نگاه قدس
در نهایت، تحصن نمایندگان به علت ناامید شدن از تغییر در لیست نمایندگان رد صلاحیت شده، پس از ۲۶ روز در
مجمع روحانیون مبارز که در ابتدا طی بیانیه ای اعلام کرده بود که در صورت عدم بازنگری در فرآیند رد صلاحیت ها از حضور در انتخابات و ارائه لیست خودداری می کند، در آخرین هفته مانده به انتخابات از مردم خواست که به نمایندگان اصلاح طلب باقی مانده رای دهند. شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد، پس از اعتراض گسترده به رد صلاحیت ها و درخواست کتبی از رییس جمهور برای تلاش در راستای تغییر وضع، در ششم بهمن ماه از مشارکت تشکیلاتی در انتخابات مجلس هفتم انصراف داد. در مقابل جناح راست به ویژه جامعه روحانیت مبارز، با ارائه موضعی متفاوت و حمایت از شورای نگهبان، اعلام کرد که عده ای در داخل با هجمه به شورای نگهبان، ولایت فقیه و نظارت استصوابی در راستای اهداف دشمن حرکت می کنند.
در این دوره از انتخابات مجلس، هر دو جناح به تشکیل ائتلاف روی آوردند. جامعه روحانیت مبارز، جمعیت موتلفه، جمعیت ایثارگران، جامعه زینب و جمعیت زنان انقلاب اسلامی که در دوره های گذشته انتخابات هرکدام لیست جداگانه ای ارائه می دادند، پیش از انتخابات مجلس هفتم از ائتلاف آبادگران انقلاب اسلامی حمایت کردند. در جناح مقابل، “ائتلاف برای ایران” به ریاست حجت الاسلام محتشمی پور، با مشارکت برخی از اعضای مجمع روحانیون، حزب کارگزاران سازندگی، حزب همبستگی، حزب اسلامی کار، خانه کارگر، مجمع اسلامی بانوان و مجمع نیروهای خط امام تشکیل شد. اعضای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به اصلاح طلبانی که در رقابت باقی مانده بودند و از کاندیداتوری انصراف ندادند خرده گرفتند. حجت الاسلام مهدی کروبی در پاسخ به آنها گفت:” من خود را موظف به حضور در همه صحنه های انقلاب می دانم، حتی اگر یقین داشته باشم شکست میخورم”.
جبهه وفاق ائتلاف دیگری بود که از طرف احزاب کمتر شناخته شده ای مانند جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی، جنبش اعتدال اسلامی، حزب تمدن اسلامی، جامعه اسلامی ورزشکاران و مجمع استادان دانشگاه ها حمایت شد. همچنین گروه هایی چون جمعیت ایران فردا، خانه معلمان ایران و حزب رفاه از لیست چکاد آزاداندیشان حمایت کردند. همه این ائتلاف ها دارای ویژگی های مشترکی چون تازه تاسیس بودن، داشتن اسامی و اهداف نسبتا مشابه، حمایت از چهره های کمتر شناخته شده و تاکید بر اولویت مسائل اقتصادی به جای موضوعات سیاسی و فرهنگی بودند. با وجود آنکه اکثر نامزدهای مورد حمایت این ائتلاف ها چهره های نزدیک به اصول گرایان بودند، در لیست اغلب آنها از جمله لیست های چکاد آزاداندیشان، خدمتگزاران مستقل ایران اسلامی، ائتلاف آبادانی و توسعه ایران و ائتلاف ملی کار و تولید نام حجت الاسلام مهدی کروبی نیز دیده می شد. از سوی دیگر نام افرادی مانند حسین میرمحمد صادقی که از چهره های نزدیک به محافظه کاران بود، در لیست اصلاح طلبان جای گرفت.
انتخابات مجلس هفتم در تاریخ اول اسفندماه ۱۳۸۲ برگزار شد و نتایج اولیه انتخابات حاکی از حضور نمایندگان اصلاح طلب عموما پس از جایگاه ۳۰ ام در تهران بود. چنانکه حجت الاسلام مهدی کروبی، علیرضا محجوب، حجت الاسلام مجید انصاری، سهیلا جلودارزاده، جمیله کدیور و حجت الاسلام محمود دعایی به ترتیب در جایگاه های ۳۱، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۷ و ۳۹ قرار گرفته بودند. حجج اسلامی کروبی و منتجب نیا با صدور اطلاعیه ای در تاریخ ۵ و ۶ اسفند از نامزدی انصراف دادند. حجت الاسلام کروبی که معتقد بود انصراف او در این مرحله دارای آثار سوئی که می توانست انصراف پیش از انتخابات داشته باشد نبود؛ پس از انصراف، نامه ای از جانب رهبر انقلاب دریافت کرد که در آن آیت الله خامنه ای از انصراف وی از انتخابات ابراز تاسف و از مجاهدات، تلاش ها و رویکرد اعتدالی وی در مجالس ششم و انتخابات مجلس هفتم تشکر کرد.
بر اساس اعلام نهایی نتیجه هفتمین دوره انتخابات مجلس در تاریخ ۷ اسفندماه توسط وزارت کشور، ۲۵ نفر از نامزدهای شهر تهران توانستند آراء لازم برای حضور در مجلس را کسب کنند که عبارت بودند از: غلامعلی حداد عادل، احمد توکلی، امیررضا خادم، سیدمحمدمهدی طباطبایی شیرازی، احمد احمدی، حسین مظفر، سعید ابوطالب، نفیسه فیاضبخش، محمد خوشچهره جمالی، عماد افروغ، داود دانشجعفری، علیرضا زاکانی، لاله افتخاری، فضلالله موسوی، فاطمه آلیا، حسین شیخالاسلام، حسین نجابت، الهام امینزاده، عباسعلی اختری، سیدعلی ریاض، فاطمه رهبر، الیاس نادران، حمیدرضا کاتوزیان، پرویز سروری و منوچهر متکی. این در حالی بود که ۱۹ روز بعد در ۲۶ اسفندماه شورای نگهبان اعلام کرد که پس از رسیدگی به شکایات و بازشماری۱۰۰ صندوق، ۲۹ نفر از نامزدهای شهر تهران در مرحله اول انتخابات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند. تفاوت لیست ارائه شده توسط شورای نگهبان و لیست وزارت کشور، حضور علی عباسپور، مهدی کوچکزاده ،حجت الاسلام مصباحی مقدم و حسین فدایی در رتبه های ۱۲، ۲۶، ۲۸ و ۲۹ بود.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت بیستم حاج کاظم گفت: «نه... به بهانه کاری به امارات سفر میکنه و پناهنده میشه و هرچی تا حالا اقد
قسمت بیست و یکم
شکم بیشتر شد! دستم روی سلاحم بود تا هر اتفاقی که افتاد رحم نکنم به کسی و چنان یه خشاب روی سر و تنش خالی کنم که جد و آباد و دودمانش و برباد بدم. فورا با گوشیم لوکیشن محل و راه در روها رو چک کردم.
شروع کردم به راه رفتن. آروم آروم سرعت راه رفتنم و بیشتر کردم. در طول مسیر، عمدا میرفتم داخل کوچه پس کوچه ها و خودم و با دستفروش ها سرگرم میکردم. عمدا جای خلوت نمیرفتم تا اگر قرار هست اتفاقی برام بیفته، در جای شلوغ باشم و میزان آسیبم کمتر بشه و درصدش و بیارم پایین تر!
اما دیدم هرچی به مسیر ادامه میدم، اوضاع بدتر میشه! تصمیم گرفتم برم به یک مسیر خلوت. ریسکش بالا بود، اما مجبور بودم. چون اگر اتفاقی پیش میاومد، ممکن بود مردم بی گناه شیعه و سنی آسیب ببینن. همینطور که داشتم میرفتم، چشمم خورد به یک کوچه! فورا رفتم داخلش. هیچ کسی نبود. پشت کوهی از کارتنها قایم شدم.
دیدم اون زن هم اومد داخل. نگاهی به داخل کوچه انداخت و داشت برمیگشت، دست بردم سمتش گوشه پیراهنش و محکم چنگ زدم گوشه لباسش و گرفتم، در کمتر از صدم ثانیه کشوندمش سمت خودم، پشت کارتن ها...
دست چپم و گذاشتم روی دهنش و محکم فشار دادم، با دست راستم اسلحهم و کشیدم بیرون، گذاشتم روی شقیقه ش!
تهدیدش کردم... بهش گفتم:
«اگر تکون بخوری میزنم سوراخ سوراخت میکنم!»
با سرش به نشانه تایید بهم علامتی داد... یعنی «باشه، فهمیدم.» آروم ازش چندقدمی فاصله گرفتم، گفتم:
«اون پارچه رو از روی صورتت بردار!»
برداشت، وقتی دیدم هنگ کردم!
شاید باورتون نشه... ولی بازم همون زن بود! مستاجر خونه بی بی کلثوم. توی ذهنم تنها چیزی که این چندوقت میچرخید و حالا بیشتر و کامل تر شده بود، این جمله بود!
«این زن، یک پرستو هست.»
داشتم قاطی میکردم. انقدر عصبی بودم که یه چک آبدار خوابوندم توی صورتش! بازوش و گرفتم چسبوندمش به دیوار بهش گفتم:
«چی از جون من میخوای؟ چرا هر جا میرم دنبال من راه میافتی میای؟»
جوابی نداد!!! بهش گفتم:
«اینجا چه غلطی میکنی؟»
نفس نفس میزد... با دست بهم اشاره زد صبر کن! گفتم:
«حرف بزن، وگرنه با همین اسلحه میزنم توی دهنت و سه روز صدای سگ بدی!»
آروم و با ترس و نفس نفس زنان، گفت:
_بخدا... اصلا... نمیدونستم شما اینجایی.
+ بلند شو ببینم... بلند شو تا کسی نیومده اینجا. باید زودتر بریم.
_من با تو هیچ جایی نمیام!
عصبی تر شدم گفتم:
+ببین بچه، میزنم دهن مهنت و صاف میکنماااا !! سرتق بازی برای من در نیار! بلند شو زر نزن. من اعصاب مصاب ندارم ! جوری چگ و لگدت میکنم که آباء و اجدادت بیان جلوی چشمات.
صداش و برد بالا گفت:
«عــــــــه! میگم من جایی نمیام! تو کی هستی اصلا!»
یه دونه با مشت زدم به لبش! گفتم:
«بیشعور! من کی هستم یا تو کی هستی که از سوادکوه تا تهران، از تهران تا زاهدان، عین یه سایه دنبال منی!»
محکم با کف دستم زدم فکش و گرفتم و فشار دادم گفتم:
+ببین دختر، من رد داده ام !! بهت گفتم حوصله ندارم. اصلا کی بهت گفت بیای دنبال من! چرا از شمال تا تهران دور و بر منی؟ از کجا هدایت میشی؟ چرا توی تهران هرجا میرفتم میدیدمت؟ چرا گوشیت و توی ماشین من جا گذاشتی؟ چرا دقیقا همونجایی که من اونشب با ماشینم توقف کرده بودم، اونوقت شب اومدی بیرون و اون چندنفر اومدن سراغت؟ چرااااااا هنوز دنبال منی؟ تو توی زاهدان چه غلطی میکنی نفله؟ دِ زررر بزن.
هیچ وقت این لحظه ها یادم نمیره... بعد از مرگ همسرم زود عصبی میشدم. یادمه اینجا هم کنترلم و از دست داده بودم و خون جلوی چشام و گرفته بود و از شدت غضب سرم کمی حالت لرزش پیدا کرده بود.
یه دونه سیلی آبدار خوابوندم روی صورتش، گفتم: «جواب بده.»
دیدم از بینیش خون چکید و گوشه لبش کمی شکاف برداشت. دلم به حالش سوخت، چون رفتار وحشیانه ای باهاش داشتم. اما حالا وقت دل سوزوندن نبود و باید میفهمیدم این زن کیه که هرجایی میرم، دور و برم يه هویی سبز میشه.
گفت:
«تو اصلا کی هستی که تهدیدم میکنی؟ یه بار دیگه بهم دست بزنی، هوار میکشم همه بریزن روی سرت.»
گفتم:
«صدات و بیار پایین جوجه جِقِلِه! تو کی هستی که دنبال منی؟ کی بهت خط میده؟ میگی یا همینجا بزنم دخلت و بیارم؟ من به هرکی شک کنم میزنمش و از سر راهم برش میدارم. این قانون زندگی منه. این قانون کار منه! حالا میخوای حذفت کنم؟»
دیدم همچنان سکوت میکنه... گفتم:
«باشه! شما حرف نزن! راحت باش! میتونی حرف نزنی.»
منم دیدم این زن چیزی نمیگه؛ نامردی نکردم و اسلحه رو بردم سمت وسط پیشونیش. دید اوضاع خیطه، چشماش و بست... گفت:
«من کاره ای نیستم! توی تهران هم اصلا ندیدمت! اصلا نمیدونم اینکه میگی در تهران من و چندبار دیدی، کی و کجا بوده! شاید به طور اتفاقی بود! اصلا شاید توهم زدی و بیمار روانی هستی!»
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت سی و نهم مسیحیان کوچک مبلغان کلیسـا توجـه مخصوصی به کودکان داشتند.
📜برگی از داستان استعمار
📝قسمت چهلم
💎اعتراض
مقدمه: دیدیم که در داستانهای گذشته که مبلغان مسیحیت چگونه همپا و همراه استعمارگران در حال تبلیغ دین مسیحیت بودند. حتی آنها به ایران هم آمدند...
در ایران هم مبلغان مسیحی مدرسههایی را در شهرهای مختلف ساخته بودند.
این مدرسهها از مدرسههای ایرانی بسیار مجهزتر بودند.
آزمایشگاههای بزرگ، سالنهای ورزشی و تئاتر و برگزاری سفـرهای آموزشی بسیاری از خانوادهها را وسوسه میکرد تا کودکانشان را برای تحصیل به این مدرسهها بفرستند.
اما در کنار همه اینها بچهها باید در کلاسهای خواندن انجیل و سرودهای مسیحی شرکت میکردند.
بچههایی که در خانوادههایی با ریشههای قوی مذهبی بزرگ شده بودند با تبلیغات مسیحی مدرسه مخالفت میکردند و از مدرسه اخراج میشدند.
محمد فرخی یزدی که بعدها شاعر بزرگی شد، یکی از این بچهها بود.
او که خواندن و نوشتن را در خانه آموخته بود برای ادامه تحصیل وارد مدرسه کشیشان انگلیسی در #یزد شد؛ اما مدتی بعد به علت آموزشهای مسیحی به معلمان مدرسه اعتراض کرد و در پانزده سالگی شعری را علیه آنها سـرود:
دین زدست مردم برد، فکرهای شیطانی
جمله طفل خود بردند در سرای نصرانی
شخص گبرشان عالِم، مرد ارمنی استاد
بهر درس خوش دادند، دین احمدی برباد
منظور فرخی یزدی از«سرای نصرانی» مدرسه مبلغان انگلیسی است که گویا علاوه بر معلمان مسیحی از معلمان «گبر» یا زرتشتی هم استفاده میکردهاند.
فرخی یزدی که در ایـن شـعر فکر مبلغان انگلیسی را «شیطانی» معرفی کرده بود از مدرسه اخراج شد و چون در یزد مدرسه دیگری برای ادامه تحصیل نبود در یک کارگاه پارچه بافی و بعد از آن در یک نانوایی به کار مشغول شد؛ اما خواندن اشعار شاعران بزرگ و سرودن شعر را ادامه داد.
حسن دهقانی تفتی هم که پیش از این از او یاد کردیم در همین مدرسه درس خوانده بود.
مادر حسن که در بیمارستان مبلغان انگلیسی در یزد مسیحی شده بود هنگام مرگ وصیت کرد که او در مدرسه مبلغان در یزد تحصیل کند.
اما در آن زمان هنوز این مدرسه پسرانه به تاسیس نشده بود و حسن که فقط شش سال داشت در مدرسه دخترانه مبلغان انگلیسی شروع به درس خواندن کرد و با تأسیس مدرسه پسرانه به آنجا منتقل و مسیحی شد.
در تهران نیز مبلغان آمریکایی مدرسه دخترانه ای را ساختند که بسیاری از دانش آموزان این مدرسه بعدها به مسیحیت گرویدند. مبلغان اروپایی فقط به تأسیس مدرسه و آموزش مستقیم بچهها بسنده نمیکردند.
در سالهایی که کتابها و مجلاتی مناسب کودکان و نوجوانان منتشر نمیشد، کشیشهای اروپایی آثاری را برای بچهها منتشر میکردند.
مبلغان انگلیسی دو کتاب کلوچه ایرانی و حسن پسر یک راهزن را منتشر کردند و کشیشان آلمانی مجله ای را به نام دوست کوچک مشرق زمین انتشار دادند.
معلمیکردن و آموزگاری برای بچهها، عنوانی بـود که کمک زیادی به مبلغان اروپایی در ایران میکرد.
آنها که از واکنش مردم مسلمان به تبلیغ مسیحیت نگران بودند، خود را معلمهایی دوستدار بچهها معرفی میکردند که فقط برای آموزش کودکان به ایران سفر کرده اند.
یکی از مبلغان آلمانی به نام فاندرکه با سرسختی از اسلام انتقاد میکرد و کتابی را به نام «میزان الحـق» عليـه تعالیم پیامبراسلام -صلیاللهعلیهوآله- نوشته بود.
در ایران خودش را یک معلم ساده معرفی میکرد، نه یک کشیش.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
🔻 چه کسی را انتخاب کنیم؟
✅ شاخصه های انتخاب مسئول از نگاه امیرالمومنین علیهالسلام
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
در بزنگاهِ "انتخابات" ؛ قسمت دوم تأملی در شگردهایِ "بیگانهرسانهها" در ایام انتخاباتیِ ایران از
🗳 در بزنگاهِ "انتخابات" ؛ قسمت سوم
🔻 تأملی در شگردهایِ "بیگانهرسانهها" در ایام انتخاباتیِ ایران
❗️از تاکتیکهای رسانههای معاند در بزنگاههای انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران، استفاده از تاکتیک تفرقهسازی و تضادسازی میباشد.
⚠️ این روش یکی از قویترین روشهای عملیات روانی به شمار میرود که در آن رسانههای بیگانه با شناسایی نقاط اختلاف و تشدید اختلافات داخلی، ایجاد تفرقه را در اولویت کاری خود قرار میدهند.
⭕️ ایجاد و القای وجود تفرقه در جامعه موجب فروپاشی انسجام شده، کشور را مشغول مشکلات درونی میکند، از اقتدار و انرژی نظام کاسته می شود و در ادامه، با ایجاد درگیری میان تودههای مردم، اقلیتها، قومیتها، نخبگان و حاکمیت، وحدت جامعۀ ایرانی متزلزل میشود.
🧠 این تاکتیک نتیجۀ تمام کاربستهایی است که دشمن در جنگ روانی به کار میبرد تا از این طریق بتواند به منافع خود دست یابد و به مردم، کشور و نظام ضربه بزند.
🛑 مثل معروفِ انگلیسیِ "تفرقه بیانداز و حکومت کن" مویّد این شیوۀ مرسوم و تاریخیِ عملیات روانی است که انگلیسیها همواره به کار بردهاند و الان هم از همین تاکتیک در رسانههایشان همچون بیبیسی، من و تو و... استفاده میکنند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳من و تو باید بیدار شویم
من و تو وظیفمون است که در برابر خون این شهدا مسئولیم...
به خدا قسم در روز محشر خواهد آمد که از یک یکمون سوال میکنند
بی تفاوت بودن ما در این برهه زمان مسئله خواهد
شد...
برادر من بیدار شو
🔹باز هم میگویم شهدا با اسلحه خود شاه ظالم را بیرون کردند و جلوی صدام را گرفتند حالا من و شما وظیفه داریم تا با رای خود جلوی مسئولین فاسد را بگیریم و نگذاریم انقلاب دست نااهلان بیوفتد...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
#سلام_امام_زمانم♥️
سلام حضرت آفتاب
ای کاش قلبم همچون
گل های آفتاب گردان ،
همواره رو به سوی شما باشد ...
ای کاش دلم تنها به یاد شما خوش باشد ...
ای کاش وجودم سرزمین مهر شما باشد ...
ای کاش ذره ذره ی هستی ام
از جذبه ی قدرتمند و زندگی آفرینِ
یاد شما سرشار باشد ...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۱۳روز تا #جشن_انقلاب💐
تقویم تاریخ انقلاب
۹ بهمن ۱۳۵۷؛ بازگشایی مهرآباد
دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۵۷؛ باز شدن فرودگاه مهرآباد و برداشتن مانع بازگشت امام خمینی به کشور مهمترین خبر امروز بود.
به گزارش ایسنا، در پی اعتصابات، تظاهرات و راهپیمایی مردم که خواستار بازگشایی فرودگاه مهرآباد بودند دولت بختیار فرودگاه مهرآباد را از اشغال نظامی خارج کرد و با بازگشایی فرودگاه مهرآباد، مانع بازگشت امام خمینی به میهن با پایداری مردم برداشته شد.
در همین زمینه شاپور بختیار در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: فرودگاه مهرآباد تا چند ساعت دیگر باز خواهد شد و در راه ورود حضرت آیتاللهالعظمی خمینی به کشور مانعی نیست.
نخستوزیر همچنین درباره شرط امام برای ملاقات با وی عنوان کرد: به پاریس نخواهم رفت به هیچ وجه استعفا نمیدهم و به هر کاری دست میزنم تا جنگ مسلحانه روی ندهد. وحدت، استقلال و تمامیت ایران از آقای خمینی و شاه مهمتر است. شکل رژیم مهم نیست و با انتخابات برای همه چیز، حتی تغییر رژیم حاضرم اما زیر بار زور نمیروم.
از سوی دیگر امام خمینی طی پیامی در پاریس اعلام کردند: خائن اصلی را با خفت بیرون کردید، همت کنید این نتیجه را که حاشیهای بیش نیست از صحنه خارج کنید. اکنون بر جمیع جناحهای ملی و دولتی است که چون گذشته دولت غیرقانونی را محکوم کنند و اطاعت از آن نکنند که اطاعت طاغوت، حرام و مخالف رضای خدا است. من از طبقه شریف ارتش که دستشان به خون جوانان ما آلوده نشده است میخواهم که ننگ اطاعت از خیانتکاران را تحمل نکنند و با قاطعیت آنان را از مقابله با ملت بازدارند.
رهبر انقلاب اسلامی ادامه دادند: اگر ارتش کنار بکشد، آرامش تضمین میشود. محافظ ما خدا است و حفظ امنیت با مردم است. من در اولین فرصتی که پیدا کنم به ایران میروم و در اولین قدم دولتی مبتنی بر رأی مردم را اعلام میکنم.
امام در اطلاعیه خود به خاطر کشتارهای دستهجمعی در تهران و شهرستانها عنوان کردند: تا دیروز محمدرضای خائن، ارتش را با آتش گشودن روی ملت و برادران و خواهران خود ننگین کرد، اکنون نوکر یا نوکران خائنش این خدمت به استعمار را به عهده گرفتند.
ایشان با تشکر از مردم برای تحمل این همه مصیبت و زحمت افزودند: من در اولین فرصت خودم را نزد شما میبینم تا در شادی و غم با شما سهیم باشم و با هم در صف واحد به اعمال عمّال اجانب، خاتمه دهیم.
امروز همچنین امام خمینی در پاریس، علی امینی نخستوزیر اسبق را برای ملاقات نپذیرفتند.
در ایران تظاهرات مردم خشمگین تهران به اوج رسید و مردم با سنگربندی و پناه گرفتن کنار دیوارها با چکمهپوشان رژیم به جنگ پرداختند. دانشآموزان در این نبردهای خیابانی حضور فعالی داشتند. در این تظاهرات قلعه شهر نو، کاباره شکوفه نو و دو کارخانه آبجوسازی از طرف مردم به آتش کشیده شد. گفته شده کشتهشدگان از ۵۰ نفر و زخمیها از ۲۰ نفر تجاوز کردهاند. در گرگان و سنندج هم تظاهرات مردمی خونین شد.
در آن سوی آبها شاه از عهدشکنی کارتر و نزدیکان خود گله کرد و گفت: برخلاف قول کارتر، واشنگتن به طور مداوم من را مورد حمله قرار داده است.
همچنین رادیو مسکو اعلام کرد: رمزی کلارک وزیر پیشین دادگستری آمریکا ضمن تشریح نتایج اقامت هشت روزه خود در ایران اعتراف کرد که ۹۹ درصد مردم ایران خواستار بازگشت آیتالله خمینی هستند و جدا اصرار دارند که رژیم ضد ملی از میان برود و به سلطه بیگانگان بر ایران پایان داده شود.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۲۷روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
🌸حضرت سجاد علیه السلام:
«...ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا قَالَ ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص …إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ…»
«..بعد از آن، غیبت ولیّ و جانشین خداوند بعد از 11معصوم علیهم السلام، ادامه خواهد یافت... مردم زمان غیبتش که امامت او را قبول داشته باشند و منتظر ظهور او باشند، برترین مردم تمام زمان ها هسـتند...»
📚كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج1 ؛ ص320
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۳۲روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۲۹- حریص نبودن برای تصدی سمت نمایندگی
میزان در نظر همه ارزش خدمت ،باشد نه خدای نخواسته تحصیل مقام، ما به نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی به عنوان یک مسئولیت یک ادای وظیفه و یک صحنه ی کارآمد برای خدمت نگاه کنیم اگر شوقی هم به نماینده شدن هست به این خاطر باشد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
مجمع روحانیون مبارز که در ابتدا طی بیانیه ای اعلام کرده بود که در صورت عدم بازنگری در فرآیند رد صلاح
مرحله دوم انتخابات مجلس هفتم در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۳ برگزار شد؛ که در نتیجه رقابت زینب کدخدا و علیرضا محجوب فر، افراد ۳۰ ام و ۳۱ لیست منتخبین مرحله اول، هیچ کدام از شهر تهران به مجلس راه نیافتند. اما در نتیجه حضور منوچهر متکی در دولت محمود احمدینژاد و انصراف او از نمایندگی مجلس و برگزاری انتخابات میاندوره ای در ۲۴ آذر ۱۳۸۵، سهیلا جلودار زاده و حسن غفوری فرد توانستند پا به مجلس هفتم بگذارند.
برنده انتخابات مجلس هفتم در بین ائتلاف های شکل گرفته، ائتلاف آبادگران بود که توانست ۲۰۰ کرسی در مجلس کسب کند و ۲۹ نفر از نمایندگان تهران نیز اعضای آن بودند. تنها فرد راه یافته به مجلس از بین اصلاح طلبان و ائتلاف بزرگ ایران، سهیلا جلودار زاده بود که در انتخابات میان دوره ای وارد مجلس شد. معدود چهره های اصلاح طلب که از استان های مختلف در مجلس هفتم حضور داشتند، فراکسیون خط امام را به عنوان فراکسیون اقلیت تشکیل دادند. حسن غفوری فرد نیز تنها نماینده شهر تهران بود که نه از طرف ائتلاف آبادگران و نه اصلاح طلبان حمایت می شد و نامش در لیست ائتلاف خدمتگزاران مستقل، چکاد آزاداندیشان و جبهه وفاق قرار داشت.
مجلس هفتم اولین مجلسی بود که یک فرد غیر روحانی توانست کرسی ریاست مجلس را کسب کند. با وجود گمانه زنی ها درباره اعلام حجت الاسلام مصباحی مقدم به عنوان کاندید ریاست مجلس، در نهایت حداد عادل به عنوان سرلیست ائتلاف آبادگران و نماینده اول شهر تهران توانست در رقابت با حسن سبحانی، نماینده دامغان، با اختلاف رای ۱۹۶ به ۵۵ به جایگاه ریاست مجلس دست یابد. در نتیجه رقابت حجج اسلام مصباحی مقدم و ابوترابی فرد به عنوان اعضای جامعه روحانیت با محمدرضا باهنر و موسی قربانی برای نایب رئیسی مجلس، محمدرضا باهنر و حجت الاسلام ابوترابی فرد توانستند در مجلس هفتم به عنوان نایب رییس انتخاب شوند.
به لحاظ آماری، ۱۳ زن در این دوره از مجلس به عنوان نماینده حاضر بودند. از این مجموع، شش نفر نماینده شهر تهران( آلیا، افتخاری، امینزاده، رهبر، فیاضبخش و جلودارزاده) و بقیه از شهرهای کرج(فاطمه آجرلو)، اصفهان(نیره اخوان)، زنجان( رفعت بیات)، رشت( هاجر تحریری نیکصفت)، تبریز(عشرت شایق)، مشهد(عفت شریعتی) و خلخال( مهرانگیز مروتی) بودند. در این مجلس از شهر تهران ۴ و در کل ۴۳ نماینده روحانی توانستند به مجلس راه یابند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار 📝قسمت چهلم 💎اعتراض مقدمه: دیدیم که در داستانهای گذشته که مبلغان مسیحیت چ
📜برگی از داستان استعمار
📝قسمت چهل و یکم
💎استدآبادی
بچههای یتیم و بی سرپرست بیش از کودکان دیگر توجه کشیشان اروپایی و آمریکایی را جلب میکردند.
این بچهها که به محبت بیشتری نیاز داشتند، با مهربانیها و مراقبتهای مبلغان به شدت به آنها علاقهمند میشدند.
دکتر«استد» یک مبلغ آمریکایی بود که پس از جنگ جهانی اول با کمک کلیسای «وست مینستر» آمریکا بیمارستانی را در کرمانشاه ساخت و شروع به درمان بیماران و تبلیغ مسیحیت کرد.
او مدتی بعد، در یکی از روستاهای کرمانشاه به نام «فرامان» یک مدرسه و یک پرورشگاه ساخت.
بچههای بی سرپرستی که پدر و مادرهای ناشناخته داشتند بـه ایـن پرورشگاه منتقل میشدند و هنگامی که به سن تحصیل میرسیدند، وارد مدرسه پرورشگاه میشدند.
بسیاری از این بچهها که شیفته محبتهای دکتر استد شده بودند به مسیحیت گرویدند و نام خانوادگی «استدآبادی» را انتخاب کردند.
دکتر «سیترالکا» هم یک کشیش دو رگه هندی و انگلیسی بود که بیمارستانی را در منطقه مرزی سیستان و بلوچستان تأسیس کرد. دکتر الکا هنگامی که متوجه میشد کودک یتیم یا بی سرپرستی را به بیمارستان آوردهاند، شخصاً مراقبت از او را به عهده میگرفت و پس از بهبودی هم ارتباط خود را با او قطع نمیکرد.
او موفق شد چند کودک بی سرپرست سیستانی را غسل تعمید داده، مسیحی کند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت بیست و یکم شکم بیشتر شد! دستم روی سلاحم بود تا هر اتفاقی که افتاد رحم نکنم به کسی و چنان یه خ
قسمت بیست و دوم
گرچه در اون تایم کم سخت بود، اما باید فورا اون زن و تخلیه اطلاعاتی میکردم! هر لحظه ممکن بود اتفاقات غیر قابل پیش بینی بیفته. اگر عامل بود، باید یه جوری زنده منتقلش میکردم به یکی از ایستگاه های اطلاعاتی ستاد در زابل.
اگر نبود...
نمیدونم. گاهی اوقات واقعا تصمیم گیری سخت میشه!
دیدم بغض کرد و گفت:
«بخدا من کاره ای نیستم!»
گفتم:
+اصلا اسم و فامیلیت چیه؟ من یه اسم ازت میدونم اما میخوام از زبان خودت بشنوم!
سرش و انداخت پایین و به آرامی گفت:
_من پرستو«...» هستم.
+اینجا چیکار میکنی؟
نفس عمیقی کشید... اشک از چشماش سرازیر شد، گفت:
_پدرم فوت شده.
+بعدش!!
_نمیزاری حرف بزنم.
+نکنه میخوای وقت بخری تا تیم پشتیبانت برسن اینجا؟ غلط کردی! داری چرت میگی! بعدشم پدرت فوت شده و تو اومدی بازار برای خودت داری میگردی؟ ببین خانوم، دیگه داری حوصله من و سر میبری! داری وقت میخری...
_بخدا اینطور نیست! من پدرم فوت شده.
+خب برای چی اینجایی!
صداش و برد بالا گفت:
_اومدم اینجا دنبال کار پدرم! ولم کن دیگه!
فورا دستم و بردم سمت دهنش و محکم فشار دادم، چشمام و گرد کردم گفتم:
+هیسسسس. داد نزن!
بعد از چندثانیه که مطمئن شدم داد و بیداد نمیکنه دستم و برداشتم بهش گفتم:
+پدرت کی بود؟ چیکاره بود؟
چندثانیه سکوت کرد، گفت:
_میتونم بشینم؟
نگاش کردم، فهمیدم ادا در نمیاره! واقعا حالش بد بود و داشته گریه میکرده! انگار واقعا خسته بود! ازش چند قدمی فاصله گرفتم! به نشونه تایید سرم و تکون دادم تا بشینه! راستش دلم لرزید. چون هیچ وقت در طول عمرم با هیچ زنی اینطور رفتار نکرده بودم.
نشست... دیدم حرف نمیزنه! گفتم: «حرف بزن. همین حالا.»
آب دهانش و قورت داد! وحشت رو توی صورتش میدیدم! گفت:
_پدر من تاجر بود! سال قبل فوت شد! در یک تصادف خانواده م و از دست دادم! الانم دنبال این هستم با دوستان پدرم دیدار کنم تا در یکسری از امور راهنماییم کنند، بلکه بتونم کارهای پدرم و پیش ببرم. به نوعی دنبال مشاوره هستم!
در همین حین گوشی کاریم زنگ خورد. عاصف بود! جواب دادم:
+جانم عاصف بگو!
_سلام مرد! رفتی ماموریت و نیستی! دلمون تنگ شد!
+الآن وقت ندارم حرف بزنم! کجایی؟
_ستاد!
+من اینجا یه مزاحم دارم!
_چی؟
+میگم مزاحم دارم! میفهمی؟
_آره حاجی شنیدم. ولی یه لحظه هنگ کردم! وسط ماموریتی؟
+آره... یه چندلحظه گوشی دستت!
به پرستو گفتم:
«مشخصات خودت و بده! مشخصات پدرتم بده! شماره تماستم بده. با اون شخصی هم که میگی تاجر بوده مشخصاتش و بده! همین الان و خیلی فوری!»
وقتی شروع کرد به اسم بردن و توضیح دادن، گوشی رو گذاشتم روی بلندگو. توضیحاتش که تموم شد، به سیدعاصف عبدالزهرا گفتم:
+شنیدی؟
_بله آقا شنیدم. بررسی میکنم میگم خدمتتون.
+عاصف، یه محموله دارم. میخوام برات بفرستم ببینی. این شماره ای که داریم حرف میزنیم و بده به بچه های سایبری، بگو گوشیم و وصل کنند به سرور ستاد. لطفا خیلی زود. وقتی وارد ایمیل یکبار مصرف شدی خبرم کن.
_چشم.
حدود سه دقیقه بعد یه پیام اومد روی خطم... ایمیل بود! فورا گوشی اندرویدم و گرفتم، یه عکس از صورت اون زن انداختم، فرستادم برای عاصف. گوشی رو خاموش کردم و سیم کارت و در آوردم و زدم شکوندم. با یه خط جدید تماس گرفتم با عاصف. جواب داد:
_سلام. شما؟
+عاکفم. مجبور شدم بخاطر شرایط نامعلوم امنیتی سیم کارت و معدوم کنم. عاصف میخوام خیلی زود آمارش و واسم در بیاری! لطفا بهم زنگ نزن! تماس بعدی از طرف منه! چون اینجا خیلی سرم شلوغه.
_چشم
+تا نیم ساعت دیگه بهت زنگ میزنم! اگر زنگ نزدم یه پیامک خالی بفرست تا بدونم آماده شده!
گوشی رو قطع کردم... به اون خانوم که اسمش پرستو بود گفتم:
«بلند شو بریم... باهم میریم بیرون! فورا از بازار رد میشیم! حرکت اضافی داشته باشی، یا بخوای فرار کنی، به جون مادرم چنان میزنمت که بری با برف سال بعد بیای پایین و تا سه نسلت واست گریه کنن! این مجوز و دارم که بزنم! وَ این کارو میکنم! حالا دیگه خوددانی! میتونی حرکت اضافی از خودت نشون بدی و ببینی چه بلایی سرت میارم و چطوری آبکِشِت میکنم.»
بلند شد کیف دستیش و گرفت. معطل نکردم، کیف و از دستش کشیدم و گرفتم... گفتم:
+برو عقب تر بایست.
دو سه متر رفت عقب.
وسائل کیفش و ریختم روی زمین. زیر چشمی بهش نگاه میکردم تا یه وقت سمتم نیاد، یا اینکه حرکت نابجایی نداشته باشه.
محتویات کیفش:
کاغذ و دفترچه و لوازم آرایشی و یک سری خرت و پرت زنانه کاملا شخصی بود. بهش گفتم:
+بیا وسیله ت و جمع کن.
چیزی نگفت. اومد وسیله ش و از روی زمین جمع کرد و گذاشت توی کیفش. نگاه به صورتش کردم، داشت از لبش همچنان خون می اومد. خیلی دلم براش سوخت. توی جیبم یک بسته دستمال کاغذی داشتم. از جیبم آوردم بیرون، بازش کردم دادم بهش تا خون گوشه لبش و پاک کنه.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳صدای آزادی از کرمان تا انتخابات
🔹حدس شما از صدای آزادی چیست؟
🔹تا آخر ببینید؛
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
🗳 نمایشگاه عکس روایت قرن
تصاویری که روایتگر قرن پر از حادثه های تلخ و شیرین ایران هستند.
🔗به همراه لینک منابع
ویژه:
🔹 ایام دهه مبارک فجر
🔸نمایشگاه های میدانی تا انتخابات
دریافت فایل باکیفیت و مخصوص چاپ:
📎B2n.ir/revayat-gharn
⭕️هنگام برپایی نمایشگاه به ترتیب عکس ها توجه کنید.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب:
شاید در هیچ نقطهای از عالم نتوانیم کشوری را پیدا کنیم که انتخاباتش این همه مورد تهاجم دشمنان قرار داشته باشد.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
🗳نظر رهبر انقلاب درباره رأی لیستی/ بخش اول
🔸استفتائات انتخاباتی از امام خامنهای
🔹با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات، در ادامه تعدادی از سوالات شرعی درباره انتخابات که رهبر انقلاب به آنها پاسخ داده اند آمده است. این سوالات و جواب آنها از پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر انقلاب و پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برداشته شده است.
🔹قبل از آن با توجه به داغ بودن بحث لیستی رای دادن یا فردی رای دادن در آستانه همه انتخاباتها در میان انقلابیها، دو سخن رهبر انقلاب پیرامون رای دادن به فهرستها و لیستهای انتخاباتی هم آمده است. فهم نظر رهبر انقلاب در این خصوص، از آن جهت مهم است که همواره در آستانه انتخاباتها، برخی جریانات با لولوتراشی از جریانات رقیب، مردم را به نوعی ملزم به رای دادن به یک لیست خاص میکنند.
🔹«یک مسئلهی دیگر، رعایت حق در سیاهههای پیشنهادی است؛ این سیاهههایی که پیشنهاد میکنند، فهرستهایی که برای نامزدها میدهند. آن کسانی که این فهرستها را میدهند، واقعاً رعایت حق را بکنند؛ مسئلهی رفیقبازی و جناحبازی و مانند این چیزها را دخالت ندهند و نگاه کنند ببینند که چه کسی واقعاً شایسته است؛ آن کسی را که شایسته است بگذارند و به مردم معرّفی کنند.»۱۳۹۴/۱۰/۱۴
🔹اما در روز ۱۶ بهمن سال ۹۸ چیرامون مساله لیستی رای دادن در انتخابات مجلس سخنان صریحتری بیان فرمودند:
«هرگز در هیچ انتخاباتی رسم بنده نیست که اشاره کنم به کسی تا انتخاب بشود، امّا این خصوصیّات به نظر من در منتخب باید وجود داشته باشد. انقلابی، مؤمن، کارآمد، دارای روحیهی جهادی، شجاع، طرفدار عدالت.
اگر میتوانیم یک چنین افرادی را بشناسیم، که بهشان رأی میدهیم؛ اگر نشناختیم، از آدمهای بصیر و مورد اعتماد استفاده کنیم. کسی نگوید که «خیلی خب، شرایط نامزد انتخاباتی، اینها باید باشد، من که نمیشناسم، نمیدانم، پس بنابراین بهتر است که رأی ندهم»؛ نه، حتماً رأی بدهید، منتها به افراد بصیر، به افراد مورد اعتماد، به کسانی که انسان بتواند به اینها اطمینان بکند مراجعه کنید، از اینها سؤال کنید، از اینها بپرسید؛ اگر راهنمایی کردند، راهنماییشان را قبول بکنید.»
🔹در میان استفتائات احصاء شده از سایتهای دفتر رهبر انقلاب نیز یک سوال به این موضوع پرداخته است.
1️⃣ در دورههای اخیر که رأی دادن به یک لیست خاص که از طرف احزاب و گروههای سیاسی داده میشود و توسط افراد مشهور و غیر متخصص تشویق و تبلیغ میشود، آیا رأی دادن به این لیستها بدون تحقیق در مورد افراد آن جایز است؟ و اگر این لیست یا برخی از افراد آن در انتخابات رأی آورند و صلاحیت منصب را نداشته باشند، ما در پیشگاه خدای متعال مسئول خواهیم بود؟
پاسخ: به فهرست و افرادی رأی دهید که معرفیکنندگان آنها افرادی متعهد، مؤمن، بصیر و انقلابی و قابل اعتماد باشند مگر آنکه حجت شرعی برخلاف داشته باشید.
🔹بنابراین می توان گفت مبنای امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب در رای دادن این است:
در درجه اول شناخت هر کس نسبت به کاندیداها مقدم بر شناخت دیگران و توصیه دیگران در قالب لیست است.
ثانیا به هیچ عنوان بدون قید و شرط، رای به لیست سفارش نشده است. بلکه باید تهیه کنندگان و سازو کار تهیه لیست را بشناسید که سهمیهبندی و باندبازی نباشد.
🔹ثالثا هرگز سفارش به "لیست خاص" نکردهاند، بلکه باید بین لیستها مقایسه صورت بگیرد. برخی لیست خود را آیه نازل شده از آسمان میدانند!
برای رای دادن باید حجت شرعی داشت. وقتی افرادی را کاملا میشناسید، نباید به هندوانه در بسته اعتماد کنید، خصوصا اگر افرادی که میشناسید، در مردم مقبولیت و رای هم داشته باشند.
اما ادامه سوالات و استفتائات انتخاباتی:
2️⃣ آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران شرعاً واجب و عدم شرکت حرام است؟
پاسخ: شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی برای افراد واجد شرایط، یک وظیفهی شرعی، اسلامی و الهی است.
3️⃣ آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران واجب عینی است یا کفایی؟
پاسخ: واجب عینی است.
4️⃣ با توجه به نزدیکی زمان انتخابات آیا دعوت بسیج از کاندیداها برای تبیین مواضع خود در مسجد اشکال دارد؟
پاسخ: باید بر طبق قوانین و مقررات نظام اسلامی عمل شود.
ادامه دارد...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💚❤️سلام امام زمانم❤️💚
ای آن که عزیزی و مرا جانی و جانان
صد یوسف مصری ز غمت،سر به بیابان
ای کاش بیایی و بگویند که آمد
بر مصرِ وجودِ منِ قحطی زده، باران
#اللﮩـمعجللولیـڪالفـرجـــ༺⃟
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۱۲روز تا #جشن_انقلاب💐
تقویم تاریخ انقلاب
10 بهمن 57
قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: پس از حرکات عوام فریبانه و بی رحمانه ی بختیار در 9 بهمن 57 و در روز پس از آن فرودگاه مهرآباد و سایر فرودگاه های کشور از صبح باز گردید (10 بهمن) و در نخستین ساعات سه هواپیمای نظامی امریکایی تعدادی از اتباع امریکا را از ایران خارج کردند.
روزشمار انقلاب: 10 بهمن 57
خبرگزاری رویتر بیان می کند:
امروز، شرکت هواپیمایی ارفرانس در پاریس گفت که اگر راه پرواز هموار شود هواپیمای حامل آیت الله خمینی در ساعت یک بامداد به وقت پاریس و چهار و بیست دقیقه به وقت تهران، آیت الله را به تهران خواهد برد.
در پی آن خبرگزاری فرانسه می نویسد:
کمیته استقبال اعلام کرد، نظر به اینکه دولت ایران با فرود یک هواپیمای دربست ارفرانس موافقت کرده است، آیت الله خمینی ساعت نه صبح پنجشنبه وارد تهران خواهند شد. این کمیته از مردم خواست که در طول مسیر آیت الله بین میدان شهیاد که به نام میدان آزادی نامیده شده است و میدان بیست و چهار اسفند، برای استقبال از آیت الله اجتماع کنند.
در این بین شاه ضمن مصاحبه ای در خارج که در روزنامه های امروز تهران انتشار یافت برای نخستین بار آشکارا کارتر رئیس جمهوری آمریکا را مورد حمله قرار داد و دولت آمریکا را مسئول بحران کنونی ایران خواند!
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۲۶روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
🌸حضرت باقر علیه السلام:
يَا أَبَا حَمْزَةَ مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا تَبْدِيلَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ قِيَامُ قَائِمِنَا فَمَنْ شَكَّ فِيمَا أَقُولُ لَقِيَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ بِهِ كَافِر
«اي ابوحمزه! از جریانـاتی که خداونـد، وقوع آن را حتمی در نظر گرفته، قیـام قـائم ماعلیه السـلام می باشـد؛ پس هر کس درباره آن شـک
کنـد، خداونـد را در حـال کفر ملاقـات می کنـد...»
📚الغیبه للنعمانی، ص86، ح17
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۳۱روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۳۰- مردمی بودن
مردمی بودن هم فقط این نیست که انسان هرگاهی یکبار به محل انتخابات سر بزند. نباید ما در جمهوری اسلامی کمک کنیم به ایجاد یک طبقهی جدید، یک طبقه ی برخوردار اشرافی جدید. این کار انجام بگیرد. این هم با دستور و حکم و فرمان حاصل نمی شود با دل با ،ایمان با ،انگیزه شدنی است.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
هشتمین دوره انتخابات مجلس
رقابت های هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی آغاز شد که پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شده بود و امکان صدور قطعنامه علیه ایران وجود داشت. در آن مقطع زمانی بین اصولگرایان سنتی و نو اصولگرایانی که از انتخابات شورای شهر دوم پا به عرصه سیاست گذاشته بودند، در زمینه حکومتداری اختلاف نظر ایجاد شده بود؛ چراکه تثبیت قدرت اصولگرایان در مناصب مختلف حکومتی، فرصت رقابت های درونی و وزن کشی را برای آنها ایجاد کرده بود.
در مقابل، اصلاح طلبان که در انتخابات شورای شهر دوم، مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم با شکست مواجه شده بودند، تحریم و قهر سیاسی را کنار گذاشته، روش و منش سیاسی خود را تغییر داده و برای حضور در انتخابات مصمم بودند. در نتیجه، ثبت نام انتخابات مجلس هشتم در سال ۱۳۸۶ با استقبال پررنگی از طرف هر دو جناح مواجه شد. از یک طرف، همه گرایشهای جناح راست به امید اینکه در نهایت به یک لیست متحد برسند در انتخابات ثبت نام کردند و از طرف دیگر، جناح مقابل و اصلاح طلبان از اعضای جبهه مشارکت گرفته تا نهضت آزادی که تهیه لیست را به بعد از اعلام صلاحیت ها موکول کرده بودند، برای نمایندگی مجلس هشتم نام نویسی کردند.
در هشتمین دوره انتخابات مجلس دوره هیات های اجرایی در روند بررسی صلاحیت ها فعال تر از دوره های گذشته وارد عمل شدند و بنابراین رد صلاحیت های هیات های اجرایی دولت نهم اعتراضاتی را برانگیخت. از بین نامزدهای ثبت نامی، ۲۲۵۰ نفر(۳۱ درصد) توسط این هیئت ها رد صلاحیت شدند که در مقایسه با دوره قبل حدود ۲۵ درصد افزایش یافته بود. لیست نامزدهای رد صلاحیت شده توسط هیات های اجرایی شامل جمعیت کثیری از اصلاح طلبان از جمله کسانی که برای مجلس قبلی تایید صلاحیت شده بودند و برخی وزرای دولت اصلاحات و چهره های مطرح احزابی چون جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مجمع روحانیون و اعتماد ملی بود. علت عدم تایید صلاحیت این افراد از طرف هیات های اجرایی عموما بر اساس بند ۱،۳ و ۵ ماده ۲۸ و همچنین مواد ۲۹ و ۳۰ قانون انتخابات مجلس از جمله عدم التزام عملی به اسلام، عدم وفاداری به نظام، ولایت فقیه وقانون اساسی و وجود سوء شهرت ذکر شد.
در پی اعتراضات شکل گرفته به رد صلاحیت ها، حجت الاسلام کروبی و خاتمی و آیت الله رفسنجانی جلسه ای تشکیل دادند به این تصمیم نهایی رسیدند که در انتخابات شرکت کنند و تحریم را راه حل درستی ندانستند. خروجی جلسه آنان تلاش برای ” رایزنی با مقامات، شرکت فعالانه در انتخابات و جلوگیری از تنش” اعلام شد. عکس العمل اصول گرایان به نشست مذکور متفاوت بود؛ برای مثال امیدوار رضایی، رییس فراکسیون وفاق و کارآمدی، این نشست را نشانه پیش گرفتن راه تعامل به جای قهر اعلام کرد؛ در حالی که حداد عادل آن را نوعی مظلوم نمایی و تبلیغاتی دانست و الیاس نادران از تلاش اصلاح طلبان برای ایجاد انقلاب مخملی و فتنه گری سخن گفت.
در تاریخ ۱۴ بهمن ماه، هیات های نظارت شورای نگهبان لیست تاییدشدگان و ردشدگان را منتشر کرد که طی آن صلاحیت ۲۴۰۰ نفر رد شده بود. این موضوع باعث اعتراض افراد مطرح دو جناح از جمله سیدحسن خمینی، محمدرضا عارف، آیت الله مکارم شیرازی، علی مطهری و محمدباقر قالیباف شد. در حالی که اعلام نتیجه شورای نگهبان باعث تردید تشکل هایی مانند نمایندگان ادوار مجلس و جبهه مشارکت برای شرکت در انتخابات شده بود، ستاد انتخابات کشور از تایید صلاحیت ۴۶۳ نفر از رد صلاحیت شده ها از جمله ۱۰۰ اصلاح طلب توسط شورای نگهبان خبر داد. اسامی افرادی چون حضرتی، اطاعت، کیان ارثی، تابش، علیخانی، اشراقی، نجفقلی حیبیبی، ناصری، پیرموذن و … در بین تایید صلاحیت شدگان جدید قرار داشت، اما سنگینی سایه تحصن نمایندگان در مجلس ششم باعث شد هیچ فردی از جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به این لیست راه پیدا نکنند.
از ۲۰۷ حوزه انتخابیه برای کسب ۲۹۰ کرسی هشتمین دوره انتخابات مجلس در مجموع از بین ۷۵۹۸ نفر نامزد شرکت در انتخابات، ۲۰۹۷ نفر رد صلاحیت و ۷۳ درصد تایید صلاحیت شدند. از بین ۱۴۰۵ ثبت نام کرده در شهر تهران نیز ۸۷۱ نفر تایید صلاحیت شدند. بر اساس آمارهای ارائه شده توسط وزارت کشور ایران، میزان مشارکت مردم در انتخابات ۵۵/۴۰ درصد بودهاست. بطوریکه ازبین حدود ۴۴ میلیون واجد شرایط ۲۴ میلیون در انتخابات شرکت کردند.
انتخابات مجلس هشتم در دو مرحله ۲۴ اسفند ۸۶ و ۶ اردیبهشت ۸۷ برگزار شد و در هر دو مرحله به ترتیب ۱۹ و ۱۱ نفر از حوزه تهران با مشارکت ۳۰/۲۲ درصدی تهرانی ها در انتخابات به مجلس راه پیدا کردند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار 📝قسمت چهل و یکم 💎استدآبادی بچههای یتیم و بی سرپرست بیش از کودکان دیگر تو
📜برگی از داستان استعمار
📝قسمت چهل و دوم
💎این داستان صیاد در دام
همه کشیشانی که به تبلیغ مسیحیت در سرزمینهای دوردست مشغول میشدند، در خدمت کشورهای اروپایی و استعمارگران نبودند.
بعضی از آنها که با قلبی پاک و ایمـان بـه خـدا بـا پیـروان دینهای دیگر صحبت میکردند، گاهی تحت تأثیر آنها قرار میگرفتند، از تلاش بـرای مسیحی کردن آنها دسـت میکشیدند و حتی خودشان به یک دین و زندگی جدید روی میآوردند.
«ویلفرد کنتول اسمیت» یک کشیش کانادایی بود که برای تبلیغ در شبه قاره هند، راهی این سرزمین شده بود.
اسمیت پیش از حرکت به هند در انگلستان، در گردهمایی جهانی مبلغان شرکت کرد.
«هندریک کرامر» برگزارکننده این گردهمایی در کتاب «پیام مسیحی در دنیای غیر مسیحی» که به مناسبت همین مراسم منتشر کرده بود، همه ادیان دیگر را رد کرده، پیروان آنها را خطاکار میدانست.
اسمیت در حالی که جملات کرامر در ذهنش تکرار میشد راهی هند شد و برای تبلیغ مسیحیت در میان بوداییها و تعداد اندکی از مسلمانان عازم کوههای هیمالیا شد.
او در یکی، از گردنههای هیمالیا با پیرمرد بسیار فقیری روبه رو شد که میوههای وحشی و کوهی را برای فروش به کنار راه آورده بود.
پیرمرد پابرهنه بود و آن قدر فقیر بود که حتی پولی برای خریدن سنگ ترازو نداشت.
او یک سنگ بزرگ و دو سنگ کوچک را که ادعا میکرد دو پوند (حدود ۹۰۰ گرم) وزن دارند، به جای وزنه ترازو به کار میبرد.
اسمیت از پیرمرد خواست دو پوند میوه به او بدهد و هنگامی که پیرمرد سنگها را در ترازو گذاشت به او اعتراض کرد که: «من از کجا مطمئن باشم که تو راست میگویی و این سنگها دو پوند وزن دارند؟»
پیرمرد در پاسخ اسمیت، با آرامش فقط این آیه قرآن را بر زبان آورد: «خدا بندگانش را به خوبی میبیند» و به کارش ادامه داد.
اسمیت از ایمان عمیق این پیرمرد فقیر در گردنههای دوردست هیمالیا به شدت شگفت زده شد.
آیا او میتوانست با تبلیغ مسیحیت ایمانی محکمتر و عمیقتر از این را به او ببخشد؟
بار دیگر جملات كرامر و ایمان سرسختانه او را به باطل بودن همه ادیان به جز مسیحیت به یاد آورد و آرزو کرد ای کاش کرامـر هـم آنجا بود.
اسمیت به کشورش بازگشت و بقیه عمر را به تحقیق درباره اسلام پرداخت و به یکی از اسلام شناسان بزرگ شد.
کتابهای «درباره درک اسلام و اسلام در تاریخ جدید» از مشهورترین کتابهای او هستند.
در ایران هم دو نفر از کشیشان پرتغالی که در عصر صفوی به اصفهان آمده بودند، پس از چند سال زندگی در کنار مردم از تبلیغ مسیحیت دست برداشتند و مسلمان شدند.
اولین نفر کشیشی به نام «امانوئل سانتاماریا» بود که ریاست صومعه پرتغالیها را در اصفهان به عهده داشت.
او در سال ۱۶۹۱ میلادی مسلمان شد و نام «قلی» (خـادم امـام حسـن علیهالسلام) را بـرای خـودش انتخـاب کـرد.
شش سال پس از او کشیش پرتغالی دیگری که از زادگاهش، لیسبون، راهی اصفهـان شـده بـود بـه اسلام گروید.
ایـن کشیش که «آنتونیو دوژزو» نام داشت، در زندگی جدیدش علیقلی جدیدالاسلام نام گرفت.
او کتابهایی در دفاع از اسلام و مخالفت با مبلغان مسیحی تألیف کرد.
سیف المؤمنين، هدایت الظالمین و فواید ازدواج نام برخی از کتابهای او هستند.
شاه سلیمان صفوی علاقه ویژهای به علیقلی داشت و او را به عنوان مترجم مخصوص دربار استخدام کرده بود.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت بیست و دوم گرچه در اون تایم کم سخت بود، اما باید فورا اون زن و تخلیه اطلاعاتی میکردم! هر لحظه
قسمت بیست و سوم
همزمان محتویات داخل گوشیش و چک کردم! چیز خاصی نبود که بخواد برام خطر داشته باشه! فورا از انباری رفتیم بیرون و از بازار خارج شدیم و بردمش سمت ماشینم. درو باز کردم بهش گفتم بشینه پشت فرمون.
نشست پشت فرمون. منم نشستم روی صندلی پشت. بهش گفتم حرکت کنه! انقدر رفتیم تا رسیدیم به یه آبادی، ولی کم تردد و خلوت. همونطور که گوشه ی یکی از جاده ها توقف کرده بودیم، فوری رفتم روی صندلی جلو نشستم. بهش گفتم:
«دستات و بزار روی فرمون.»
وقتی دستاش و گذاشت، دستبند زدم به دستش! یه پارچه هم کشیدم روی مُچش تا یه وقت کسی نبینه. یادمه چهل دقیقه ای از آخرین ارتباط من و عاصف گذشته بود. گوشیم و چک کردم و خواستم به عاصف زنگ بزنم که همزمان یه پیامک خالی از طرف عاصف اومد. باهاش تماس گرفتم و گفتم:
+فوری برو سر اصل مطلب.
_آقا عاکف، خانوم درست میگه! پدرش تاجر بوده! البته به رحمت خدا رفته! اون آقای ابراهیم قنبر زهی هم از تجار زاهدان هست.
+اطلاعات بیشتر میخوام!
_چندسال قبل این خانوم به همراه پدرش به مدت شش ماه در روسیه بوده! در روسیه به دلیل سرمای بیش از حد هوا چشمش آسیب میبینه. سند پزشکیش و از عواملمون در یکی از مراکز پزشکی تونستم گیر بیارم.
+برادر، خواهر؟
_خواهر نداره، اما یه برادر داره و مشکلی وجود نداره.
به عاصف گفتم:
+ممنونم عاصف جان.
_یاعلی.
گوشی رو گذاشتم توی جیبم، بعدش کلتم و از حالت مسلح خارج کردم و نفس عمیقی کشیدم. چندثانیه ای بهش خیره شدم. دستبند و باز کردم بهش گفتم:
«ببخشید... شرمنده تونم. حلالم کنید!»
چیزی نگفت... دیدم آروم داره اشک میریزه! پیاده شدم و رفتم درب سمت راننده رو باز کردم، پارچه رو از روی دستش گرفتم، دستبند و باز کردم، گفتم:
«برید اونور بشینید!»
رفت اونطرف نشست. منم نشستم پشت فرمون. ماشین و روشن کردم تا از اون منطقه دور بشم!
خلاصه اون خانوم و رسوندم تا جایی که محل اسکانش بود، بعد از حلالیت گرفتن بهم آدرس داد و قرار شد گوشی موبایل و براشون پست کنم. حلالیت طلبیدم و خداحافظی کردم و برگشتم سمت اداره کرمان، ماشین و تحویل دادم، ماشین خودم و گرفتم برگشتم سمت تهران.
وقتی رسیدم تهران رفتم ستاد و وارد دفترم که شدم، مستقیما رفتم خوابیدم.
بعد از کمی استراحت، بیدار شدم به کارها رسیدم و حوالی ساعت 9 صبح بود که یک فکس کاملا محرمانه از دفتر مدیر کل بخش ضدجاسوسی و ضدتروریسم برام اومد.
خبر و متن روی کاغذ آنقدر بهت آور و تعجب برانگیز بود که فکرش و نمیکردم کار به اینجا برسه. البته به بالاتر از این فکر میکردم، وَ چنین چیزی رو در قبال هیچ کسی بعید نمیدونستم، اما برای یکی مثل چنین آدمی بسیار بعید بود.
فورا رفتم دفتر ریاست ضدجاسوسی. بهم وقت ملاقات داد. بعد از اینکه وارد شدم خواستم با حاج آقای سیف سلام و احوالپرسی کنم که طبق معمول با حالتی گرفته و اخم و... گفت:
_بابت فکس اومدی؟
+بله آقا!
_دو روز قبل این خبر اومده! چون نبودی اداره، الان دارم در جریان میزارمت!
+تکلیف چیه قربان؟
_فعلا نمیخوام درموردش حرف بزنیم. فقط فکس و فرستادم برات تا درجریان باشی.
+یعنی باید دست روی دست بگذاریم!؟
_نه. اما زمان بده! در حال آنالیز و رصد هستم. باید منتظر تصمیم جدید من باشی. چون من منتظر گزارش تکمیلی حفاظت هستم تا ببینم چی میگن.
+به نظرتون ممکنه متوجه نشده باشه؟
_نمیدونم. بعید میدونم یکی مثل این شخص متوجه نشده باشه که داره دور و برش چه اتفاقی می افته. ولی خب احتمال اینکه واقعا متوجه نشده باشه خیلی زیاده!
+پناه بر خدا !
_چقدر میشناسیش؟
+خیلی آقا.
_آقا عاکف، من بابت این ماجرا خیلی نگرانم. بیشتر از همه چیز نگران این آدمم. به نظرم قضیه آرین محمد زاده رو نیمه کاره رها کن تا پرونده رو بسپریم دست بچه های مفاسد اقتصادی. البته، یک نماینده از واحد ما در اون پرونده قرار میدیم. به نظرم مجید و بگذاریم! تو هم بهتره که تمام حواس و تمرکزت و بگذاری روی موضوع فکس محرمانه امروز و روی این ماجرا خیمه بزن ببین ماجرا چیه؟! چون خیلی مهمه.
+چشم.
_میخوای برای شروع چیکار کنی؟
+زیر نظر میگیرمش! چشم ازش برنمیدارم.
_بسیارعالی! فقط نامحسوس.
+چشم.
_میتونی بری!.
فکس محرمانه، مربوط به سیدعاصف عبدالزهرا بود.
بعد از دریافت اون فکس محرمانه، عاصف و زیر نظر گرفتیم! شبانه روز زیر چتر گستردهٔ امنیتی و اطلاعاتی ما بود و تموم تحرکاتش و زیر نظر داشتیم. شاید چیزی حدود دوماه! یک روز که برای بازجویی از یک خانوم 46 ساله که متهم به دادن اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده کشور به سرویس بیگانه بود رفتم بازجویی که عاصف هم در این پرونده همکاری داشت.
با عاصف رفتیم و بعد از بازجویی و گزارش نویسی، به بچه ها گفتم صبحونه من و عاصف و بیارن طبقه 5 توی اتاقی که با عاصف نشسته بودیم.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
🔻 چه کسی را انتخاب کنیم؟
شاخصه های انتخاب مسئول از نگاه امیرالمومنین علیهالسلام
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
❤️السلام علیک یا بقیة الله ❤️
🦋 سلام مولای من ، مهدی جان 🦋
سلامی از ذره به خورشید ...
سلامی از فرش به عرش ...
سلامی از قفس به پرواز ...
سلامی از التهاب به آرامش ...
سلامی از طوفان به ساحل ...
سلامی از درد به طبیب ...
سلامی از رنج به نجات ...
سلامی از من به شما ...༺⃟
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods