eitaa logo
نیم پلاک
642 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
376 فایل
کانال #اختصاصی شهدا #سبک_زندگی و #خاطرات https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
💯 هر کجا برود جریان ساز می شود حتی دوران سربازی در پادگان شاهنشاهی 🔰خيلی عصبانی بود سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری بهش ميرساند ولي يك هفته نشده، خبر سحری دادن‌ها به گوش سرلشكر ناجی رسيده بود او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه‌ی سربازها به خط شوند و بعد، يكی يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه سربازها را چه به روزه گرفتن😏 و بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك‌ها را برق انداختند و منتظر شدند براي اولين بار خدا خدا ميكردند سرلشكر ناجی سر برسد ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد ولی اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد😂 پاي سرلشكر شكسته بود و مي‌بايست چند صباحی توی بيمارستان بماند تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت روزه گرفتن😌 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
در پاسخ به جوسازی‌های جریانی مرموز طی گفت:👇 هر کسی که بیشتر برای خدا کار کند بیشتر باید فحش بشنود،و شما ، چون بیشتر برای خدا کار کردید، ببشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم❗️ 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
☫﷽☫ 🌴🇮🇷🌴 توو یه بار که حسابی عرق بچه ها رو درآورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت : نکنه فکر کنین که فلانی ما را آموزش میده ، من پاهای شماهام . من خیلی کوچکتر از شماهام اگه نبود هرگز این کار رو نمی کردم. ولی دلش رضا نداده بود و با از همه خواست که دراز بکشن، همه تعجب کرده بودن، همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش می گفت: من خاک پای شماهام 🌴 👇 •┈••✾• •✾••┈• https://eitaa.com/joinchat/1817247767Cecd540b4f5
2.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر موقع در مناطق جنگی راه رو گم کردید نگاه کنید آتش کدام سمت را میکوبد همان است. 📌 نیم پلاک https://eitaa.com/nimpelak_m 🌴🌷💥🌹🌴
🔺️مثل فنر از جا کنده میشد، همیشه جلوی پای بسیجی ها بلند می شد و بعد انگار که سال‌ها همدیگر رو میشناسند، میپریدند بغل هم و احوال پرسی می‌کردند. 🔹️تا میدیدشان گل از گلش می شکفت، آنها هم همین حس را به حاجی داشتند و میدویدند به طرفش. 🔸️حاجی برای بچه ها مثل یک بود. 🥀 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa