خواندن قرآن از روی آن
قِراءَةُ القُرآنِ فِی المُصحَفِ تُخَفِّفُ العَذابَ عَنِ الوالِدَینِ وَ لَو کانا کافِرَینِ
خواندن قرآن از روی آن، عذاب را از والدین سبک می سازد ؛ اگر چه آن دو کافر باشند.
/اصول کافی 2/613
آیت الله مشکینی رحمة الله علیه
⚠️اثر گناه فقط در خود انسان ظاهر نمی شود، گناه انسانی در محیطش هم اثر دارد، گناه انسان در فرزندانش اثر دارد، گناه انسانی در فرشته ها اثر دارد، گناه انسانی در زراعت اثر دارد، گناه انسانی در جوّ اثر دارد❗️😱😱😱
#اثرات_گناه
#حجاب
@KASHKOOLMAAREFAT🥀
ملاک حرمت نظر به زن نامحرم احترام زن است و زنی که شرعاً احترام ندارد حرمت نظر بدون شهوت هم ندارد.
البته حق زن نیست که بگوید من نمی خواهم به من احترام بگذارید بلکه شارع بر زن آزاد و مسلمان واجب کرده است که احترام خود را حفظ کند و خود را بپوشاند.
ملاک وجوب ستر بر زن، احترام زن مسلمان است ولی این حق، قابل اسقاط نیست
مثل این که بگویند غسل و کفن و دفن میّت از باب احترام مسلمان است ولی کسی حق ندارد به این خاطر که گنه کار است بگوید: من را تجهیز نکنید و دفن نکنید و به بیابان بیندازید تا درندگان مرا بخورند و از گناهم کاسته شود؛ خدا این احترام را واجب کرده است و خود شخص هم نمی تواند اسقاط کند.
و حتّی وجوب حفظ جان مسلمان از باب احترام است و کافر حربی احترام ندارد ولی مسلمان نمی تواند بگوید که این احترام را نمی خواهم و احترام خونم را اسقاط می کنم.
این ها حکم است و قابل اسقاط نیست.
استاد محمدتقي شهیدی
داستان عابد و شیطان، و زن فاحشه
(عاقبت به خیر شدن زن فاحشه)
از امام صادق عليه السّلام روايت كردهاند كه فرمود:
در بنى اسرائيل مرد عابدى بود كه به هيچ وجه به دنيا آلوده نشده و گرد آن نگشته بود،
شيطان (كه از وضع او رنج ميبرد) از بينى خود فرياد كشيد لشكريانش بدور او جمع شدند، بدانها گفت:
كدام یك از شما است كه بتواند اين شخص را از راه بدر كند؟ يكى گفت: من. گفت: از چه راه بسراغش ميروى؟ پاسخداد: از راه زنها. شيطان گفت: تو حريف او نيستى، چون او زنان را نيازموده (و لذتى از آنها نبرده كه گول بخورد) ديگرى گفت: من. پرسيد: تو از چه راه گولش مي زنى؟ گفت: از راه باده گسارى و خوشي ها. بدو گفت: تو هم مرد اين كار نيستى چون او اهل اين ها نيست، سومى گفت: من او را گمراه ميكنم، پرسيد: از چه راه؟ گفت: از راه كار خير. شيطان گفت: برو كه تو حريف او هستى. شيطانك بيامد و در برابر او جايى را انتخاب كرد و شروع كرد بنماز خواندن. و آن عابد چنان بود كه (شبانهروز قدرى) مي خوابيد و استراحت مي كرد، ولى شيطانك هيچ نميخوابيد و استراحت نداشت (يكسره نماز ميخواند). آن مرد عابد كه خود را در برابر او كم ارزش ديد و عبادتش را كوچك دانست بنزد آن شيطانك رفت و بدو گفت: اى بنده خدا چه چيز تو را باين همه نماز خواندن نيرو داده (و وادار كرده)؟ پاسخش را نداد. بار دوم پرسيد باز هم پاسخش را نداد. تا بار سوم كه پرسيد گفت: اى بنده خدا من گناهى كردهام و از آن توبه نمودهام و هر گاه آن گناه را بخاطر مىآورم بنماز خواندن نيرو ميگيرم. مرد عابد گفت آن گناه را بمن هم بگو تا انجام دهم و دنبالش توبه كنم و در نتيجه (مانند تو) بر خواندن نماز نيرو بگيرم شيطانك بدو گفت: بشهر برو و سراغ فلان زن فاحشه را بگير و دو درهم باو بده و با او درآويز و كام خود برگير (و سپس توبه كن تا مانند من بر عبادت نيرو بگيرى). عابد گفت: دو درهم را از كجا بياورم؟ من كه نميدانم درهم چيست؟ شيطان از زير پاى خود دو درهم بيرون آورده باو داد، عابد برخاست و با همان جامه و لباس خود كه در آن عبادت ميكرد بشهر درآمد و سراغ منزل آن زن را گرفت، مردم او را بخانه آن زن راهنمائى كردند و گمان كردند براى موعظه او آمده عابد بنزد آن زن رفت و دو درهم را پيش او انداخت و بدو گفت: برخيز. زن برخاست و بدرون اطاق خود رفت و بمرد عابد گفت: داخل شو. عابد بدرون اطاق رفت. آن زن بدو گفت: اى مرد تو در وضع و لباسى بخانه من آمدهاى كه معمولا كسى با اين وضع و لباس بنزد من نميآيد، شرح حال خود را براى من بگو، عابد سرگذشت خود (و شيطان) را براى آن زن تعريف كرد. زن گفت: اى بنده خدا ترك گناه آسانتر از توبه كردن است، و چنان نيست كه هر كس توبه كند بدان برسد (و توبهاش پذيرفته گردد)، بنظر ميرسد كه آن كس (كه اين راه را پيش پاى تو گذارده) شيطانى بوده در نظرت مجسم شده (تا تو را از راه بدر كند) اكنون بازگرد كسى را (در آنجا) نخواهى ديد، عابد برگشت و آن زن همان شب از اين جهان رفت، و چون صبح شد ديدند بر در خانهاش نوشته شده: بر سر جنازه فلان زن (براى دفن و كفن او) حاضر شويد كه او از اهل بهشت است، مردم همه در شك و ترديد فرو رفتند، و بخاطر همان ترديدى كه در كار او پيدا كرده بودند تا سه روز جنازهاش را بخاك نسپردند، خداى عز و جل به پيغمبر آن زمان- كه جز موسى بن عمران كسى ديگر را سراغ ندارم- وحى فرمود: بالاى جنازه فلان زن برو و بر آن نماز بخوان و بمردم بگو: بر او نماز بخوانند كه من او را آمرزيدم و بهشت را بر او واجب كردم چون فلان بنده مرا از گناه و نافرمانى من باز داشت.
(الروضة من الكافي / ترجمه رسولى محلاتی﴾
https://eitaa.com/neveshteh313/2322
خدا رحمت کند استاد ما آیت الله حجت را که در معنی کردن روایات دست عجیبی داشت، انگشت روی روایات میگذاشت که تقیه است یا تقیه نیست،
آیت الله سبحانی حفظه الله
یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا اَلْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاٰ یَقْرَبُوا اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرٰامَ بَعْدَ عٰامِهِمْ هٰذٰا
نجس بودن کفار!؟
اگر کسی مشرک نبود بلکه بالاتر بود حتی اهل کتاب هم نبود بلکه منکر اصل خداوند بود مانند کمونیسم ها در این جا باید بررسی کنیم بر فرض که آیه دلالت بر نجاست مشرکین کند آیا می توانیم نجاست زنادقه را اثبات کنیم.؟
قول اول: به طریق اولی نجس هستند زیرا وقتی مشرکی که اصل صانع را قبول دارد نجس باشد به مفهوم موافقت(فهوای اولویت) زنادقه نیز نجس است. اصلا مشرک که نجس است دو حیث دارد که یکی اقرار به اصل صانع و دیگری انکار توحید است آنچه موجب نجاست شده آیا اقرار به صانع است قطعا این حیث موجب نجاست نیست بلکه جهت حسن است پس آن حیث انکار توحید موجب نجاست شده است. اما اگر به تمام معنا صانع را انکار کند در این صورت به طریق اولی نجس خواهد بود.
قول دوم: نجاست یک اعتبار شرعی است در این آیه مخصوص مشرکین است ما به چه جهت تعدی دهیم این حکم شرعی را به یک موضوع دیگر اگر ما مناط را به صورت قطعی بدست آوردیم که همان حیث انکار باشد مطلب تمام است اما ممکن است ملاک چیزی دیگر باشد شاید کسی که خدا را قبول دارد ولی برای خداوند شریک قرار داده باشد اسوء حالاً باشد شاید خداوند از مشرک ناراضی تر باشد تا از یک منکر البته احتمال اول راجح است اما نمی توان آن را به صورت قطعی پذیرفت.
درس تفسیر استاد محمد مروارید
91/02/19
تلقیح مصنوعی؛ خلاف ارتکاز متشرعه است؟!
از حاج آقا (آیت الله بهجت ره) زیاد سؤال میکردند که این تلقیحات و این ها جائز است یا نه؟
حاج آقا به جای اینکه نظر خودشان را بگویند، میگفتند:
که از مرحوم آسید ابو الحسن پرسیدند که این تلقیح چه طور است؟
سید گفتند عملٌ قبیحٌ.
ببینید این، یک نحو از فتوا دادن، در رفتن است. عملٌ قبیح.
این را زیاد میگفتند. دیگر چیز دیگر جواب نمیدادند، ساکت میشدند خود حاج آقا. اینکه گفتم عملٌ قبیح. حالا قبیح است.
اما آخر کار دیگر حاج آقا فرمودند خب علی ایّ حالٍ شارع یک چیزهایی به متشرعه گفته، که میبیند نه نمیشود. یعنی اذهانشان طوری است که از این ابا دارند.
یعنی ما این قدر گُم هستیم در شرع که بانک اسپرم بگذارند و اجنبیهها بروند به خودشان تزریق کنند و بچههای اینطوری به دنیا بیایند.نه زنا است و نه نکاح است.تجویز نکردند، اتفاقاً فتوایشان برگشت به ارتکاز متشرعه.
گفتند نه؛ ولو الآن یک چیزی نداریم بگوییم به این دلیل ممنوع است، اما ارتکاز متشرعه این کار را اجازه نمیدهد. شما ببینید ارتکاز متشرعه تأیید میکنند که این کار جائز است؟ زنها همه بروند منیِ اجنبی را بردارند به خودشان تزریق کنند و حامل بشوند؟ ولی خب ببینید الآن این ارتکاز به قوت آن ارتکازهایی که بحثش را میکردیم نیست.
یعنی ممکن است کسی شرایط ذهنیاش طوری باشد که الآن آن ارتکاز فعال نباشد.
🎙پادکست: «مجالست با قرآن، مجالست با خود حضرت رسول صلیاللهعلیه وآلهوسلم است»
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
▫️مجالست با انبیاء و اولیاء، مرافقت[و دوستی] با ملائکه است، همهاش معنویات است.
و ما هم نمیتوانیم عذر بیاوریم که آنها [در میان ما] نیستند که ما با آنها مجالست بکنیم!
[چراکه] آثار قطعیهی آنها [مثل] قرآن که بهمنزلهی ملاقات خودشان است [در بین ما هست].
🔹 مجالست با قرآن، مجالست با خود حضرت رسول صلیاللهعلیه وآلهوسلم است.
همچنین آثار اوصیاء– مانند صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه– مثل این است که با خودشان داریم مکالمه و صحبت میکنیم و داریم گوش میدهیم که اصلاً چه میفرمایند.
▫️چه بسا یک زمانی هم در همین آلات، اختراعات و اکتشافات بشود ـ نمیدانم الآن شده است یا نه؟ـ از فضا اصوات متکلمین و صاحبان اصوات را بشود جمع کرد.
مثلاً صوت داودی را بتوانند از توی فضا دربیاورند، این ممکن است و نمی توانیم بگوییم نیست و نمی توانیم بگوییم محال است.
[اصوات] یک رشتههایی و دستگاههایی در فضا دارد، نمیشود بگوییم مستهلک مطلق میشود. این میزانی دارد.
🔹ممکن است یکی از محامل «كَرَّرْتُها حَتّى سَمِعْتُها مِنْ قائِلِها؛[۱] تكرار نمودم تا اينكه آن را از گويندهاش [حضرت حق] شنيدم.» همینجور باشد. یک صوتی بود خلق میشد دیگر، همان صدایی که در اول نزول وحی که خلق میشد و آن صدا را حضرت [پیامبر صلیاللهعلیه وآلهوسلم] استماع میکرد و القا میکرد، یک صدایی بود اما غیر از او نمیشنید، همان صدا ممکن است پیش اهلش و برای اهلش شنیده شود.
🔻پینوشت:
١. مشابه: مستدرك الوسائل، ج ۴، ص ١٠۶؛ بحارالانوار، ج ۴٧، ص ۵٨؛ ج ٨١، ص ٢۴٧.
📚 بیانات در درس خارج اصول، جلسه ۴۰٧، ۴ اردیبهشت ١٣٧۴
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
أوّل به زیارت أستاد سپس به زیارت سید الشهدا
مرحوم سید محمد تقی بحر العلوم ره نقل می کرد که از جدّمان علّامه بحر العلوم ره سوال شد که چرا أوّل به زیارت أستاد خود و سپس به زیارت سید الشهداء می روید ایشان در جواب فرمودند
این ها باب امام حسین هستند و به برکت آنان و نقل روایات از جانب این بزرگواران ما أئمّه و امام حسین را شناختیم
مرحوم سید محمد تقی بحرالعلوم ره نقل می کرد که جد ما به همراه شاگردان خود به منزل مرحوم باقر بهبهانی ره رفتند سید مهدی بحر العلوم به وحید بهبهانی ره گفتند که خانواده من هوس خوردن پلو کشمش کرده اند آیا خوردن آن با توجه به این که کشمش جوشیده می شود به نظر شما جائز است؟ ایشان در جواب فرمودند طهارت آن به نظر من مشکل است ولی آقای کاشف الغطاء ره خوردن آن را جائز دانسته است
استاد اشرفی
روایاتی که خواص بعضی گیاهان و میوه ها را بیان میکند اثبات استحباب خوردن آن ها را نمیکند
اشکالی که به نظر مرحوم أستاد خویی ره در تمسک به این روایت وجود دارد آن است که روایات وارده در مورد خواص اشیاء به هیچ عنوان إثبات استحباب یا کراهت نمی کند مثلا اگر در روایات وارد شده که خوردن کرفس فلان خواص را دارد و یا فرموده «اکل الدباء یزید فی العقل» یعنی خوردن کدو عقل را زیاد می کند و خوردن گلانی برای معده مفید است «كُلُوا الْكُمَّثْرَى فَإِنَّهُ يَجْلُو الْقَلْبَ وَ يُسَكِّنُ أَوْجَاعَ الْجَوْفِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى» و یا در مورد فوائد سیب وارد شده: «أَكْلُ التُّفَّاحِ نَضُوحٌ لِلْمَعِدَةِ» و یا فرموده اند: «أَكْلُ السَّفَرْجَلِ قُوَّةٌ لِلْقَلْبِ وَ ذَكَاءٌ لِلْفُؤَادِ وَ يُشَجِّعُ الْجَبَانَ» و یا فرموده اند: «وَ مَضْغُ اللُّبَانِ يَشُدُّ الْأَضْرَاسَ وَ يَنْفِي الْبَلْغَمَ وَ يَذْهَبُ بِرِيحِ الْفَمِ» از این روایات نمی توان استحباب یا کراهت را استفاده نمود این نه آن است که خوردن گلابی یا سیب و کدو... مستحب باشد بلکه از جهت این که أئمّه عالم به حقیقت اشیای عالم بوده اند خواص آن را تفضلاً بیان نموده اند و ذکر این خواص در روایت دخلی در إثبات کراهت یا استحباب ندارد
استاد اشرفی
در هیچ موضوعی، دو نفر اختلاف نمیکنند مگر اینکه قرآن آن را بیان کرده است ولی عقول رجال، آن را درک نمیکند!!!
عن الحسن بن علي بن فضال عن ثعلبة بن ميمون عمن حدثه عن معلى بن خنيس قال قال أبو عبد الله ع ما من أمر يختلف فيه اثنان إلا و له أصل في كتاب الله و لكن لا تبلغه عقول الرجال. (المحاسن ؛ ج1 ؛ ص267)
محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن ابن فضال عن ثعلبة بن ميمون عمن حدثه عن المعلى بن خنيس قال قال أبو عبد الله ع ما من أمر يختلف فيه اثنان إلا و له أصل في كتاب الله عز و جل و لكن لا تبلغه عقول الرجال
.( الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص60)
محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن ابن فضال و الحجال عن ثعلبة بن ميمون عن بعض أصحابنا عن أبي عبد الله ع قال: سئل عن مولود ليس بذكر و لا أنثى ليس له إلا دبر كيف يورث قال يجلس الإمام و يجلس عنده ناس من المسلمين فيدعو الله عز و جل و تجال السهام عليه على أي ميراث يورثه أ ميراث الذكر أو ميراث الأنثى فأي ذلك خرج عليه ورثه ثم قال و أي قضية أعدل من قضية تجال عليها السهام يقول الله تعالى- فساهم فكان من المدحضين قال و ما من أمر يختلف فيه اثنان إلا و له أصل في كتاب الله و لكن لا تبلغه عقول الرجال.
( همان،ج7 ؛ ص158)و
همین طور در تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج9
گفت به اینکه آن آقا، مدرس گفته بود که هر مسئلهای که پیش آمد کرد برای شما، اولِ اول، قبل از مراجعه به ادله و فتاوا، وجدانیات خودتان را فکر بکنید، به دست بیاورید. این مقدم است بر همه چیز.
درس خارج فقه، کتاب الجهاد، تاریخ ١۶ /٢ /١٣٨٨
آیت الله بهجت ره