eitaa logo
نیم پلاک
644 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
375 فایل
کانال #اختصاصی شهدا #سبک_زندگی و #خاطرات https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بچه های مسجد
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 ترجمه آیه نصب شده بر کتیبه حسینیه (ره) در سخنرانی به مناسبت ولادت (س): 🔻سلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ سلام و تحیت بر شما باد که صبر پیشه کردید.(سوره رعد آیه ۲۴) 🌴🌷🇮🇷🌹🌴 📌 (ره) ای ها! ای اجنبی زده ها! ای انسان های میان تهی! ای انسان های بی محتوا به خود آیید همه چیزخودتان را نکنید. 📚صحیفه نور ، جلد ۷ ، صفحه ۵۵ 🌴🌹🇮🇷🌷🌴
1439-7-[12-7-2015_1.27.54_PM]-naha.bar93.8.1.pdf
حجم: 4.77M
🔘 دانلود: مبسوط‌ترین تحقیق برای کشف مرقد اصلی حضرت زینب (س)🔻 📚 آرامگاه عقیله؛ ترجمه کتاب مرقد العقیله (س) فی میزان الدراسه و التحقیق.. ✍ به قلم استاد شیخ محمد حسنین سابقی 🔹 بر اساس این تحقیق، در بین احتمالات، قوی ترین نظر، وجود مرقد آن حضرت در شام است. خواننده در خلال مطالب با اطلاعات خوبی در زمینه حوادث و فرجام زندگانی ام المصائب (س) روبرو می‌شود. (س) 🆔 کانال اسرار تاریخ | استاد ابوالحسنی 🌐 eitaa.com/monzer_ir
بخشی از هاي : زيباترين خواهش يک زن { همراه کردن زهير با (عليه السلام) توسط همسرش} زيبا ترين { حر و الحاق به امام حسين (ع} داري { نخوردن در شط (ع} 🌷 زيباترين { نبرد حضرت علي اکبر (ع) 🌹 ترين { پرتاب کردن توسط به طرف } 🌷 زيباترين { جناب ابن الحسن(ع} 🌹 زيبا ترين {تقديم عون و محمد به : حسين (ع) توسط مادرشان (سلام الله عليها)} 🌷 زيباترين { &عاشورا در زير } 🌹 زيباترين جانثاري { حائل قرار دادن دستها ، توسط عبدالله ابن حسن (ع) و دفاع از } 🌷 زيباترين { سخنراني امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب (س) در } 🌹 و از همه زيبايي ها جمله « » که حضرت زينب (س) حيدر وار بيان کرد. وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید:خب , چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم
داعشی ها اش کردن تا تیر داشت کرد و جنگید، تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن بگیرنش همون موقع هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و شد. ولی یک لحظه هم سرشو از پایین نیاورد... بود جلوش می ریختن رو‌ی فهمیدن حاج قاسم توی اس برای کردن روحیه حاج قاسم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و رو گذاشتن زیر کم کم برا این که کشش کنن آروم آروم کردن به بریدن و بهش می گفتن به بده پشت بیسیم اینقدر یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... 🌹ولی از اولش تا ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای علی... اصلا من آمدم بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم... ... میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو می کرد. بعدم سر رضا رو گذاشتن و فرستادن ‌برای حاج قاسم... 🇮🇷 ما اتفاقی نیست عزیزان، چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم... 🌷شهیدرضااسماعیلی ،برادرم
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 🕊 💠شهید حسن فتاحی معروف به حسن سر طلا یا حسن طلا پدر و مادرم اصفهانی بودند؛ در کودکی به رفتند و در شهر نجف اشرف مستقر شدند؛ ما هم از کودکی در بزرگ شدیم؛ همسرم مرحوم «جان‌محمد فاتحی» که با برادر و پسرعمویشان به برای کار رفته بودند، در منزل پدرم ساکن شدند؛ بعد از آشنایی با وی کردیم. حسن فرزند پنجم خانواده بود که 20 شهریور 1348 در نجف اشرف به دنیا آمد؛ وقتی او دو ساله بود، در سال 1350 ما را از عراق بیرون کردند و زمانی که وارد ایران شدیم، با توجه به سردی هوا ما را به جیرفت استان بردند؛ برای همه ما که از عراق آمده بودیم، چادر زدند؛ اطراف مان کوه بود. محل موقت زندگی‌مان به قدری جمعیت زیاد بود که یک بار حسن‌آقا را گم کردم و بعد از ساعتی در پشت بلندگو اعلام کردند: «بچه‌ای با موهای طلایی پیدا شده، خانواده‌اش بیایند و او را تحویل بگیرند». او 17 سال بیشتر نداشت و در وصیت‌نامه‌اش برای خواهرانش نوشت: «مثل (س) باشید»؛ دفعه آخر هم می‌خواست برود، ‌گفت: «اگر من مجروح و زخمی شدم؛ اگر شهید شدم و نیامدم، شما راه مرا ادامه بدهید». تا اینکه پسرم در چهارم دی 1365 و در «کربلای 4» جزیره ام‌الرصاص به شهادت رسید و پیکرمطهرش ۱۱ سال بازگشت. پدر شهید هم بعد از 12 سال بی‌خبری از حسن آقا به رحمت خدا رفت و بالاخره چهل روز بعد از فوت همسرم، استخوان‌‌های پسرم را آوردند؛ وقتی برای شناسایی رفتیم، استخوان‌هایش تیره رنگ شده بود؛ پلاکش همراهش بود؛ حتی موهای طلایی حسن روی لباس‌هایش بود.. 🌻👌🌻