هر دل که داغدار غمت شد در این عزا
مشمول لطف و رحمت بیانتهای توست
شهادت مظلومانه هفتمین مولای غریب شیعیان، امام موسی کاظم علیهالسلام را تسلیت عرض میکنیم🏴
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
.قسمت سی
تلفن و گذاشتم و بلند شدم فورا رفتم اتاق آقای تَفَقُد. همونی که باهاش تلفنی صحبت کردم! از خِبرِه های سرچ سیستماتیک ستاد و روزگاربود. در و که باز کردم دیدم شبیه نعشه ها افتاده روی صندلی و خسته و بی حال هست. درمورد تَفَقُد یه چیزی بگم.
اونم اینکه قبلا در واحد #عملیات_های_سری بود و بخاطر بیماری دیابت، کلا واحدش عوض شد و اومد قسمت اداری، ولی ماهی چندبار هم شیفت شب بود. از طرفی، من که به هیچ کسی اطمینان نداشتم، اما به این بشر نیم درصد اطمینان داشتم. چون میدونستم دهن قرص و مطمئن هست.
یه کمی باهاش شوخی کردم و دست به سرش کردم... گفت:
_خب، تعریف کن دیگه چه خبر؟ چه میکنی؟
+هیچچی بابا. خبرخاصی نداریم. جز گند زدن روزگار به اوضاع ما.
خندید و گفت:
_اوضاع احوالت میزونه؟
+خداروشکر نفسی میاد و میره... میگم تفقد، یه سوال دارم.
_جونم. بگو!
+راستش داشتم امشب اتفاقات و گزارشات زابل و بازیبینی میکردم. از اونجا هم تماس داشتم و میخواستم ببینم دستت پر هست که من و تغذیه کنی و...
نگذاشت حرفم تموم بشه و گفت:
_همون که بهش، مشکوک شدی و زدیش؟
+دهنت سرویس! حافظه ت عین ساعت کار میکنه!
خندید و گفت:
_حالا چی میخوای؟
+بین خودمون می مونه؟
_قول نمیدم اما بگو چی میخوای.
قول نمیدمش شوخی بود. چون چیز غیر قانونی نمیخواستم اما خب، باید اطمینان حاصل میشد که دهنش بسته می مونه!
گفتم:
+راستش اطلاعات جدید و تکمیلی میخوام.
_روی سیستمم هست! به اسم «ماموریت عاکف در زابل!»
چندتا دکمه کیبورد و زد و با ماوس کمی ور رفت و دیدم،،، بله!! تصویر و مشخصات اون زن و زیر اسم من قرار دادند و مشخصاتش و کد کردند. اعصابم ریخت به هم.
یه هویی چشمم خورد به عنوانش که دیدم یا خدا، نوشتند:
«عاکف سلیمانی/ زنی که به او نزدیک و در زابل روئیت شد/ در دست بررسی»!
یه لحظه خشکم زد! فهمیدم از همون روز اتفاق زابل که به عاصف جهت بررسی خبر دادم، پرونده باز شده و دارن اون زن و رصد میکنن. پس با این نتیجه، خودمم دارم شبانه روز رصد میشم.
به تَفَقُد گفتم:
+بلند شو ببینم چی نوشته.
_عاکف! دردسر میشه ها!
+بلند شو تفقد. بلند شو با من بحث نکن، کلی کار دارم.
نشستم روی صندلیش. مشغول خوندن شدم که بعضی از موارد قبلا درموردش عرض کردم اما اینجا توی سیستم تفقد اطلاعات تکمیلی بود.
قسمت سفرها رو که مهمترین بود چک کردم و دیدم نوشته:
سفرهای خارج از ایران: در سنین نوجوانی به همراه پدر و مادر به عربستان سفر داشته، همچنین به روسیه!!! عراق!!! هندوستان هم سفر داشته.
القصه، من دوست داشتم این زن هیچ سفر خارجی نرفته بود و انقدر حساس نمیشدم.
ریز تا درشت مشخصات و خصوصیات و داشتم با چشمام میدیدم. اقامت در مسکو من و حساستر کرد. کلی از صفحات و توی سیستم تفقد خوندم و در آخر یعنی صفحه 10 نوشته شده بود:
«نامبرده هیچ فعالیت مشکوک و ارتباط غیرمشخصی ندارد و از تاریخ وصول گزارش تا شش ماه باید تحت رصد های امنیتی و اطلاعاتی باشد.»
از تفقد تشکر کردم و از اتاقش زدم بیرون و رفتم داخل حیاط اداره قدم زدم. تصمیم گرفتم خودمم تعقیبش کنم. چندتا آدرس ازش توی سیستم ثبت شده بود که همین کار «ت.م» رو سخت تر میکرد. «ت.م» یعنی تعقیب و مراقبت.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
گزارش مدیریتی انتخابات مجلس.pdf
1.27M
گزارش نظرسنجی ملی دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
#سلام_مولای_مهربانم♥️
به همین زودی ،
در یک صبح روشن معطر ،
تو با گام هایی از جنس بهار ،
باز می آیی و صدای گرمِ پدرانه ات ،
صحن سردِ جهان را پر می کند
و ما با معجزه ی محبت تو
زنده می شویم و به سوی تو پر میکشیم...
ای صبح روشن امید طلوع کن ..
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۶روز تا #جشن_انقلاب💐
تقویم تاریخ انقلاب
*صبح امروز سه شنبه ۱۷ بهمن، غرش فانتوم های جنگی در آسمان تهران به گوش می رسید.
*مجلس شورای ملی امروز [ با توجه به اینکه بیش از چهل نفر ازنمایندگان استعفا داده بودند ] شروع به کار کرد. بختیار در این جلسه حضور یافت.
*در مجلس دولایحه یکی انحلال ساواک و دیگری تعقیب و دستگیری امرا و وزرای پیشین (از سال 1341) که مرتکب خلاف های غیر قانونی و مردمی شده بودند به تصویب رسید.
*بختیار به هنگام سخنرانی در مجلس شورا گفت: دولت موقت تا شوخی و حرف است، تحمل می کنم ...ولی چنانچه بخواهد به حالت جدی به فعالیت ادامه دهد،آنوقت با او مقابله خواهم کرد.
* دکتر سعید، رییس مجلس شورا، در جلسه امروز مجلس اظهار داشت: بازگشت حضرت آیت الله العظمی خمینی، مرجع عالیقدر تشیع را به خاک وطن از طرف خود و عموم نمایندگان خوش آمد می گویم.
*با توجه به فرمایش امام مبنی بر راهپیمایی عمومی در تأیید دولت بازرگان ، موج راهپیمایی مردم سراسر کشور را فرا گرفت.
*امام خمینی در سخنانی اعلام کردند: کار عاقلانه و مفید به حال کشور این است که بختیار و ارتش در مقابل انقلاب اسلامی، عکس العملی مثبت داشته باشند.
*در پاسخ به پیام های تشکر از سوی مردم و یا شخصیت ها و گروه های مختلف به مناسبت ورود حضرت امام به کشور، از سوی ایشان پیام تشکری خطاب به عموم انتشار یافت.
*جامعه ی روحانیت مبارز تهران در اطلاعیه ای مردم را دعوت کرد تا روز نوزدهم بهمن ماه ، با شرکت در تظاهراتی گسترده حمایت خود را از مهندس بازرگان اعلام کنند.تشکل های سیاسی دیگر نیز در اطلاعیه هایی با این مضمون به ضرورت شرکت مردم در تظاهرات نوزدهم بهمن ماه تاکید کردند.
*تظاهرات مردم زاهدان، به پشتیبانی دولت مهندس بازرگان ،مورد هجوم قرار گرفت. در این حادثه حدود شصت و دو نفر کشته یا زخمی شدند.
*در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشکده افسری، افسران جوان از سوگند وفاداری به شاه معاف شدند.
*بیست و هشت تن ازکادر نیروی هوایی که در خاش زندانی بودند، آزاد شدند.
*وزارت امور خارجه تصمیم گرفت که ایران را از پیمان سنتو خارج کند .
*مطبوعات شوروی از نخست وزیری بازرگان استقبال کردند.
*قیمت نفت در بازار جهان دو برابر شد.
*ژنرال هایزر ایران را ترک کرد.
*امام خمینی در جمع پرسنل نیروی دریایی درباره استقلال ارتش سخنرانی کردند.
*امام خمینی در جمع صادرکنندگان خشکبار درباره غارت سرمایه های معنوی و مادی ایران در دوره پهلوی و لزوم پشتیبانی از دولت موقت سخنرانی کردند.
*امام خمینی در جمع طلاب و کارکنان شرکت نفت درباره وحدت و همبستگی اقشار مختلف مردم، برادری شیعه و سنی و مسؤولیت روشنگری و تبلیغ سخنرانی کردند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۱۹روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
💫محمد بن زیاد الازدی می گوید از حضرت کاظم علیه السلام پرسیدم آیا کسی از ائمه غائب می شود؟ ایشان فرمودند:
«نَعَمْ يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُهُ وَ هُوَ الثَّانِي عَشَرَ مِنَّا يُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ كُلَّ عَسِيرٍ وَ يُذَلِّلُ لَهُ كُلَّ صَعْبٍ وَ يُظْهِرُ لَهُ كُنُوزَ الْأَرْضِ وَ يُقَرِّبُ لَهُ كُلَّ بَعِيدٍ...»
«بله، خودش از چشـمان پنهـان می شود؛ ولی یـادش از دل مؤمنـان پنهان نمی شود و او دوازدهمین نفر از ما ائمه علیهم السلام است. خداونـد هر سـختی را بر او آسان و هر مشـکلی را بر او هموار می کند و گنج هاي زمین، برایش آشـکار می شود و هر دوري براي او نزدیک می گردد...»
📚کمال الدین، ج2، ص369، ح6
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۲۴روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخصهای نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام امام و مقام معظم رهبری
۳۴-قبول داشتن مقررات اسلامی
آن کسی که اسلام را نمی پسندد و مقررات اسلامی را قبول نمی کند و برای خاطر دل بیگانگان و خوشامد ،دیگران به انقلاب و ارزشهای انقلابی اهانت میکند و یا به خاطر ترس از دیگران به جای این که به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان میدهد و آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفاده شخصی این مسؤولیت را میخواهد، او لایق و شایسته این کار نیست.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت چهل و هشتم: تب طلا ســـــــرخ پوستهایی که به قانون دولت سفیدها گرد
📜برگی از داستان استعمار
قسمت چهل و نهم:
شاهین سیاه
بسیاری از سرخ پوستان نه به اعلامیه تقدیر توجه کردند ونه به وعدههای جدید سفیدها که باز هم به آنها قول میدادند، زمینهایی را «تا هنگامیکه سبزه میروید» به سرخ پوستها اختصاص خواهند داد؛ یکی از این افراد «شاهین سیاه» رئیس قبیله فوکس بود.
او اعتقاد داشت امریکاییها تنها با زبان دروغ و فریب صحبت میکننـد وهیچگاه نباید به آنها اعتماد کرد.
شاهین سیاه قبیله اش را با سه قبیله ی دیگر به نام وینه باگو، پتاووتامیو کیکاپو متحد کرد و به مهاجران جدید اعلان جنگ داد.
اتحاد چهار قبیله سرخ پوست برای آمریکاییها به دردسر بزرگی تبدیل شده بود؛ به ویژه آنها که سرخ پوستها از جنگ رو در رو پرهیز میکردند.
آنها به دستههای کوچک تقسیم شده بودند و در کوه و دشت به ستونهای سربازان و باشگاههای آنها حمله میکردند و دوباره ناپدید میشدند.
این وضع بسیاری از سران ایالات متحده را به فکر واداشته بود که رفتار خشونت آمیز با سرخ پوستها گاهی میتواند هزینههای بسیاری داشته باشد و باید به گونه ای آنها را وادار کرد که از زندگی گذشته ی خود دست بکشند، شیوه ی زندگی آمریکایی را بپذیرند، پایبند زمین، شهر و تجارت شوند و شکار و زندگی در طبیعت را رها کنند.
در این میان رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد جالبی داشت «از سرخ پوستان بخواهیم به جای آن که با سربازان ما بجنگند و کشته شوند، در زمینهای کوچکی خانه بسازند و مشغول کشاورزی شوند. بعد آنها را به پذیرفتن زندگی متمدنانه ی آمریکایی تشویق کنیم.
اکنون آنها با سفیدها تجارت میکنند و کالا میخرند، بدهی به بار میآورند و برای پرداخت بدهیهایشان مجبور میشوند زمینهایشان را واگذار کنند.»
درحقیقت رئیس جمهور حتی برای همان قطعههای کوچک زمین که ممکن بود در برابران دشتهای وسیع به سرخ پوستان داده شود، نقشه کشیده بود، اما فرماندهان ارتش که در حال جنگ با شاهین سیاه بودند. به نقشههایی نیاز داشتند که زودتر به نتیجه برسد.
آنها سرانجام با گروهی از قبیله وینه باگو مذاکره و آنها وادار به خیانت به شاهین سیاه کردند.
وینه باگوها قبول کردند که در برابر بیست رأس اسب وصد دلار پول نقد، شاهین سیاه را به دامیبکشانند که امریکاییها برای او پهن کرده بودند.
شاهین سیاه با همین حیله اسیر شد.
او را به پایتخت آمریکا بردند تا به عنوان رهبر شورشیها در برابر چشمهای تماشاگران کنجکاو بایستد ؛ اما شاهین سیاه در برابر سفیدها شروع به سخنرانی کرد: «من هیچ خطایی نکرده ام که باعث خجالت یک سرخ پوست شوم. من با سفیدهایی جنگیدم که سال به سال، قـدم بـه قـدم، با دروغ و فریب جلو میآمدند تا زمینهای ما را از چنگمان بیرون بکشند. اگر یک سرخ پوست مثل شما دروغ گو باشد، از قبیله اخراج میشود تا گرگها او را بدرند. مردان سفید معلمان بدی هستند، آنها به سرخ پوستها لبخند میزنند تا گمراهشان کنند، با سرخ پوستها دست میدهند تا فریبشان دهند. آنها مانند مار به میان ما خزیدند و ما را مسموم کردند».
کسانی که صحبتهای شاهین سیاه را میشنیدند. این جملات رئیس جمهور را هـم بـه خاطر داشتند : «اگر نتوانیم سرخ پوستها را به راه راست هدایت کنیم، باید آنها را از بین ببریم».
شاهین سیاه به زندان منتقل شد و پس از مدتی از دنیا رفت.
اسکلت او را از بقیه اجزای بدنش جدا کردند و آن را به فرماندار ایالات «آیـوا» که تازه تأسیس شده بود، هدیه کردند.
فرماندار تازه کار، اسکلت شاهین سیاه را به عنوان یک شیء زینتی در دفتر کارش گذاشت.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
در طرف مقابل نیز برخی نمایندگان، حامی دولت نهم را به دلایل متفاوتی “کاسبین فتنه” می نامیدند. این اخت
رد صلاحیت های هیات های اجرایی دولت در نهمین دوره انتخابات مجلس نیز مانند دوره قبل انتخابات مجلس خبرساز شد؛ به گونه ای که برخی از آنها پس از بررسی توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شدند. افراد رد صلاحیت شده از جانب هیات های اجرایی شامل ۲۵ نماینده مجلس از جمله قدرتالله علیخانی و علیرضا محجوب از جناح اصلاح طلب و علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان، علی عباسپور، نادر قاضیپور و عبدالجبار کرمی از جناح اصول گرا بودند که هیات های اجرایی با عنوان دلایلی چون سوء شهرت یا عدم التزام به قانون اساسی، اسلام و ولایت فقیه صلاحیت آنها را تایید نکرده بود. اکثر این نمایندگان از منتقدان دولت محمود احمدینژاد و امضا کنندگان طرح سوال از رییس جمهور بودند.
در نتیجه اعتراض شکل گرفته به رد صلاحیت ها در جلسه علنی ۲۱ دیماه مجلس و موافقت رییس و نائب رییس مجلس با آن، گروهی تحت عنوان سفیران رئیس مجلس( حسین سبحانینیا، محسن کوهکن و جهانبخش محبینیا) به مذاکره با معاون سیاسی وزارت کشور پرداختند. نتیجه این مذاکرات، جای دادن اسامی افرادی چون علی مطهری، کاتوزیان، علیخانی، قنبری و محجوب در لیست تایید شدگان برای شرکت در انتخابات مجلس نهم بود. اگرچه تایید برخی نامزدهای دیگر همچون قاضی پور تا زمان انتخابات به درازا کشید.
در مجموع ۵۴۰۵ نفر برای حضور در انتخابات مجلس نهم ثبت نام کردند که به گفته نجار، وزیر کشور دولت دهم، ۱۷ درصد آنها توسط هیات های اجرایی رد صلاحیت شدند. همچنین از بین ۱۰۶۶ ثبت نام کننده حوزه انتخابیه تهران، ۷۴۷ نفر تایید و ۳۱۹ نفر رد و یا عدم احراز صلاحیت شدند. با وجود انصراف تعداد قابل توجهی از تایید صلاحیت شدگان و بررسی و بازنگری شورای نگهبان، در نهایت ۳۴۴۴ نفر از جمله ۸۵۰ نفر در شهر تهران برای شرکت در انتخابات تایید صلاحیت شدند.مرحله نخست نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ برگزار شد و طی آن ۲۲۳ نماینده به مجلس راه پیدا کردند. از میان حدود ۴۸ میلیون نفر واجدین شرایط ۳۱ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و مشارکت ۶۴ درصدی را رقم زدند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
.قسمت سی تلفن و گذاشتم و بلند شدم فورا رفتم اتاق آقای تَفَقُد. همونی که باهاش تلفنی صحبت کردم! از خ
قسمت سی و یکم
تقریبا نیم ساعتی بود که همینطور مشغول قدم زدن بودم، تا اینکه صدای اذان از بلندگوی گلدسته ی حسینیه اداره بلند شد.
رفتم سمت وضوخونه و تجدیدوضو کردم تا برم نمازم و به جماعت با همکارانم بخونم. بعد از اقامه نماز برگشتم دفترم! گزارش اتفاقات بین من و عاصف و مکالمه ای که بینمون رد و بدل شد و برای حاج آقا سیف نوشتم. 2 ساعت و خرده ای خوابیدم تا اینکه ساعت 7:30؛ با دفتر سیف هماهنگ کردم و اول وقت رفتم خدمتشون.
حاج آقا سیف بعد ازخوندن گزارش گفت: «همچنان عاصف و زیر نظر بگیرید.»
وقتی سیف گفت زیر نظر بگیریدش، یه لحظه به ذهنم اومد که من خودمم الان زیر نظرم.
سیف ادامه داد و گفت: «به نظرم یک جلسه دیگه باهاش حرف بزن. همزمان با معاونت حفاظت هم رایزنی کن و یک جلسه بگذار و حتما عاصفم حضور داشته باشه. بشینید و حرفاش و بشنوید و ببینید این ماجرا از کجا شروع شده تا خیلی دقیق و جزیی مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیره.»
گغتم:
+چشم
سیف گفت:
_پیشنهادم اینه با عاصف حرف بزنید. فعلا باید با دختره ارتباط و مکالماتش و حفظ کنه تا ما به سرنخ هایی که میخوایم برسیم! عاصف نباید رفتاری از خودش نشون بده که یه وقت دختره شک کنه. این قصه سر دراز داره و همینجا تموم نمیشه. یه برنامه ای ترتیب بدید تا عاصف و دختره هم دیگر و ببینند.
+به نظرتون تا کجا بگذاریم ادامه بدن؟ چون ممکنه اتفاقات غیرقابل پیش بینی در انتظار باشه!
_نگران نباشد. توکل کنید بر خدا و برید جلو؛ شما هم دورا دور برید پای قرار و دختره رو ببینید. یه همچین دخترِ مشکوکی نمیتونه انقدر وضعیتش سفید باشه. مدعی هست خانواده متلاشی و از هم پاشیده ای داره و بی بضاعته و فرزند طلاق هست و درآمد خاصی نداره. اما از طرفی دو سفر به لبنان داشته. علت سفر هم اصلا مشخص نیست و همین ما رو حساس میکنه! ضمنا، آقای سلیمانی، یادت باشه که تا این لحظه اون دختر از ما جلوتره! اینم بدونی بد نیست؛ وَ اونم اینکه تصویری که از این دختر موجود هست مربوط به 12 سال قبل میشه؛ یعنی زمانی که کِیس مورد نظر ما نوجوان بوده. از اون وقت به بعد دیگه چهره ای ازش ثبت نشده. نه تصویری و نه مدرکی.
+چشم آقا. حتما پیگیری میکنم. شما خیالتون جمع باشه.
_حتما دقت کن عاکف، چهره فعلی این دختر با تصویری که ازش الان سراغ داریم زمین تا آسمون فرق داره. یه آدم هرچی هم بعد از 12 سال تغییر کنه، یه هویی انقدر عوض نمیشه. ضمنا، مطلبی که مهمه این هست که این آدم به لبنان سفر کرده و ما اصلا نتونستیم سال پرواز و اسمش و در لیست پروازهای اون زمان بفهمیم؟
حاج آقا سیف درست میگفت. ما سند و مدرکی از این دختره نداشتیم. حتی سفرش به لبنان و وقتی که فهمیدیم هنگ کردیم.
گفتم:
+حاج آقا، شما نظرتون اینه که این دختر با یک برنامه از پیش طراحی شده اومده سمت سیدعاصف عبدالزهراء؟
_اینطور که بوش میاد، بله، دقیقا همینطوره.
+البته حاج آقا یک فرضیه ای هم محتمل هست؛ اونم اینکه ممکنه از مرز زمینی و به صورت قاچاقی رفته باشه به کشور ثالث و از اون طرف هم به لبنان و سپس برای برگشت هم به همین منوال ورود کرده باشه.
سیف سرش و به نشونه تایید تکون داد و گفت:
_ببین عاکف، هیچ چیزی غیر ممکن نیست. اما اون چیزی که الان داره من و اذیت میکنه خروج و سپس ورود این آدم به خاک ایران نیست. اون چیزی که داره من و اذیت میکنه، این هست که این آدم از کجا داره پشتیبانی میشه؟ از کجا به عاصف رسید؟ حفره رو باید پیدا کنیم. باید بدونیم هادی این پرستو کی هست؟
+به نظرتون هدفش چیه؟
_تو چی فکر میکنی؟
چندلحظه ای بینمون به سکوت گذشت... حاج آقا سیف بلند شد و چندقدمی توی دفترش زد و گفت:
_میشنوم.
گفتم:
+خب میتونه با هدف کسب اطلاعات به سمت عاصف اومده باشه. میتونه با هدف آلوده کردن عاصف وَ آتو گرفتن ازش اومده باشه تا به وقتش به هدف نهاییش یعنی زدن فیزیکی عاصف پس از کسب اطلاعات مهم برسه. خیلی فرضیه ها وجود داره. ممکنه از طریق عاصف بخواد به دیگران برسه.
حاج آقا سیف گفت:
_در این یک دهه ی اخیر دشمن فکوس کرده روی آلوده سازی مسئولین سیاسی و امنیتی و اطلاعاتی و نخبه های سرشناس جامعه که عاصف و بچه هایی نظیر شما هم از این امر مستثنی نیستند. همین چندوقت اخیر 12 نفر از آقایون دستگیر شدند. جرمشون چی بود؟ ارتباط با زنانی که خودشون و به اینها نزدیک کرده بودند.
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
نفوذ قسمت اول مستند امنیتی "نفوذ" قسمت اول نهم خرداد 88 توی اداره بودم... حدودای ساعت ده شب بود
#نفوذ2
🔴مستند امنیتی "نفوذ"قسمت دوم
رضایی که حرکت کرد،
ماهم پشت سرشون راه افتادیم.
.توی مسیر هیچ صدایی از شنودی که توی تاکسی گذاشته بودیم نیومد...
تا اینکه صدای زنگ پیامک از گوشی سوژه اومد
...برگشت وپشت سرش رو نگاه کرد و
گفت: دارند تعقیب مون میکنند؟؟
رضایی جواب داد: تعقیب واسه چی آقا..
.من هرشب ااین مسیر رو میام ومیرم...
این شبا تهران غوغاست اقا...
خدانکنه یه مسافر بخواد بره اون بالا بالا ها..
.مردم خواب وزندگی ندارن که...تا نصف شب تو خیابونا ولو اند...
به بچه ها گفتم: طرف بلف زده...رضایی هول کرده...
در همین حین سوژه گفت: بپیچ راست...
رضایی گفت:چشم..
.دوباره گفت این خیابونم بپیچ چپ...
رضایی گفت به روی چشم آقا...
ما متوجه شدیم که سوژه فهمیده ...
دنبالشون نرفتیم زدیم کنار...
به سرتیم گفتم: باید عمل کنیم...
گفت عجله نکن ...
واسه عملیات وقت هست...
تا اینکه سوژه به رضایی گفت: همینجا لطفا نگهدار...
رضایی گفت: دیدید آقا بیخود نگران بودید...
خبری نیست که...
سوژه گفت: بله حق باشما بود...
رضایی گفت پس من برم چمدون تون رو بزارم پایین..
.بلافاصله یه صدایی نامفهوم شنیدیم وصدای درب ماشین اومد که بسته شد..
.چند دقیقه ای شد که هیچ صدایی نیومد
...یه تیم دیگ فرستادیم تا موقعیت رضایی رو بررسی کنه...
بچه ها گفتند: هیچ کسی تو ماشین نیست...
ادامه دارد...
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods