سامانه پدافندی میان‌برد سوم خرداد در حال شلیک موشک سطح به هوای طائر-2 در کنار سامانه کشف و رهگیر سامانه پدافندی رعد-1 سامانه کشف و رهگیر رعد-1 شامل یک مجموعه الکترواپتیکی برای کشف و رهگیری اهداف بصورت غیرفعال در کنار یک آنتن بازتابی برای استفاده در شرایط نامناسب آب و هوایی برای فعالیت سیستم‌های اپتیکی محمول بر کشنده تجاری رزمایش پدافندی مدافعان حریم ولایت نیروی هوافضای سپاه / کویر مرکزی / بهمن 1395 📝 @Projectmeshkat

گزیده ‌ی #مثبت_نما در قالب عکسنوشته🔺 ۱۴۰۲/۰۲/۰۴ #جهاد_امید_آفرینی ✅ «مثبت نما» @mosbatnema

🎥💠مادر شهید مجید قربانخانی: چهارشنبه برای شهید جانی بت مادری خواهم کرد 🔹دعوت مادر شهید مدافع حرم "مجید قربانخانی" از مردم عزیز جهت شرکت در مراسم وداع با پیکر مطهر شهید آشوری تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس در روز چهارشنبه در معراج شهدای تهران 🔰به #قرارگاه_سایبری 🇮🇷 بپیوندید ↙️ 🆔 @gharargahcayberi

🌹پنجم اردیبهشت سالروزشهادت شهیدسرافراز محمدمنتظرقائم اولین فرمانده سپاه یزد،گرامی باد. این شهیدبزرگواردرجریان شکست مفتضحانه آمریکادرطبس به دست عوامل مزدور داخلی وفرمان بنی صدرخائن مبنی بربمباران آثاربه جا مانده ازتجهیزات نظامی آمریکایبهادرصحرای طبس،به فیض شهادت نائل شد. زادگاه وی شهرفردوس درخراسان جنوبی است وپدراین شهیدبزرگوارکه ازیزدبه آن دیارهجرت کرده بودازکسبه امین آنجا محسوب میشد. 🌷مزارشهیدمنتظرقائم درگلزارشهدای یزدواقع شده است. 🌷یادش گرامی وراهش پررهروباد. 🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/1558904853C3b6a8bfe23

https://virasty.com/r/yBj رفقایی که ویراستی ندارن حتما نصب کنن و از این نرم افزار ایرانی حمایت کنید،جایگزین باکیفیت و ایمن بجای توییتر

شهید جواد روزیطلب در هنگام نقاشی این اثر شهید شد خونش پرچم و گنبد حرم سرخ کرد

پرچمی‌به رنگ خون! دکتر سید سادات سپهر تاج [شهید] حاج منصور خادم صادق فرمانده یگان زرهی لشکر، چندین بار از من قول گرفته بود که بر روی سنگر بتونی مدوری که در منطقه مرکزی یگان زرهی لشکر، در محور پشتیبانی منطقه خسروآباد بود، گنبد و بارگاه امام حسین(ع) را نقاشی کرده، قسمت بالای آن هم بنویسیم: یا اباعبدالله‌الحسین (ع) چون به اجرای عملیات والفجر8، نزدیک می‌شدیم تجهیزات تبلیغاتی مستقر در منطقه خسروآباد را که در همسایگی یگان زرهی بود، به منطقه قصر انتقال دادیم، به همین علت قول و وعده ما به تأخیر افتاد. عملیات والفجر 8 را با حجم سنگین کارهای تبلیغاتی، ازجمله تهیه صدها تابلو راهنما جهت تعین مسیرهای رزمندگان به ویژه در آن سوی اروند و شهر فاو و نیز نصب تابلوهای تبلیغاتی نیرو بخش، با موفقیت پشت سر گذاشته بودیم. حدود سه هفته از عملیات والفجر 8 می‌گذشت. آقای خادم الصادق را دیدم. حاج منصور با گلایه خواسته خودش مبنی بر نقاشی حرم اباعبدالله روی سنگر بتونی را تکرار کرد و گفت: سید، درخواست من با عملیات منتفی نمی‌شه، ما فعلاً "فاستقم کما امرت " تا آخرین لحظه‌های نیاز در جبهه‌های نبرد ماندگاریم. برای این نقاشی از قبل با جواد هماهنگ کرده بودم. آن زمان جواد مدت‌ها بود که مرخصی نرفته و درخواست سه روز مرخصی کرده بود. ظاهراً برادرش مرتضی در اوایل عملیات مجروح و در مشهد بستری شده و حالا به شیراز منتقل شده بود و جواد می‌خواست برای عیادت مرتضی برود، من هم موافقت کرده بودم. وقتی حاج منصور جریان نقاشی را پیش کشید، به جواد گفتم: امروز عصر به اتفاق هم بریم خسروآباد، شما گنبد امام حسین(ع) را نقاشی کن خودم هم "سلام براباعبدالله‌الحسین(ع)" را می‌نویسم، بعد برو مرخصی. جواد قبول کرد و گفت: خیلی خوب، امروز نقاشی را می‌کشم، فردا با خیال راحت می‌رم شیراز! بعد از ظهر با هم به خسرو آباد و مقر زرهی ‌لشکر رفتیم. سنگر مورد نظر یک سنگر بتنی مدور بود. کنار آن هم محلی بود که غذای رزمندگان توزیع می‌شد. کار را که شروع کردیم، رزمندگانی که آن اطراف منتظر ماشین غذا بودند، پشت سر ما ایستاده و به نقاشی جواد و خطاطی من نگاه می‌کردند. سرگرم کارم بودم که برای لحظه‌ای از صدای انفجار گلوله 106 کنارم گوشم کیپ شد. هاله‌ای از دود غلیظ محیط را پر کرد. صــــورتم می‌سوخت و چشم‌هایم نمی‌دید. برای لحظه‌ای احساس کردم روح از بدنم جدا شد. صدای خفیف و منقطع جواد را شنیدم که می‌گفت: یا حســـین.... یا حســــین. عینکم شکسته و جایی را نمی‌دیدم. برای فرار از غبار و دود انفجار شروع کردم از سمت چپ دور سنگر دویدن، همزمان باد دود و گرد و خاک انفجار را برد. وقتی از سمت راست به محل انفجار برگشتم، دیدم جواد روی زمین افتاده است. چند ترکش به بدنش نشسته بود. بزرگترینش پیشانی و طاق سر جواد را برده بود. چشمم به نقاشی جواد افتاد. فواره‌هایی از خون و مغز جواد به گنبد به خصوص محل پرچم حرم پاشیده بود. نگاهی به اطراف انداختم، دو نفر در سمت راست جواد و سه نفر هم در سمت چپ من به شدت مجروح شده و روی زمین افتاده بودند. که بعد‌ها شنیدم یکی دو نفر آنها در بیمارستان شهید شده‌اند. یک ترکش بزرگ از بین پاهای من عبور کرده و بعد از برخورد به دیواره بتونی کمانه کرده و به قسمت داخلی ران چپم خورده بود که چون شتاب و قدرتش را از دست داده بود فقط به اندازه یک وجب پایم را سوزانده بود. ترکش دیگری هم از کنار سرم به دیوار برخورد کرده، تکه‌های بِتُن خورد شده به سر و صورتم خورده بود. که عینکم را شکانده و در پوست صورتم فرو رفته بود که با یک شستشو همه خارج شدند. اما عجیب این بود که من که به محل انفجار نزدیک بودم، آسیب جدی ندیده بودم. اما جواد و آن برادران به شهادت رسیدند. به این ترتیب جواد همان جور که می‌خواست روز بعد به شیراز رفت و به جای اینکه او به استقبال مرتضی برود، مرتضی به استقبالش آمد. چند روز بعد هم آقای جعفر امیری، چند عکس از آخرین اثر هنری جواد تهیه کرد.

🔴رهبر انقلاب: بنده مدّتی قبل گفتم که دنیا در معرض یک تحوّل سیاسی مهم است - اوّلاً تحوّلات خیلی سریع دارد انجام میگیرد -ثانیاً در جهت تضعیف جبهه دشمنان جمهوری اسلامی است

🌹من حجاب دارم چون کسی را به خاطر نگهداری جواهرآلاتش سرزنش نمی کنند. 🌹من حجاب دارم چون خون شهدا برایم ارزشمند است. 🌹سیاهی چادرم مرا از همه مداد رنگی های متحرک در خیابان جدا میکند. 🌹من حجاب دارم چون… میدانم کسی که دیوار خانه ی خود را کوتاه بگذارد دزدان هم به حریمش دست درازی میکنند.

🎙 کلیپ صوتی | روایت رهبر انقلاب از شکست آمریکا در طبس 💻 Farsi.Khamenei.ir

🌀سبک زندگی شهدا 🌿از کودکی عاشق مداحی و تلاوت قرآن بود و از سن پنج سالگی مداحی و قرائت قرآن به سبک مرحوم «عبد‌الباسط» را تمرین می‌کرد. 🌿 زندگی را در کنار حرم رضوی آغاز و تا ۲۰ سالگی در مشهد زندگی کرد؛ خیلی زود همه مراحل زندگی‌اش را پشت سر گذاشت و وارد بازار کار شد و از ۱۸ سالگی برای ازدواج اقدام کرد. 🌿برای تشکیل خانواده به استان کرمان سفر کرد. شغلش حسابداری بود و همسرش هم نیز کارمند دولت بود و از لحاظ مالی هم چیزی کم نداشتند، در همین حال بود که خدا به آنها یک فرزند دختر به‌نام «فاطمه» عطا کرد. 🌿برای اینکه به سوریه برود به آموختن زبان افغانستانی پرداخت و با لشکر فاطمیون عازم سوریه شد که سرانجام سوم اردیبهشت‌ماه ۹۶ مصادف با روز شهادت اربابش امام موسی کاظم علیه السلام به شهادت رسید. شهیدمدافع حرم حامد بافنده🌹 @hagigei

✅#اختصاصی 🎥وداعی متفاوت در معراج شهدا 🕊 وداع با پیکر مطهر شهید هم وطن آشوری ، "جانی بت اوشانا" چهارشنبه ۶ اردیبهشت از ساعت ۱۶ پدر و مادر و برادران شهید به رحمت خدا رفته اند ، از عموم مردم عزیز و شهید پرور دعوت می‌کنیم تا در مراسمات این شهید والامقام شرکت کنند. #رسانه_باشید

🎥 توبه کنندگان یاران #امام_زمان عجل الله فرجه هستند... امام زمان عجل الله کار به گذشته تو نداره فقط کافیه #توبه کنی و بهش ملحق بشی... 🇮🇷 به کانال ☀️خورشیدِ خمین,🌙ماهِ خامنه بپیوندید： https://eitaa.com/joinchat/2485518340C2f879a0729

🌀سیره شهدا 💠احترام به سادات💠 🌿سن من زیاد نبود. اولین بار بود که به جبهه می آمدم. تعریف گردان یا زهرارا زیاد شنیده بودم. رفتیم برای تقسیم.  چند نفر دیگر هم مثل من دوست داشتند به همین گردان بروند. اما مسئول تقسیم نیرو گفت: ظرفیت این گردان تکمیل است. 🌿از ساختمان آمدم بیرون. جوانی را دیدم که به طرف ساختمان آمد. چهره اش بسیار جذاب و دوست داشتنی بود.  چند نفر به استقبالش رفتند. او را صدا می کردند. فهمیدم خودش است! آن ها سوار تویوتا شدند و آماده حرکت. جلو رفتم و سلام کردم. 🌿بی مقدمه گفتم: آقای تورجی زاده من دوست دارم به گردان یازهرا بیایم. گفت: شرمنده، جا نداریم. بعد گفتم: من می خواهم به گردان مادرم بروم برای چی جا ندارید؟ 🌿نگاهی به من کرد و پرسید: اسمت چیه؟ گفتم: سید احمد. یکدفعه پرید تو حرفم و با تعجب گفت: سید هستی! با تکان دادن سر حرفش را تایید کردم. آمد پایین و برگه من را گرفت. رفت داخل پرسنلی و اسم مرا در گردان ثبت کرد. 🌿بعد هم با اصرار من را به جلو فرستاد و خودش در قسمت بار ماشین نشست! من به گردان آن ها رفتم. تازه فهمیدم که نه تنها من بلکه بیشتر بچه های گردان از سادات هستند. با آن ها هم بسیار با محبت برخورد می کرد. 📚خاطرات شهیدمحمدتورجی زاده🌹 🔊راوی: دکتر سید احمد نواب @hagigei

🔺شاسی‌بلند را کِی به ما می‌دهید؟ 💢مهدی خیلی شوخ بود. دفعه اول که رفته بود، من خانه‌ی مادر شوهرم بودم که تماس گرفت. شماره‌اش معلوم بود اما من توجه نکردم. تلفن را برداشتم، دیدم آقایی سلام‌علیک کرد و گفت: «شما خانم موحدنیا هستید؟»، گفتم: «بله!» 💢 مِن‌مِن‌کُنان گفت: «همسرتان...». با حالِ بدی گفتم:«آقا همسرم چی؟!» گفت:«همسرتان به درجه رفیع شهادت رسیدند.» من بغض کردم. یک‌لحظه خواهر شوهرم فهمید و به من اشاره کرد که این شماره‌ی مهدی است و اذیّتت می‌کند. منم خنده‌ام گرفت اما خودم را کنترل کردم. 💢 با لحن شوخی-جدی گفتم:«آقا ولش کن! این شاسی‌بلند را کِی به ما می‌دهید؟» با این جمله، مهدی فهمید دستش برایم رو شده و زد زیر خنده، گفت:«تو چقدر نامردی! منو به شاسی‌بلند فروختی؟» گفتم:«تا تو باشی مرا اذیّت نکنی!» 🌷شهید مدافع‌حرم #مهدی_موحدنیا 🍃 به روایت : همسر شهید 🔷 @basijnews_isf

بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را می‌گفت. هنگام ذکر هم انگشت‌هایش را فشار میداد و در جواب چرایی این کار می‌گفت بندهای انگشت‌هایم را فشار می‌دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته‌ام. از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت میشد سعی می‌کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می‌گفت: «دلم می‌خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.» شهید حمید سیاهکالی مرادی شادی روحش صلوات @yarankharazi

کاش این جوون #غیرمسلمان #الگوی بعضی #جوونان_مسلمون میشد 🌷 #قسمتی از #وصیتنامه #شهید تازه #شناسایی شده #شهید_جانی_بت_اوشانا 🌷 این سطور را در #لحظه‌های قبل از #حرکت برای #بازپس‌گیری #حق_و_خاک_کشورمان به سوی #دشمن_متجاوز مینویسم ... #روحش_شاد #راهش_پر_رهرو

#بعداز_پنجم_اردیبهشت #پنجم_اردیبهشت گذشت اما نباید بگذریم 📸 #تصویر #بازدید #حضرت_آيت‌الله_خامنه‌ای از بقایای #تجهیزات #نظامی ارتش #آمریکا در #طبس 🗓 ۵ اردیبهشت ۵۹ سالروز #شکست_مفتضحانه #حمله_نظامی #آمریکا_در_طبس

🌺 پهلوانِ قهرمان 🌺 🌸اول اردیبهشت سالگرد شهادت یک شهیدِ بهشتی دیگر و جوانی رعنا و خدایی بود. جوانی که با قربانی کردن سروِ قامتش، درخت انقلاب را آبیاری کرد. شهید «محسن قیصری» را می‌گوییم که هم در اخلاق پهلوان بود و هم در ورزش، قهرمان. وی پانزدهم بهمن‌ سال 1340 در شهرستان اراک، دیده به جهان گشود. 🌱شهید محسن قیصری در سن 6 سالگی وارد دبستان شد. بسیار شاگرد باهوش و با استعدادی بود و هنر نقاشی را دوست داشت و از نقاشی‌های رنگ روغنی زیاد استفاده می‌کرد. در سن 13 سالگی به ورزش علاقه‌مند و در ورزش کشتی، وزن 48 کیلوگرم نوجوانان شرکت کرد و در مسابقه استانی نفر دوم شد. ☘ محسن جوانی متین و باوقار، مؤمن و متواضع، با تقوا و خوش برخورد بود که زبانزد خاص و عام بود. در دوران انقلاب هم حضور بسزایی داشت و در تمام راهپیمایی‌هاشرکت می‌کرد. در سن هجده‌سالگی دیپلمش در رشته برق‌ را از هنرستان گرفت و در آبان ماه سال 1359 برای انجام دوره آموزشی خدمت نظام وظیفه به شهر بیرجند اعزام شد. پس از دو ماه دوره آموزشی برای خداحافظی پنج روز به اراک آمد و بعد به جبهه اعزام شد. 🌹او نزدیک به دو ماه به عنوان بیسیم‌چی و دیدبان در توپخانه لشکر 77 خراسان در جبهه فیاضیه آبادان خدمت کرد و در تاریخ اول اردیبهشت‌ سال 1360 در همان منطقه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد. 🌸❤️💎❤️🌸

مادر٣شهیدکه دربیمارستان زیرتیغ جراحی دوام نیاورد وبیش از٢ساعت ازمرگش گذشته بود باصحبت هایی که درآن عالم با سه فرزند شهیدش داشت مجددروح به بدنش بازگشت 🌹 لطفا"قبل از دیدن این کلیپ هدیه به ارواح مطهر شهدا چهارده صلوات همراه با وعجل فرجهم بفرستید. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ گروه رسمی هیات رزمندگان اسلام شهرستان اردکان: 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3555524823C6722708a6e          👆👆👆👆👆 ╰─═ঊঈ🌷🌷ঊঈ═─╯       

📌 شماره شایعه: ۵۱۷۳ 🔘 متن شایعه: عکس نوشته فضای مجازی این مهره اسمش ملکه است تو بازی با حرف Q مینویسیمش قوی ترین مهره ی بازی شطرنجه و تفکر زن ستیز تو ایران اسمشو گذاشته وزیر چقدر خوار و ذلیلید شما 🔆 پاسخ شایعه: 1️⃣ وقتی به هر بهانه مسخره ای میخوان جمهوری اسلامی روبکوبند، میگن اسم این مهره در شطرنج ملکه بوده ولی اینا تغییرش دادند به وزیر. 2️⃣ بازی شطرنج در هند اختراع شد. این مهره در شطرنج در زبان سانسکریت مانتری نام داشت که همان معادل فارسی وزیر است. در دوره ساسانی شطرنج، از هند به ایران وارد شد. نام تمامی مهره ها در ایران معادل سازی شد. مانتری نیز ابتدا فرزین (شکل پارسی میانه وزیر) و سپس وزیر نامیده شد. 3️⃣ با ورود شطرنج به اروپا نام بسیاری از مهره ها از پارسی وام گرفته شد این مهره هم فرز (کوتاه شده فرزین) نامیده میشد اما به مرور و در قرون وسطی با رخنه کردن مسیحیت در تمام جنبه‌های زندگی اروپاییان این مهره ابتدا به بانو تغییر شکل پیدا کرد (به احترام مریم مقدس) و در برخی از زبانها هنوز بانو تلفظ میشود. مثل: فرانسوی = Dame، آلمانی Dame و ایتالیایی = Donna همگی به معنای بانو و سپس در انگلیسی از بانو به ملکه Queen تغییر شکل پیدا کرد. 4️⃣ مصرعی از شعر اقبال لاهوری شاهد مدعای شماست: بیدق خود را به فرزینش مده #لبیک_یا_خامنه_ای 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات، بدون ذکر منبع هم مجاز است. 👈قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇 https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w در ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7

چهار #شهید #در_یک_قاب از چپ #شهید_سجاد_شهرکی #امام_جماعت ٪مسجد_زاهدان #شهید_سید_حمیدرضا_هاشمی #معاون #اطلاعات_سپاه زاهدان #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی #شهید_عباسعلی_سلیمانی #امام_جمعه و #نماینده #مجلس_خبرگان ( #شهید_ترور امروز )

🌿پسرهای گلم به خوبی درس و تلاش در مسیر حق را فراموش نکنید و همیشه مثل کوه پشت مادرتان بایستید و باعث افتخار خانواده و کشور گردید. 🌿و شما را از تبری از دشمنان که رهبر از آن ها نهی کرده توصیه می کنم و همیشه در مسیر اسلام و انقلاب حرکت کنید و یاور رهبری عزیز باشید که راه او راه حسین علیه السلام است. 🌿در زندگی خمس و زکات را فراموش نکنید که من هر چیزی از این دنیا دارم از خمس و زکات و کمک به دیگران است. شهید مدافع حرم جمال رضی🌹 @hagigei

‼چقدر بی ربط و مزخرف 🤔 👀 ببنید این آقا چقدر بی ربط و مزخرف سخن میگوید❗ مثالش هم خیلی مزخرفه.❕ 📝 هرکدام از احکام الهی و در نقطه مقابل هر کدام از گناهان و منکرات جایگاه خودش را دارد. بزرگ بودن گناه ربا خواری دلیلی برای کوچک جلوه دادن گناه بزرگ بی حجابی و بی عفتی نمی شود. 🔹️ به قول شهید مطهری حجاب خاکریز اول و خط مقدم است اگر فرور بریزد همه چیز سقوط می کند. 📖 آیات و روایت مربوط به بحث عفاف و حجاب و حیا ، اگر بیشتر از آیات و روایات مربوط به بحث ربا نباشد ،که هست ، قطعاً کمتر نیست. 🔸️ این بزرگوار به جای عذرخواهی بخاطر کوتاهی در دفاع از حکم الهی حجاب و حساسیت راجع به منکر بزرگ بی عفتی در جامعه ، 👈 کوتاهی خود را به فجیع ترین شکل ممکن توجیه می کند و موجبات کاهش حساسیت جامعه را نسبت به بی حجابی فراهم می کند. 🤔 ایشان بگونه سخن می گوید که کانه قرآن کریم راجع به ربا سخن گفته ولی راجع به عفاف و حجاب ساکت است ! 🔥 رباخواری و بی حجابی هر دو منکر و گناه کبیره است، نمی شود با بزرگ جلوه دادن و ایجاد حساسیت نسبت به یکی، از حساسیت و شدت زشتی دیگری کم کرد ، این امر مصداق بارز تحریف دین خدا و احکام الهی است. 🤲 پناه می بریم بر خدا و از او طلب هدایت و عاقبت بخیری می کنیم. ✍ ارادتمند جمیع دوستان ، غلامعلی کریمی 🆔 @gh_karimi