eitaa logo
دعاهای ناب
2.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
299 فایل
negin486970
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🔹در آن‌سوی دنیا این لحظات را می‌دیدم! وارد جلسه‌مهمانی شدم. تمام دوستان هـم نـشـسـتـه بـودنـد. مـی‌ گـفـتـنـد و می‌خندیدند. یک میزبزرگ وسط سالن بـود و هـمــه مــیــوه و شـیـریــنـی از آنجا بـر مـی داشـتـنـد و مـی خوردند. چـنـد دقیقـه بـعـد مجـلـس به‌ سـمـت غیبت رفت. به دوستانم گفتم: بیایید از خودمان بگوییم از کسی که بین ما نیست حرفی نزنیم. اما قـبـول نـکـردنـد. وقتی نصیحتم بی فایده بـود از آنـجـا خـارج شـدم و بـه داخل حیاط رفتم... 🔸حالا در آنسوی دنیا همین لحظات را می‌دیدم. اما آنچه تفاوت داشت این بود که به جای میوه و شیرینی، لاشه یک مردار انسان روی میز بود و آن ها که غیبت می کردند و می شنیدند، تکه تکه از بدن آن مردار می کندند و می خوردند!! 📚 کتاب تقاص. اثر جدید گروه شهید هادی.
🔴 🔹با تعجب مشاهده کردم که... ✍ رفتم صفحه (کتاب اعمال) بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، و مسجد، بسیج، هیئت، رضایت پدر و مادر و... فیلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماما برای من یاد آوری می شد. اما با تعجب دوباره مشاهده کردم: که تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: این دفعه چرا؟ من که در ایـن روز غیبـت نـکـردم!؟ جوان (مأمور الهی) گفت: یکی از رفقای مذهبی ات را مسخره کردی. این عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد. خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و خنده و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم: اگه این طور باشه که خیلی اوضاع من خرابه! 🔺رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم. اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم، اما در این شوخی ها، بارفقا گفتیم و خندیدیم، اما به کسی اهانت نکردیم. غیبت نکرده بودم. هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین، شوخی‌ها و خنده‌های من، به عنوان کار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شکر. کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 ✅ خرمای بهشت برزخی! من بر روی چمن ها دراز کشیدم. گـویی یـک تـخـت نـرم و راحـت و شبیه پرقو بود. به بالای سرم نگاه کردم. درختان‌میوه و یک درخت نخل پر از خرما را دیدم. با خودم گفتم: 🔹خرمای اینجا چه مزه ای دارد؟ یکباره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم‌را بلند کردم و یکی از خـرمـاها را چـیـدم و داخـل دهــان گذاشتم. نمی توانم شیرینی آن خرمـا را با چیزی در این دنیا مثال بزنم. دراینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد، باعـث دلزدگی می شـود. امـا آن خـرما نمی‌دانید چقدر خوشمزه‌بود. ازجا بلند شدم.دیدم چمن‌ها به حالت‌قبل برگشت... 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 با تعجب ديدم كه ثواب حج در نـامـه عمل من ثبت شده! به آقایی که پشت میز نشسته بود (مأمور الهی) با لبخندی از سر تعجب گفتم: حج؟! من اين اواخر مکه رفتم، در سنين نوجوانی کی مكه رفتم که خبر ندارم!؟ 🔹گفت: ثواب حج ثبت شده، برخی اعمال باعث می‌شود كه ثواب چندين حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اينكه از سر مهربانی به پدر و مادرت نگاه کنی. یا مثلا زيارت با معرفت امام رضا علیه السلام و...
🔴 🔹برخی را دیدم که مقامشان از بقیه اهل بهشت برزخی بالاتر بود! آنها عاشقان امام زمان (عج) بودند. آنها می دانستند اگر امام زمان خود را نشناسند، مرگشـان ماننـد مردمان جاهلیت خواهند بود. آنان در دوران غـیـبـت، روز خــود را بـا ســلام بــر امـام زمـان (عج) آغـاز می کردنـد و همواره در دعاهایشان امام غائب از نظر را یاد می کردند. آنها می‌فهمیدند که هرهفته اعمالشان بـه امام عصر (عج) عرضـه می شود، لذا تلاش می کردند تا گـنـاه در نـامـه عمل شان نباشد. 🔺این‌افراد می‌دانستند اگر آنان امام خود را نمی‌بینند، اما امـام زمان (عج) هر روز آنها را نظاره می کند. البته این را هم متوجه شدم که مهم‌تر از دیدار امام‌عصر(عج) این است کـه عمل به دستورات دین داشته باشیم و شیعه و منتظر واقعی حضرت باشیم. 📚 کتاب با بابا @ansuiemarg_ir
🔴 جوان (مأمور الهی در برزخ) گفت: آنچه حضرت حق از طریق معصومین برای شما فرستاده است، در درجه اول، زندگی دنیایی شما را آباد می کند و بعد آخرت را می سازد. مثلا به من گفتند: اگر آن رابطه پیامکی با نامحرم را ادامه میدادی، گناه بزرگی در نامه عملت ثبت میشد و زندگی دنیایی تو را تحت الشعاع قرار میداد
🌷کسی که به مقام شهدا دست یافته بود! ✍ یکی از معلمین و مربیان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. ✨ او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت. 🔹این مرد خدا، یكبار که با ماشین در حرکت بود، از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه‌ای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد. من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود! 🔹توانستم با او صحبت کنم. ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین، به مقام شهدا دست یافته بود. در واقع او در دنیا شهید زندگی کرد و به مقام شهدا دست یافت. 🔹اما سؤالی که در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود. 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 در ماجرای عمل جراحی، تجربه نزدیک به مرگ برایم پیش آمد و برخی عذاب های برزخی را مشاهده کردم. یکی از این عذاب ها بوی تعفن وحشتناکی بود که تحمل آن بسیار مشکل بود. من تا یک هفته پس از بهبودی حالات عجیبی را حس می کردم. همنشینی با برخی افراد برایم لذت بخش و برخی... از جمله اینکه وقتی یک خانم بدپوشش یا انسان بی حیا که در مسائل ناموسی، توجهی به دستورات خدا نداشت را مشاهده میکردم، یکباره همان بوی تعفن آزاردهنده را حس می کردم! برخی از این افراد، آرایش کرده و عطر و ادکلن استفاده کرده بودند، ولی بوی تعفن جهنمی آنها باعث می شد از آنجا فرار کنم! 📙 برگرفته از کتاب سیزده چهارده. اثر گروه شهید هادی
🥀ـ﷽ـ🥀 ۲۲ رئیس اداره ⚡️از دیگر اتفاقاتی که در یکی از تجربه ها مشاهده کردم، حضور در یک اداره بود. من به طور اتفاقی وارد یکی از ادارات دولتی شدم که مردم برای کارهای ساختمانی مراجعه می کردند. ⚡️ من دیدم که در اتاق رئیس اداره هستم. شاید هم خدا می خواست که من آنجا باشم و علت و ماهیت برخی اتفاقات و تصمیمات مدیران را ببینم، چون بنده هم مدتی کار مدیریتی انجام داده بودم. ⚡️ من دیدم که یکی از کارمندان وارد اتاق رئیس شد. این رئیس هم شروع به داد زدن کرد: چرا این کاری که گفتم را درست انجام ندادی؟ این چه وضعیه درست کردی؟ باید قرارداد شما رو لغو کنم و... بنده خدا این کارمند، تلاش خودش را کرده بود، اما بیشتر از این توان نداشت. ⚡️ بعد از تهدیدات این رئیس مبنی بر اخراج و تنبیه و... این کارمند با ناراحتی و خجالت از اتاق بیرون آمد. عصر وقتی به خانه رفت، با راننده تاکسی بگو مگو کرد. وارد خانه که شد در جواب همسرش که می خواست با او صحبت کند، داد و بیداد کرد و همان روحیه و اعصاب خشن و افکار منفی را به او منتقل کرد؟ همسرش نیز سر بچه ها داد زد و این زنجیره ادامه یافت. تمام این افکار منفی از سوی رئیس اداره پخش شد و به سرنوشت بسیاری از مردم انتقال یافت و گناه آن در نامه عمل آن رئیس ثبت شد! ⚡️ من دیدم که هیچ کار خوب یا بد، هرچند کوچک نیست، مگر اینکه در سرنوشت ما تأثیر دارد. ⚡️ بار دیگر یکی از کارمندها وارد اتاق رئیس شد. او گلایه داشت که چند ماه است از اداره اضافه کاری نگرفته و این ماه اجاره خانه اش عقب افتاده. رئیس با نگاه حق به جانبی گفت: نیست آقا، مگه اوضاع مملکت رو خبر نداری. بودجه نیست،| نمیتونیم اضافه کاری ها رو فعلا پرداخت کنیم. او هم با ناراحتی بیرون رفت. ⚡️ نفر بعدی، یکی از کارکنان پیمانی و خدماتی این مجموعه بود. او هم وارد شد و با ادب سلام کرد و گفت: جناب رئیس، من چهار ماهه حقوق نگرفتم. به خدا نمیدونم چیکار کنم. از صبح تا عصر اینجا هستم. دیگه کسی رو ندارم ازش قرض بگیرم. مسئول اداره دوباره صدایش را بلند کرد و گفت: برو دنبال یک کار دیگه، مگه نمی بینی اوضاع چطوره. فعلا از پول خبری نیست. ⚡️ من یکباره با نگاه کردن به چهره آن جوان خدماتی، چیزی دیدم که حسابی منقلب شدم! ⚡️ آن جوان همان روز به همسرش گفت: پول نیست، از کسی هم نمی توانم قرض بگیرم. خودت برو یک چیزی برا شام تهیه کن. زن جوان ساده دل رفت به سراغ سوپری سر محل و گفت: میشه یه مقدار تخم مرغ و یک بسته نون بگیرم. ما همین جا ساکن هستیم و سر برج براتون پولش رو می یارم. می خواهید شناسنامه من رو امانت نگه دارید. فروشنده بیماردل هم گفت: با کمال میل، چیزی دیگه نمی خواهید؟ بعد یک بسته پنیر و... به وسایل آن خانم اضافه کرد و تحویل داد. روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد. این خانم را با اسم کوچک صدا کرد و یک شوخی با این خانم کرد و هر دو خندیدند. زن جوان هم خوشحال از اینکه چه فروشنده خوبی در محل هست؟ مرد هم که در این شرایط چاره ای نداشت، هیچ حرفی نمی زد. روزهای بعد، این ماجرای شوخیها و خرید این زن بیشتر شد، فروشنده حتی پول دستی هم به این خانم داد، اما ... این ماجرا با بی آبرویی این زن و به فساد کشیده شدنش خاتمه یافت! ⚡️ اما نکته مهم این بود که من دیدم بودجه خوبی برای پرداخت حقوق نیروهای پیمانی و اضافه کاری کارکنان در آن اداره بود، ولی به خاطر روحیه تجمل گرایی این آقای رئیس، با همان بودجه که باید حقوق و اضافه کار پرداخت می شد، مبل های جدید خریدند و نمای ساختمان اداره را بازسازی و زیبا کردند، برخی مسئولین بالاتر هم این مدیر را تشویق کردند؟ ⚡️ من دیدم که برخی کارکنان دیگر هم دچار مشکلات و سختی هایی شدند، حتی زندگی برخی از آنها در معرض نابودی قرار گرفت. ⚡️ اما نکته مهم این بود که گناه تمام اینها، علاوه بر نامه اعمال خود شخص، برای این جناب رئیس نوشته شد؟ حتی این گناه، برای مدیران بالاتری که او را برای این روحیه تجمل گرایی ولو به هر قیمتی تشویق کردند ثبت شد! گویی خدا می خواست مرا هم که مدتی کار مدیریتی انجام داده بودم، از باطن برخی مسائل آگاه کند که یک مدیر می تواند با کارهای صحیح، بهشت خود را تضمین کند و با یک تصمیم نابجا و هزینه کردن، براساس میل شخصی از بیت المال، چه عواقبی برای خود ایجاد نماید. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
🛑 اثرات عجیب چشم‌ پوشی از نگاه‌ حرام! ✍ خدا می داند که به خاطر این چشم پوشی از گناه حاضر و آماده، چه و توفیقاتی نصیب من شد. من در بررسی اعمالم دیدم به خاطر این چشم پوشی از نگاه حرام، خداوند توفیقات و برکات فراوانی را نصیب من کرد. اما اگر تن به آن گناه می دادم زندگی مشترکم دچار مشکل می شد. کتاب شنود تجربه نزدیک به مرگ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🛑 اثرات عجیب چشم‌ پوشی از نگاه‌ حرام! ✍ خدا می داند که به خاطر این چشم پوشی از گناه حاضر و آماده، چه و توفیقاتی نصیب من شد. من در بررسی اعمالم دیدم به خاطر این چشم پوشی از نگاه حرام، خداوند توفیقات و برکات فراوانی را نصیب من کرد. اما اگر تن به آن گناه می دادم زندگی مشترکم دچار مشکل می شد. کتاب شنود تجربه نزدیک به مرگ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🟡 بهترین باقیات‌الصالحات...؟ 🌹من از نوجوانی یاد گرفته بودم هر کار خوبی که انجام می‌دادم، ثواب آن را به روح تمام کسانی که به گردن من حق دارند و تمام اموات شیعه و پدران و مادرانم هدیه کنم. در آن سوی هستی، پدر بزرگم را همراه با جمعی که در کنارش بودند مشاهـده کردم. آن‌ها مرتب از من تشکر می‌کردند و می‌گفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار می‌کنیم. خیرات و برکاتی که از سوی تو برای ما ارسال شده، بسیار مهم و کارگشا بود. ما همیشه برایت دعا می‌کنیم تا خداوند بر توفیقات تو بیفزاید... 🌱بسیاری از خیرات انسان، توسط فرزنـد برای او ارسال می شود. شاید هیچ باقیات الصالحاتی بهتر از فرزند صالح برای انسان نباشد.