eitaa logo
دعاهای ناب
2.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
11.3هزار ویدیو
294 فایل
negin486970
مشاهده در ایتا
دانلود
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گل های تر دارد در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی کاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد مولانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام جان جانان ، مهدی جان بسان زمینی سرد که به آفتاب ... بسان تاکستانی تشنه که به باران ... بسان درختان که به رود ... بسان دریا که به آسمان ... بسان فرزندی چموش که به پدری مهربان سلام می کند ... هر صبح به شما سلام می کنم و جان می گیرم و سرشار از امید می شوم ... سلام تمام زندگی ...
امروز می خواهم " راضی " باشم، از هرآنچه خداوندگار مهربان برایم مقدر کرده است . راضی باشم از دعاهای مستجاب و بی اجابتم . راضی باشم به رضای خدا . یادم باشد امام زمانم دوست دارد که من خداوند را حکیم بدانم .
4_5985552623699233613.m4a
24.9M
(4) 🌺🌟✅ من انسانم و غذای من قرآن و نماز است .. 🌸حاجیه خانم رستمی فر🌸
4_5998851195362347197.m4a
26.2M
(5) امیرالمؤمنین میفرماید :رحمت خدابرکسی که بداند از کجا اومده الان کجا هست و به کجا میخواهد برود . 🌸حاجیه خانم رستمی فر
💥کروکی محل تدفینش را کشیده بود کیایی یکی از دوستان شهید صفری از علاقه شهید نوید صفری به شهید خلیلی چنین می‌گوید: یکی از مطالب خیلی خاصی که زیاد از آن روایت می‌کرد، علاقه خیلی شدیدش به شهید رسول خلیلی بود. ایشان خیلی اصرار داشت که من را در کنار شهید خلیلی دفن کنید. یک کروکی هم کشیده که دقیقا فلان جا من را دفن کنید. عقدش هم بالای سر شهید خلیلی خوانده شد. عکس‌هایش موجود است عکس پروفایلش این شهید بود و خاطراتش همه از شهید خلیلی بود. او همچنین به خاطره‌ای با شهید علیزاده اشاره کرده و می‌گوید: یادم هست یکی از خاطراتی که از سوریه تعریف می‌کرد این بود که مادر شهید سعید علیزاده به او گفته بود یا شهید شد بیا و یا سالم برگرد و جانباز نشو. سعید علیزاده هم جانباز شده بود و قبل از اینکه دوستانش بالای سرش برسند تکفیری‌ها او را به رگبار بسته و به شهادت رسانده بودند. نوید بالای سرش بود که می‌گفت: «من گفتم مادرت دوست ندارد اینطوری بروی، برای همین شهیدت کردند.» دستش را گرفته بود و گاهی می‌خندید و گاهی گریه می‌کرد.
شهید نوید صفری در کنار مزار شهید مدافع حرم رسول خلیلی🌹✨
وصیتنامه بسیجی شهید محمدرضا امیدی.pdf
281.7K
وصیتنامه بسیجی شهید محمدرضا امیدی.pdf
❌مسؤلین با دقت بخوانند❌ : توی کوچه پیرمردی رو دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود... سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛😞 اون شب رخت و خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد...💭 رخت و خوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب، سرما توی بدنم نفوذ کرد و شدم ...‼️ اما روحم شفا پیدا کرد چه مریضی ...☺️ 🌷
🎐 | 🏷شهادت داستانِ زندگے آنانے است که فهمیدند دنیا جاے ماندن نیست... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 عج پدری مهربان 👌شیعه هیچ وقت نا امید نمیشه 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🔰