| کتابي‌که‌اینجا‌نشستھ‌‌، چه‌برای‌گفتن‌دارد ؟ این نھ صداي ورق‌هاست که بر هم می‌اُفتند . اینھا روایت‌هاۍ‌ نانوشته‌ی بانویی استـ شریفة ؛ کہ آینہ‌ی تمام‌قد خانوادھ‌اش را نامردی سنگ کوبیده و حالا هرچند بال و پرش از تیزۍ‌ خرده‌های آینہ‌ آزردھ‌خاطر و زخمي‌است ، استوار ایستاده و عقب نمی‌نشیند از روایت خورشید ! خُرده‌های آینھ را جلویِ خورشید میگیرد و نور را بر چشمان همہ نازل میکند . جهان را با روایتش روشن کردھ این نور متجلي فاطمة ♥️ •

• . اي خطیبةی مکرمة ! کھ آن سال‌های بعید از ما و نسلِ ما ؛ ایستادھ‌ای در نقطہ‌ای و مینگري به آن چشمانِ نافذ کهـ عطوفت مادر و صلابت حیدر را حفظ کردھ بودند و آن لب‌هاي ترك برداشتہ از غم تو . . کہ روزگارۍ‌ نه دور ، نامت را میخواندند . و حالا میخوانـے آن وحی حیدري را و دودمان هرچہ کاخ نشینِ عادت کرده به تخت و مقام را به دست باد میدهۍ‌ همچون حکمي کھ فرمانده‌ای به دست سرباز خود دهد . این هُنر از روح تو پا بھ دنیا گذاشت کہ درك امام‌عصر جھاد میخواهد و نه فقط نگریستن به چهره و نوشتن احادیث ! این درك امّا اولویت‌شناسي میخواهد تا بفھمیم الآن و حالا چه‌کسی مقدم است ؟ 🤍

هنیئا لك یا هنیة ♥️ .

اسرائیل اکنون نیلـے خونین مقابلِ چشمان خود دارد ! کھ آغوش براي غرق‌کردن مجرمان گشوده و فقط دخیل بستگان بر عصاي موسے | ع | را از میانِ آتش ، به‌معراجِ ابراهیم میفرستد . .

هم نیروهای امنیتی و نظامی‌ما در اوج اقتدارند ؛ هم دولت جدید پاي کار دفاع از فلسطین ! هر اراجیفی از ؛ تحقیر توان امنیتی و نظامی ، نفـے وحدت جبھه مقاومت ، زیر سوال بردن دولت جدید ، و . . دیدید ؛ بدانید در پازل دشمن است ! | اسماعيل هنيھ 💔 |