eitaa logo
دعاهای ناب
2.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
297 فایل
negin486970
مشاهده در ایتا
دانلود
☘آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری (١٠) مرحوم آیت الله حائری میفرمودند: زمانی که من در کربلا بودم، از نظر علمی مورد توجه بودم، اما بیانم سنگین بود و درسم رونق نداشت، تا اینکه شبی در عالم رؤیا خدمت ابا عبد الله الحسین علیه السلام رسیدم، حضرت نُقلی به من دادند و من میل کردم و از آن به بعد درس و بیان ما روش خاصی پیدا کرد. 📗پرواز در ملکوت ص67
☘آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری (٣۴) دولت رضاشاه با صدور دستور سختگیری به طلاب عملا به حاج شیخ نشان داد که نبابستی به اقدامات خلاف شرع دولت اعتراض کند. با وجود فشار دولت بر دستگیری طلاب، آنها ناچار شده بودند که بعد از نماز صبح به بیابانهای مسجد جمکران پناه ببرند و نیمه‌های شب، ترسان ترسان به حجره‌هایشان برگردند و دوباره صبح قبل از طلوع آفتاب، دور از چشم مأموران، فرار کنند تا از دستگیر شدن در بین روز در امان بمانند، ولی با این حال اینقدر از طلاب دستگیر شده بودند که سطح حیاط شهربانی که بسیار هم وسیع بود، پر شد. در این زمان آیت‌الله حاج شیخ هم کسالت قلبی‌اش شدت پیدا کرده و به باغ سالاریه رفته بودند. ⚡️⚡️⚡️ تا اینکه عده‌ای از طلاب نزد آقای حاج شیخ در باغ سالاریه رفته و گزارش دادند که ماموران طلبه‌ها را دسته جمعی به شهربانی می‌برند، ناگهان حال حاج شیخ بهم خورد و تکیه داد که اطرافیان مشغول ماساژ و دادن قطره و دارو شدند. ساعتی گذشت و ایشان به خود آمدند. در این هنگام رئیس شهربانی و فرماندار و عده‌ای از رؤسا که هر روز برای عیادت ایشان می‌آمدند وارد باغ شدند. آنها که هر روز با اظهار اینکه همه امورات مرتب است اظهار ارادت می‌کردند آنروز مورد اعتراض حاج شیخ وارد می‌شوند و مرحوم حائری به آنها فرمود: اگر این نبود که می‌خواهم خونی ریخته نشود به شما می‌فهماندم که قدرت با کیست! ⚡️⚡️⚡️ ایشان در جمع دیگری از طلاب فرموده بودند: من از اوضاع شما و مملکت اطلاع دارم ولی از من کاری ساخته نیست، اگر حالی باشد، شبی، نیمه شبی وقتی که برای نماز شب بلند شوم، شما را دعا می‌کنم و سپس با حالتی خاص و عجیب فرمودند: امروز سرپرست ما امام زمان ارواحنافداه است، رابطه خود را با ایشان محکم کنید، ظالم می‌رود و شما می‌مانید. آیت‌الله عبدالحسین غروی می فرمودند: ما زنده بودیم و دیدیم که فرمایش این مرد خدا تحقق یافت، خودم در قم دیدم که متفقین، رضاخان را بطرف اصفهان می‌برند، ظالم با خواری و ذلت رفت و ما ماندیم. 📗مؤسس حوزه ص 99_101 📘مجله منتظران شماره 34
☘شیخ مرتضی انصاری (٨) 💥يكى از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری رضوان الله تعالی علیه نقل مى‏‌كند: نيمه‏ شبى در كربلاى معلاّ از خانه بيرون آمدم، در حالى كه كوچه‏ ها گل‏‌آلود و تاريك بودند و من چراغى با خود برداشته بودم. از دور شخصى را مشاهده كردم، چون به او نزديك شدم ديدم، استادم شيخ انصارى (ره) است، با ديدن ايشان به فكر فرو رفتم و از خود پرسيدم، كه آن بزرگوار در اين موقع از شب، در اين كوچه ‏هاى گل آلود با چشم ضعيف به كجا مى‌‏روند؟ ⚡️⚡️⚡️ از بيم آنكه مبادا كسى در كمين ايشان باشد، آهسته به دنبالش حركت كردم، شيخ آمد و آمد تا در كنار خانه ‏اى ايستاد و در كنار در آن خانه «زيارت جامعه» را با يك توجّه خاصّى خواند، سپس داخل آن منزل گرديد من ديگر چيزى نمى‏‌ديدم امّا صداى شيخ را مى‏‌شنيدم كه با كسى سخن مى‌‏گفت. ساعتى بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شيخ را در آنجا ديدم. بعدها كه به خدمت آن جناب رسيدم و داستان آن شب را جويا شدم. ⚡️⚡️⚡️ پس از اصرار زياد، به من فرمودند: گاهى براى رسيدن به خدمت «امام عصر»عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف اجازه پيدا مى‏‌كنم و در كنار آن خانه كه تو آن را پيدا نخواهى كرد مى‌‏روم و «زيارت جامعه» را مى‌‏خوانم، چنانچه اجازه ثانوى برسد. خدمت آن حضرت شرفياب مى‏‌شوم و مطالب لازم را از آن سرور مى‌‏پرسم و يارى مى‌‏خواهم و بر مى‏‌گردم! سپس شيخ از من پيمان گرفت كه تا هنگام حياتش اين مطلب را براى كسى اظهار نكنم. 📗ملاقات با امام زمان ص 135
☘مرحوم عباس رحمان نژاد (٧): 💥محبت عمیقی از ائمه اطهار بخصوص مولا امام حسین علیه السلام در قلبش، متبلور شده بود و چشمانش تبدیل شده بود به دو چشمه جوشان بی پایان اشک در غم مولایش اباعبدالله علیه السلام. هر روز بعد نماز صبح در منزل برای خودش جلسه خصوصی میگرفت، به این نحو که در گوشه ای از منزل تشکچه ای می انداخت و پشتی میگذاشت و مؤدبانه کنار آن جای خالی رو به قبله مینشست و ضمن خواندن زیارت عاشورا از کتابهای مقاتل و مراثی روضه و مرثیه میخواند و اشک میریخت. ⚡️⚡️⚡️ و در جواب اهل خانه که می پرسیدند آن تشکچه را برای چه کسی آماده کرده ای؟! میگفت: من هر صبح از سرورم امام زمان ارواحنا فداه دعوت میکنم که در جلسه روضه جدشان شرکت فرمایند، تا در حضور ایشان عرض ادب کنم و مطمئنم مولا دعوت مسلمان را رد نمیکنند آنهم به روضه جدبزرگوارشان. در اواخر عمر شریفشان مرتب میگفتند: من بعد از سالها دانستم که اغلب عنایاتی که در راه هدایت نصیبم شد، از همین جلسات توسل خصوصی صبحگاهی ام به محضر اباعبدالله بوده است. ادامه دارد ..
☘آیت الله میرزا مهدی اصفهانی (۵): قسمت اول ✨آیت الله شیخ مجتبی قزوینی یکی از کرامات ایشان را چنین نقل کرده اند: جناب آقای سید محمدباقر دامغانی از شاگردان ایشان مدتی متمادی به مرض سل مبتلا و بسیار ضعیف و نحیف شده بود. آن روزها این مرض غیر قابل علاج بود، دکترها او را جواب کرده بودند. یک روز دیدیم او بسیار سرحال و سالم و بدون هیچ کسالتی نزد ما آمد. ⚡️⚡️⚡️ علت را پرسیدیم!!! گفت دکترها مرا مایوس کرده بودند. یک روز که خون فراوانی از حلقم آمده بود، خدمت استادم میرزا مهدی اصفهانی رفتم و به ایشان شرح حالم را گفتم. معظم له دو زانو نشست و با قاطعیت عجیبی به من گفت: تو مگر سید نیستی؟! چرا از اجدادت رفع کسالتت را نمی خواهی؟! چرا به محضر امام زمان نمی روی و از آن حضرت طلب حاجت نمی کنی؟.. ادامه دارد.. 💠التماس دعای فرج
☘میرزا اسماعیل دولابی(۱۳) توصیف رهبر معظم انقلاب از زبان حاج اسماعیل سیدعلی‌اکبر پرورش نقل می‌کند: در جلسه آخری كه ایشان با رهبر معظم انقلاب دیدار داشتند پیرامون مسائل زیادی صحبت كرده بودند منتهی حاج آقا نبوی به بنده می‌فرمودند كاری كه تا به حال مرحوم دولابی نكرده بود و كسی هم ندیده بود، این بود كه در جلسه آخر هنگامی كه به رهبر نزدیك شدند دست آقا را گرفتند و بوسیدند و این خیلی عجیب بود چون ایشان نه مریدباز و مریددار بودند و نه كسی بودند كه تواضع بی‌جایی انجام دهند. اما دست رهبر معظم انقلاب را بوسیدند و فرمودند ایشان خیلی نورانی هستند و حتی به خود بنده می‌فرمودند كه سرعت ایشان در نور گرفتن بسیار بالاست و خیلی سریع و لحظه به لحظه به نورانیتشان افزوده می‌شود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان اینچنین هستند گفتند با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم. این تعبیر را مرحوم دولابی نیز در مسائل عرفانی برایشان به كار می‌برند می‌فرمودند: ایشان (رهبر معظم) یك مجموعه نوری است كه با سرعت بر نورانیتشان افزوده می‌شود و خداوند متعال در این راه افاضات زیادی به ایشان دارند و حتی در جریانات نخست‌وزیری و پیش از رهبری آقا هنگامی كه در مسائل سیاسی عده‌ای ایشان را اذیت می‌كردند مرحوم دولابی می‌فرمودند: اگر ایشان(آیت‌الله خامنه‌ای) را دیدید بگویید نگران نباشید. اینها برای آن است كه شما آبدیده‌تر شوید و تمام این برنامه‌ها فقط برای تعالی شخص شما است.