✨️نگارِ آشنا
میخواستم ببینم زور غمم چقدر بیشتر است؛ لغت نامه را باز کردم.
روبروی کلمه شیء نوشته بود: (در لغت به معنی چیز. اطلاق شیء بر تمام امور عقلی، خیالی، وهمی، و خارجی جایز است )
تمام امور؟ چه دایره وسیع و بی رحمی...
پس شیء یعنی هر چیزی...
وقتی گوشه اتاق دلم میخواست برای غمی گریه کنم میرفت توی دایره شىء و دست و بالم بسته میشد.
تنهایی؟! مرگ؟! نامردی؟! درد؟!
غصه های کوچک و بزرگم قبل از آنکه چشمه اشک را پر کنند کم میآوردند؛ زور غمشان روبروی یک غم مقدس سر خم میکرد.
وقتی صدای
يَا بنَ شَبيبٍ ، إن كُنتَ باكِيا (( لِشَيءٍ )) فَابكِ لِلحُسَينِ به گوشم میرسید
قطره اشکم محو میشد یا مسیر عوض میکرد.
اینبار تنهایی من گوشه اتاق گم میشد در تنهایی بزرگ تری روی تل زینبیه.
مرگ یک عزیزم در برابر مرگ همزمان عزیزترینهای عالم رنگ میباخت.
امام حسینی که برای روزهای تنهایی و غمم ذخیره کرده بودم سر بلند میکرد. یادآوری یک روضه کافی بود تا اشکم برای چیز مقدس تری بریزد و همه حجم غم را ببلعد.
حالا گوشه اتاق نشسته ام و همراه هر قطره اشک لبم تکان میخورد:
دنیای منه...
امامحسین بزرگتر از دردای منه
#پویش_نگارِ_آشنا
#روایت_روضه
📝 @nevisandegi_mabna
سکان جنگ رسانهای به دست امام
از شرکتهای بزرگ تا موسسههای خانگی و از احزاب خرده پا تا رییسجمهورها همه برای خودشان یک شعار دارند. با شعارشان خودشان را معرفی میکنند، با شعارشان جهتگیریهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسیشان را نشان میدهند و با شعارشان در ذهنها میمانند.
امام حسین در کربلا برای سپاهش یک شعار انتخاب کرده بود. شعاری که ساده بود، کوتاه بود و معنایش واضح و دقیق و نقطهزن بود.
شعار اباعبدالله این دو کلمه بود: «یا محمد»
روی پرچمهای سپاه اباعبدالله این شعار نوشته شده بود، هویت جمعی سپاه به این شعار بود، فریاد مشترک رزمندههای جبهه امام همین شعار بود.
انتخاب شعار و نمایشش روبهروی دشمن، یک کنش رسانهای از سمت اباعبدالله بود.
(ادامه دارد ...)
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
مدرسه نویسندگی مبنا
سکان جنگ رسانهای به دست امام از شرکتهای بزرگ تا موسسههای خانگی و از احزاب خرده پا تا رییسجمهوره
.
بگذارید صحنه را یک بار باز طراحی کنیم:
۳۰ هزار نفر آدم یک جا جمع شدهاند و رسانههای بنیامیه توی گوششان خواندهاند که حسین بن علی از دین جدش خارج شده، کافر شده، دیگر مسلمان نیست. آدمهای لشکر عمر سعد آمدهاند تا برای رضای خدا به امید یاری پیامبر با اباعبدالله بجنگند. حالا روبهرویشان پرچمهایی بلند شده که اسم پیغمبر را نشان میدهد، شعار یکدست مردم دور و بر اباعبدالله، «یا محمد» است. تکیه جمعیتی که قرار است به جنگشان بروند بر رسول خداست.
انتخاب شعار امام، پاتکی بود به حمله رسانهای حزب بنیامیه.
عملیات بعدی اباعبدالله ساخت کلیدواژههایی ماندگار بود که تا همیشه تاریخ از ذهن بشریت پاک نمیشود. عبارت را ببینید: «هیهات منا الذله». ما و ذلت، هرگز یکجا جمع نمیشویم.
به کلمه «ما» فکر کنید. ما، یعنی چه کسانی؟ این کلمه را کسی دارد میگوید که یکی از پنجتن است، نوه پیغمبر است، عضوی از خانواده وحی است. ما یعنی اهل بیت. اهل بیت هرگز ذلیل نمیشوند.
#یادداشت
📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
. بگذارید صحنه را یک بار باز طراحی کنیم: ۳۰ هزار نفر آدم یک جا جمع شدهاند و رسانههای بنیامیه توی
.
همین یک کلمه خودش یک تیر قوی بود: ما اهل بیت هستیم.
به جمله «ما ذلیل نیستیم» توجه کنید. در جنگ، در یک تقابل، در جایی که دو گروه با هم درگیر هستند، وقتی یک طرف میگوید ما ذلیل نیستیم، معنای حاشیهایش این است که طرف مقابل ما ذلیل است.
در کربلا کسی میگوید ذلیل نیست که اگر تصویر هوایی روز نبردش را ببینیم، خودش و سپاهش، یک نقطه هستند درباره یک دریا، هفتاد و دو نفر در برابر سی هزار نفر. کسی میگوید ما ذلیل نیستیم که تقریبا محاصره نظامی شده و نسبت به آب و آذوقه تحریم است.
اباعبدالله میگوید، ذلت هیچ وقت سایهاش بر سر ما نمیافتد. این یک حمله رسانهای است. آدمی که ذلیل نیست، اعتماد به نفس دارد، امید دارد، برنامه دارد و سلحشور و جنگاور است. این لشکر عمر سعد را میترساند.
یک عملیات دیگر امام در روز عاشورا، رجز خوانی بود. در جنگهای تنبهتن، رزمندهها در برابر حریف رجز میخواندند. رجزها مانیفستهایی بودند که رزمندهها در جنگ ارائه میدادند.
#یادداشت
📝@nevisandegi_mabna
مدرسه نویسندگی مبنا
. همین یک کلمه خودش یک تیر قوی بود: ما اهل بیت هستیم. به جمله «ما ذلیل نیستیم» توجه کنید. در جنگ، در
.
اباعبدالله یک رجز معروف دارد که همه شنیدهاید: «الموت اولی من رکوب العار / و العار و اولی من دخول النار». یعنی مرگ برای من از پذیرش ذلت راحتتر است و البته که زیر بار ذلت رفتن از به جهنم افتادن بهتر است. وقتی یک طرف جنگ میگوید من ذلیل نیستم و مرگ را میپذیرم، معنایش این است که شماهایی که برای زنده ماندن دست و پا میزنید، همه ذلیل هستید. و حتی کاش ذلیل بودید، شما همه از ترس ذلت، خودتان را جهنم انداختهاید.
مرزبندی در رجز امام معلوم است. یک طرف میدان شهیدی است که از مرگ نمیترسد، طرف دیگر ذلیلی است که خودش را به جهنم انداخته. این دوگانهای است که اباعبدالله درست میکند. رسانهاش کجاست، رجزهایی که با هر حمله به خط عمرسعد میخواند.
اباعبدالله در کربلا بیتوجه به قدرت رسانهها نبود، ارزش رسانهها را میدانست و حتی در سختترین لحظههای جنگ، کنش رسانهایش را رها نکرد.
.
🖋«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
نوزدهمین جلسه هفتگی «چهارشنبههای مثنوی و داستان» با هدایت #محمدرضا_جوان_آراسته
📅چهارشنبه ۳ مردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۶
میدان ونک، بزرگراه شهید حقانی، خروجی کتابخانه ملی، بلوار دکتر حسن حبیبی، بلوار شهدای بانک مرکزی
حضور در این جلسات آزاد است.
دیگر چهارشنبهها قراری نگذارید، قرار ما؛ خانه شعر و ادبیات …
#خانه_شعر_و_ادبیات
📝@nevisandegi_mabna
🔖 زمانیکه امام حسین (ع) به کربلا رسید، نامهای از عبیدالله به زیاد دریافت کرد. در نامه نوشته بود:
حسین! خبر رسیدن تو را به کربلا دریافت کردم. بدان که یزید بن معاویه به من دستور داده که سر بر بالش نگذارم و سیر غذا نخورم تا تو را به قتل رسانم. جز این که در برابر حکم من و حکم یزید بن معاویه سر تسلیم فرود آوری.
والسلام.
#نامه_ها
📝@nevisandegi_mabna
صدها اینفلوئنسر، در زمین رسانهای امام
امام حسین از مدینه که بیرون آمد، چرا به سمت مکه رفت؟ هزار انتخاب دیگر پیش پای امام بود. اباعبدالله میتوانست بیاید سمت ایران و از مرکز خلافت یزید دور بشود. میتوانست برود سمت شمال آفریقا، چرا مکه را انتخاب کرد.
راستش را بخواهید، روی کاغذ خطرناکترین انتخاب، مکه است. فکرش را بکنید، امام حسین از دست نیروهای حکومتی یزید فرار میکند و میرود جایی که قطعا زیر ذرهبین یزید است. جایی که تویش راهی برای مخفی شدن نیست.
حتما این طور نیست که امام از مدینه بیاید بیرون و بگوید خب، حالا چه کار کنیم، بیایید از فرصت استفاده کنیم و برویم یک حجی به جا بیاوریم.
زمان و مکان را به شکلی دقیق انتخاب میکند، امام میداند حج، فرصت جمع شدن مسلمانهاست، بزرگترین رویداد مسلمانان جهان است و بهترین جا برای انتشار پیام امام. حج یک فرصت رسانهای است برای امام.
اباعبدالله دو عملیات رسانهای جدی در حج انجام میدهد:
(ادامه دارد ...)
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh