eitaa logo
نیم پلاک
440 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
318 فایل
کانال #اختصاصی #سبک_زندگی و #خاطرات شهدا https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 | ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۱ 🌹 💐 : مبادا کسی خیال کند که مملکت بدون فعالیت و تلاش سازندگی فقط با ذکر خدا گفتن آباد خواهد شد؛ ابدا. باید تلاش کرد، باید کرد؛ هم مجاهدت علمی، هم مجاهدت عملی. 🗓 ۱۳۷۴/۰۷/۲۲ ➕ 🌹
هدایت شده از M
210105_2243_medium_quality(1).mp3
4.75M
🎧 روایتگری آقای عبدالمحمود محمودی 🎤 در پادگان شهید حبیب اللهی یادمان عملیات بیت المقدس 🌿 ♥️ eitaa.com/yadegaranir
هدایت شده از مجله مجازی همرزم
هدایت شده از مجله مجازی همرزم
هدایت شده از مجله مجازی همرزم
📝نقل و نبات گلوله 🌷لحظات سپری می‌شد و کم‌کم وارد سال ۶۰ می‌شدیم. در آن اوایل که چند ماهی از شروع جنگ نگذشته بود و عراق هم موفق به دستیابی به اهداف خود نشده بود. 🌿 ازاین رو نسبت به مسائل سیاسی کشور نیز حساسیت به خرج می‌داد. همه منتظر بودیم تا پیام نوروزی حضرت امام‌(ره) را از رادیو بشنویم. آقای خرازی پیام دادند که همه نیروها آماده باشند تا چنانچه در تحویل سال و در هنگام پخش پیام امام (ره) عراق خواست حرکتی از خود نشان دهد آمادگی مقابله داشته باشیم. همه با تجهیزات کامل و پوتین‌های بسته آماده هرگونه رزمی شده بودیم. سال که تحویل شد باران گلوله نیز از طرف عراق باریدن گرفت. 🌿آتش تهیه‌ی عجیبی فراهم کرده و سال جدید را با نقل و نبات گلوله تبریک گفت. شاید بتوان گفت در آن زمان چنین آتشی بی سابقه بود. هوا که روشن شد آقای خرازی را در خط دیدیم که با یکایک بچه‌ها دست و روبوسی می‌کرد و سال جدید را تبریک می‌گفت. 🌷برای بازرسی خط آمده بود و این‌که بفهمد آتش تهیه دیشب چه خسارتی به بار آورده است. او را که دیدیم روحیه گرفتیم. واقعا از همان زمان حضورش روحیه می‌داد و چهره متبسم و احوالپرسی گرم او که نصیبمان می‌شد خستگی از بدنمان برداشته می‌شد.😊 ✍راوی: رزمنده مرتضی شریعتی 🕊سردارشهیدحاج‌حسین‌خرازی . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
سلام
🌴🌹🇮🇷🌷🌴 🕊 شادی روح بلندشان 🌴🌹🇮🇷🌷🌴
‍ ‍ ‍ ‍ 🍀🍀🍀بهار در بهار🍀🍀🍀 خاطراتی از عملیات فتح المبین 🔷دوم فروردین ۱۳۶۱ راوی :علیرضا اسلامی فر 🔷قسمت چهارم 👈 ملاقات با شهید ردانی پور بعد از مجروحیت شدید در یکی از روزهای نبرد عملیات.فتح المبین ، اطلاع یافتم که آقا مصطفی ردانی پور "یکی از فرماندهان مخلص تیپ ۱۴ مقدس امام حسین(ع)" در خط مقدم نبرد مجروح و حاضر به انتقال به پشت جبهه نگردیده و در کانکسی درنزدیک اورژانس تیپ واقع در متطقه تی شکن بستری می باشد ، خیلی علاقه مند بودم که به دیدار این فرمانده دلاور بروم. خصوصاً دوست داشتم عکس العمل ایشان را نسبت به حضورم در عملیات ، علیرغم ممانعت شدید ایشان مشاهده نمایم! لذا با اجازه مسئولین مربوطه به داخل کانکسی که شهید ردانی پور بستری بود رفتم ، در آنجا دلاوری را مشاهده نموده که با بدنی مجروح و خون‌ آلود در حالی که یکی از دست ها وقسمتهایی از پیکرش آماج تیرها و ترکش های نیروهای بعثی شده بود، آرام و مطمئن آرمیده بود، دقیقا بیاد دارم بخاطر عمق جراحات ، مقداری خون لخته شده در زیر کمرشان جمع شده بود، نیمه بیدار بود ، سلام کردم و ایشان نیز با آن لهجه زیبای اصفهانی همیشگی اش جوابم را داد وبلافاصله با نگاه معناداری گفت: مگر قرار نشد شما به اصفهان بازگردی، پس اینجا چه می کنید؟ من هم در جواب چگونگی حضورم در منطقه دالپری را قبل از عملیات با همان هلیکوپتر حامل ایشان ، توضیح دادم ! اینجا بود که لبخند ملیحی بر لبان شهید نقش بست و گفت پس آخرش کار خودت را کردی! در این اثنا بود صدای اذان ظهر پخش شد، شهید ردانی پور در همان حالی که بر روی تخت خوابیده بود با کمک من نماز ظهر و عصر خود را اقامه نمود نکته‌ای که در این ملاقات به وضوح مشاهده نمودم روحیه بسیار عالی و وصف ناپذیر شهید مصطفی ردانی پور بود که توصیف آن مقدور نیست لازم به توضیح است در همین عملیات برادر کوچکتر آقا مصطفی به درجه‌ی رفیع شهادت نایل آمد و خودش نیز درحالی که بخاطر مجروحیت شدید ، دستش در گچ بود ، برای شرکت در عملیات بعدی (بیت‌المقدس) به جبهه شتافت. پس از آن در عملیات رمضان، فرماندهی قرارگاه فتح سپاه را به عهده داشت، که چند یگان رزمی سپاه را اداره می‌کرد، به طوری که شگفتی فرماندهان نظامی ـ اعم از ارتش و سپاهی ـ را از اینکه یک روحانی فرماندهی سه لشکر را عهده‌دار است و با لباس روحانی وارد جلسات نظامی می‌شود و به طرح و توجیه نقشه‌ها می‌پردازد را برمی‌انگیخت. او در عملیات محرم، والفجر ۱ و والفجر ۲ شرکت داشت و تا لحظه‌ی شهادت هرگز جبهه را ترک نکرد و فرمان امام عظیم‌الشأن (ره) را در هر حال بر هر چیزی مقدم می‌دانست. ایشان در کمتر از ۳ سال سطوح فرماندهی رزمی را تا سطح قرارگاه طی کرد، که این مهم، ناشی از همت، تلاش، پشتکار و اخلاص در عمل این شهید عزیز بود. او که تا این مدت همسری اختیار نکرده بود، در اجرای سنت پیامبر گرامی اسلام (ص) پیمان زندگی مشترک خود را با همسر یکی از شهدای بزرگوار، پس از تشرف به محضر امام امت (ره) منعقد کرد و سه روز پس از ازدواج، به جبهه بازگشت. دو هفته پس از ازدواج، صدق و تلاش این روحانی عارف و فرمانده‌ی شجاع در عملیات والفجر ۲ به نقطه‌ی اوج رسید و عاشقانه ردای شهادت پوشید و به وصال محبوب نایل شد. بدین‌سان در تاریخ ۱۵/۵/۶۲ بر پرونده‌ی افتخار‌آفرین دنیوی یکی دیگر از سربازان سلحشور سپاه امام زمان (عج)، با شکوهی هر چه تمام‌تر، مهر تأیید نهاده شد و جسم پاکش در منطقه‌ی حاج عمران مظلومانه بر زمین ماند و روح باعظمتش به معراج پرکشید؛ گرچه تا این تاریخ نیز ایشان در زمره‌ی شهدای مفقود‌الجسد است. وی که بارها در جبهه‌های نبرد مجروح گردیده بود و اغلب تا سرحد شهادت نیز پیش رفته بود، در حقیقت شهید زنده‌ای بود که همواره به دنبال شهادت، عاشقانه تلاش می‌کرد. این جمله از اولین وصیت‌نامه‌اش برای شاگردان و رهروانش به یادگار ماند: «عمامه‌ی من کفن من است.» طوبی له و حسن مآب 🌴🌴🌴🌴🌴 گروه فراگیر رزمندگان اسلام شهرستان مبارکه https://eitaa.com/joinchat/2128412683Ccb953600a6 موسسه روایت عشق شهرستان مبارکه (ویژه شهدا و ایثارگران) http://eitaa.com/Revayateshqhmobarakeh کانال علیرضا اسلامی فر @eslamifar1343
🌀التماس‌دعای‌شهادت‌از‌مقام معظم رهبری یک روز به صورت اتفاقی در مسیر کوهنوردی، مقام معظم رهبری را دیدیم و به خدمت‌شان رفتیم. اکثر آدم‌ها در چنین مواقعی یا مشکلات مادی خود را مطرح می‌کنند و یا اینکه از حضرت آقا می‌خواهند برای حاجات دنیایی‌شان مثل ازدواج و بچه‌دار شدن و... دعا کنند، ولی یوسف، به محض اینکه چشمش به جمال، ولی امر مسلمین جهان افتاد، با اشتیاق وصف‌ناپذیری به طرف ایشان رفت و دستشان را بوسید و گفت: «آقا جان! این دنیا برای من کوچک است؛ این دنیا برایم مثل جهنم است... شما برایم دعا کنید که شهید شوم...» حضرت آقا هم در جواب فرمودند: «شما جوانید و به درد انقلاب می‌خورید...» یوسف گفت: «آقا جان! دلم هوایی شده...» حضرت آقا هم فرمودند: «ان‌شاءالله موفق باشید...» چندی بعد به برکت دعای خیر مقام معظم رهبری، یوسف هم موفق شد و به آرزویش که شهادت بود، رسید...💔 🎙(راوی همرزم شهید) شهیدیوسف‌فدایی‌نژاد🌹 @hagigei
اعمال روز اول ماه مبارک رمضان
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 الحمدلله رب العالمین ۱۴٠۲ رو هم دید 💐 اما بعضیا رو هم ندیدن 🌴🌷🇮🇷🌹🌴
هدایت شده از نیم پلاک
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 الحمدلله رب العالمین ۱۴٠۲ رو هم دید 💐 اما بعضیا رو هم ندیدن 🌴🌷🇮🇷🌹🌴
هدایت شده از لونی
بسم رب الشهداءالسلام علیک یا ابا عبدالله الحسین سلام فرشته اسمانی رفیق شهیدم دستم بگیر کمکم کن الگو حضرت زهرا تو زندگیم اجرا کنم رفیق شهیدم کمکم کن بتونم یک اعمال نیک برا اخرتم جمع کنم ازت خواهش میکنم کمکی کنی هیچ وقت مرتکب کناه نشم بتونم نماز شب هام هرشب بخونم تابتونم با این اعمالم در قیامت ودر جوار حضرت زهر(س)وهمچنین ابا عبدالله حسین ورفیق شهیدم همنشین بشم همه ما زمینی هستیم اما رفقای آسمونی داریم رفیق آسمونیا که نباید حال دلشون خراب باشه... رفقایی که عشق و محبتشون زندگیمون رو عوض کرده.. مگه میشه شهیدمحمدمهدی باشه و ما خوب نباشیم.. مگه میشه شهید محمد مهدی باشن و ما غم بگیریم..! 🌺🌺رفیق شهیدم محمد مهدی عزیز اسمانی شدنت مبارک🌺🌺 شادی روحشون صلواتی عنایت کنید 🌷اللهم عجل لولیک الفرج 🌷
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
🌹در محضر شهیدان: 🔸 تند‌تر از امام و ولایت فقیه نروید که پایتان خُرد می‌شود، از امام هم عقب نمانید که منحرف می‌شوید... 🌷 🌷 _روحش_صلوات @Modafeaneharaam
هدایت شده از حقیقت
🌀سبک زندگی شهدا سفره ی ناهار پهن شد که اذان گفتند. عبدالعلی بلندشد تا نمازش رواول وقت بخونه. مادربزرگم بهش گفتن شما هم مثل همه سرسفره بشین و بعد نماز بخوان... عبدالعلی خنديد وگفت: چرا بقیه مثل من اول نماز نمی خوانند و بعد ناهارنمی خوردند؟ شهیدعبدالعلی‌ناظم‌پور🌹 @hagigei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 طاقت نداری نبین! 🌴🌹🇮🇷🌷🌴 ⭕️ شهید مدافع حرم در حال احوالپرسی با خانواده‌اش یکدفعه از ناحیه سر مورد هدف داعش قرار می‌گیره 🔰 شهدا جان خود را فدا کردند که ما در امان بمانیم... یک عده وطن فروش میگن اینا برای پول رفتن چقدر می ارزه؟؟؟ تکراریه ولی دیدنش بارها و بارها لازمه از بابت تذکر و اتمام حجت برای بی شرف و مزدوران نفهمی که نه قدر رهبر فرزانه انقلاب را میدانند و نه قدر شهدا را
🌷فرزندم در نزد ما بسیار عزیز و محترم بود. آنقدر خوب و دلسوز بود که، به خاطر کمک به ما، در انجام دادن کارها، از ادامه تحصیل دست کشید و در کارهای باغداری،کندن چاه و در هر کار دیگری که داشتیم، به ما یاری می رساند.هیچ وقت در امر روزه و نماز تاخیر نداشت.حتی بدون سحری روزه می گرفت و زمانی که به کار مشغول می شد، روزه اش را نمی خورد.و می گفت: اگر من دو شب و روز سحری نخورم، روزه ام را باطل نمی کنم. با قرآن و قرائت آن انس می گرفت. چرا که بهترین راه برای ارتباط با خدا، را مانوس شدن به وسیله قرآن و عبادات شبانه می دانست. ✍راوی مادرشهید "شهید بهروز کیانی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
کجایند مردان فتح المبین ....💔 اواخر اسفند ۱۳۶۰ ارتفاعات ۳۵۰ شاوریه اردوگاه بلتا، قبل از ۱.سردار جاوید ۲.برادر علی چرخکار ۳.سردار کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتی تاسف بار از جنایات اعدامی های سال 67،مدافعین حقوق بشر کجا بودند؟! 🖲اخبار را در ببینید↙️ eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
یکسال مادر شهید حسین فصیحی برای ما تعریف می کرد: امسال می خواستم برای شهیدم سالگرد بگیرم، اما مریض بودم و نمی توانستم آرد خمیر کنم و نانوایی کنم. خیلی ناراحت بودم که نان تازه ندارم سر سفره مهمانان شهیدم بگذارم. کلی مواد غذایی مانند برنج و گوشت و حبوبات آماده کرده بودم که با کمک همسایه ها شام بپزیم اما نانی در خانه نداشتیم. شب قبل سالگرد با شهیدم درد ودل می کردم و با گریه می گفتم: حسین جان مادر امسال نتوانستم برایت نانوایی کنم چون مریض هستم و خیلی از این بابت دلشکسته هستم. و پس از درد و دل با شهیدم خوابیدم. در عالم خواب دیدم در خانه را می زنند رفتم در را باز کردم نگاه کردم دیدیم حسین پسرم همراه شهید اصغر فصیحی روی موتور نشسته اند و دارند می خندند. دیدم شهید اصغر فصیحی پنج تا بسته نان بزرگ روی دست دارد و پشت سر حسین روی موتور نشسته است و با خنده به حسین می گوید: به مادرت بگو ناراحت نان نباشد برای مراسم سالگردت نان آوردیم. خوب که دقت کردم دیدم دوتا دیگر بسته نان به دسته های موتور آویزان بود که روی هم رفته هفت تا بسته نان بود. مادر شهید می پرسد: شما از کجا برای من نان آوردید!؟ مگر می دانید که من نیت دارم سالگرد بگیرم!؟ شهیدان حسین و اصغر فصیحی می خندند و می گویند: بله که می دانیم و بعد می روند. مادر شهید یک دفعه از خواب بیدار می شود و می رود جلوی در خانه و می بیند کسی نیست و کلی در تنهایی خودش غرق در فکر بود تا وقت نماز صبح می شود، بعد از نماز مادر شهید پیش خودش می گوید امروز مراسم داریم بلند شوم کمی خانه را آب و جارو کنم. همین طور که مشغول تمیز کردن خانه بود وارد یکی از اتاق هایشان می شود که یک سبد بزرگ بنام( سوواره) آنجا داشتند که وقتی نان می پختند نان ها را خشک می کردند و روی آن سبد می گذاشتند و نگهداری می کردند. آن روز با حسرت نداشتن نان یک نگاه به سبد خالی نان می اندازد که یک دفعه متوجه می شود سبد نان پر از نان است و می بیند هفت تا بسته نان خشک توی پلاستیک سفید بود و توی آن سبد نان بود. و یک بوی عطر خاصی هم دارد. مادر شهید به یاد خوابی که دیده بود افتاد و می فهمد این نان ها همان هفت بسته نانی است که دست فرزند شهیدش حسین وشهید اصغر فصیحی همرزمش بوده است!!. بعد از این کرامت شهید در تنهایی خود کلی گریه می کند و خدارا شکر می کند و یک دستمال روی نان ها می اندازد و درب اتاق را می بندد و به کسی هم نمی گوید که چنین خوابی دیده و این کرامت رااز شهیدان دیده است و شب مهمانان که می آیند در مراسم شهید شرکت می کنند پس از دعای کمیل سفره پهن می شود و مادر شهید نان ها بهشتی را روی سفره شام می گذارد تا مهمانان میل کنند. مهمانان که تا حالا یک چنین نانی ندیده بودند و نخورده بودند از مادر شهید می پرسند: حاج خانم این نان ها از کجاست؟ چقدر خوشمزه است.!! مادر شهید که از اسرار این نان ها آگاه بود فقط زیر لب خدارا شکر می کرد. و مدتی بعد از این مراسم یک روز این کرامت را برای ما بازگو کرد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
هدایت شده از کرمان بیدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《ما از مرگ نمی‌ترسیم که مرگ ما شهادت است...》 ☫ ✍مکتب حاج قاسم @kermanbidar
تربیت مربی 🌹 🌙 ماه رمضان سر سفره انقلاب 🌖 🖥 بصورت و 👨🏻‍💻 ارائه دوره توسط اساتید دانشگاه جامع امام حسین (ع) 🏆 ارائه +حکم مربی‌گری 🖥 عضویت در بیانیه (ملی) 🌺 معرفی به عنوان مدرس و نماینده شعب استانی انجمن مدرسان بیانیه 🔹شروع دوره: ۴ فروردین 🔹٢۵ جلسه 🔹شب‌های ماه مبارک رمضان 🌘 از ساعت ٢١ تا ٢٢ 🆔 @Analysts 🆔 @secondstep_course آیدی پشتیبانی: @AH_info لینک ثبت نام: https://armanpsy.ir/bg2تخفیف های ویژه داخل لینک ثبت نام 👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2843017216C4b1711eae7 🌺🍃 🍃
هدایت شده از MESHKAT
شهید حسین خلعتبری: اگر ذره‌ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خون خود در خاک وطن خواهم شست و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم. اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم حتماً به این مردم خوب هدیه می‌کردم. @Projectmeshkat
هدایت شده از (خادم المهدی♡)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خون شهید میجوشد که زن چادر بپوشد ! 🌸¦⇠ 🥰¦⇠ 🌹خادم المهدی🌹 🆔 @khademe_mahdi_313