریش بود که شده بود مدیر کل بخش ضدجاسوسی یا ...
بگذریم...
گزارش کارو دادم و از دفترش اومدم بیرون. حالم زیاد خوش نبود. حاج کاظم رفته بود بیرون، تماس گرفتم باهاش و ازش پرسیدم کی برمیگرده ستاد که گفت تا نیم ساعت دیگه برمیگرده. وقتی اومد، رفتم دفترشو داشت چای و خرما میل میکرد. گفتم:
+حاجی!
_جانم پسرم.
+این سیف فازش چیه؟ یه هو وسط پرونده آرین من و میفرسته برون مرزی. از طرفی میدونه وضعیت قلب و قفسه سینهم چطوره، اما بازم میخواد بفرسته ماموریت. دکتر گفته تا یک هفته باید استراحت کنی و چک بشی دائم. از طرفی خیلی مغروره.
حاجی گفت:
_حالا چیشده مگه؟
+چی میخواید بشه؟ من دارم از این همه تکبر و غرور سیف دیگه بالا میارم!
_واضح حرف بزن ببینم چی شده.
+حاجی این آدم یه جوریه. اصلا درک نمیکنه شرایط آدم و. ما که تراکتور نیستیم. بخدا تموم قفسه سینه م بابت پروازهای بیش از حد در این دوهفته درد میکنه! مغزم داره جمع میشه انگار! حالا هم که میایم اداره انگار ما حیوونیم و باهامون بد رفتار میکنه. این چندوقت هر کسی جای من بود استعفا میداد میرفت. تحمل این آدم واقعا سخت شده.
حاج کاظم تاملی کرد گفت:
_بشین.
یه دمنوش آویشن برام آورد گفت:
_بخور! برات خوبه! آرومت میکنه!
چیزی نگفتم. نشست روبروم. دقایقی به سکوت گذشت. چند قلوپ از دمنوش خوردم، نفسی تازه کردم... گفت:
_بهتری؟
+چی بگم والله.
_بعد فوت همسرت بهانه گیر شدی!
راست میگفت... خیلی زود عصبی میشدم. تحمل هیچ حرفی رو نداشتم. تحمل خیلی از آدم ها برام سخت شده بود. گفتم:
+بگذریم.
_میخوام در مورد سیف مطلبی رو بهت بگم. چندوقت قبل هم که دیدم خیلی شاکی هستی، میخواستم ازت دعوت کنم بیای دفترم تا باهات درد دلی کرده باشم.
به مبل تکیه دادم و راحت نشسته م. گفتم:
+درخدمتم!
_قضیه سیف و جز چندنفر از بچه های سازمان، هیچکسی دیگه ای نمیدونه! رییس، من، یکی از مدیران برون مرزی! و یک تیم دونفره! قرار نبود شخص دیگهای بفهمه. اما کار به جایی رسید که حالا مجبورم به تو بگم. چون تموم این اتفاقات اخیر گزارشش به ما میرسید و میدونستیم عصبی میشی.
برام عجیب نبود که مقامات بالا میدونن!! چون طبیعی بود. گوشام و تیز کردم. سرتا پا گوش شدم تا ببینم و بشنوم حاج کاظم چی میخواد بگه که میگه فقط چندنفر میدونن و قرارنیست کسی بفهمه. پس باید راز بزرگی باشه.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods