5.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻حکم خواندن سوره ناس و فلق در قنوت چیست؟
🔺️حجتالاسلام طباطبایی نماینده رهبر معظم انقلاب پاسخ میدهند..
#زمزم_احکام
❌به ظاهر خود توجه کنید
هنگامی که قصد دارید لباسی را برای خود خریداری و یا در محفلی حاضر می شوید، نوع پوشش ظاهری را توجه کنید، هرگز لباسهایی که سرآستین بزرگ یا کوچک دارند، خریداری نکنید، آستین پیراهن یا کت باید حتما مچ دست شما را پوشش دهد اما نباید روی انگشت شست را بپوشاند.
#فرهنگ_آداب_و_معاشرت
#تنفس
@nmotahari7
خاطره
از برادر: محمد ڪربلایی
درباره
#شهید_مسعود_ملا
فرمانده دسته کربلا
#گروهان_شهید_باهنر
#گردان_عمار
#لشگر_عملیاتی۲۷
▫️هر گردان شامل چند تا گروهانه و هر گروهان شامل چند دسته میشه.. گروهان شهید باهنر و دسته کربلا.. چه اسم با مسمایی.. فرمانده این دسته کسی نبود جز مسعود ملا...جوانی با چهره ای نورانی جذاب و دوست داشتنی که عشق بچه های گردان بود.
▫️مسعود علاوه بر اقتدار، بسیار محبوب بود یه شخصیت کاریزما با کوله باری از تجربه و شرکت در عملیاتهای مختلف.. خط شکن لشگر، #گردان_عمار ،پیشرو گردان, #گروهان_شهید_باهنر و دسته کربلا هم بچه های شجاع و نترس.. مداح دلسوخته گردان خط شکن عمار بود.
▫️يك شب از شبهای عمليات نصر ۷ در ارتفاعات #دوپازا در مرز شهرهاي سردشت ايران و قلعه ديزه عراق، مسعود ملا روضه خواني با صفايي را شروع میکنه و بچه ها در سنگرهاي قرارگاه تاكتيكي پس از استماع روضه و سينه زني با قدرت و صلابت آماده آغاز عمليات شدندو در حين كار عمليات هم به وضوح مشخص بود كه اين روحيه تنها از توسل به امام جواد بود.
▫️مسعود رفیقی صمیمی و به قولی جون جونی داشت بنام علیرضا افتخاری پور که در تاریخ ۱ بهمن ۶۶ در #عملیات_بیت_المقدس۲ به شهادت رسید بعد از #شهید_علیرضا_افتخاری ،مسعود دیگه اون مسعود سابق نبود.. هر لحظه منتظر بود بره پیش علیرضا..
▫️ملا از عجایب و نوادر دفاع مقدس بود و الگویی بود برای بچه های #گردان_عمار لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) در وصیتنامه ی سراسر نورش نوشته است:
🌷"پروردگارا هم جراحت هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن و نگذار شرمنده مولایمان سیدالشهدا (ع) بشوم..."
▫️مسعود در #تنگه_ابوقریب #گردان_عمار با دو تیپ زرهی عراق درگیر شد. نیروهای مسعود ملا محاصره شدند در بین یک تانک و پیامپی توو یه چاله ای، خود مسعود با یک سری از بچه ها مانده بود وسط عراقی ها و نبرد تن به تن..
▫️در میان این درگیری ها و دود آتش یکی از همرزمان مسعود میگه یه لحظه دیدم مسعود رفت سمت دشت و دیگه کسی از مسعود خبری نداشت.. تا اینکه بعد از چند ماه پیکرش رو توو تبادل آوردند.. پیکری که سر در بدن نداشت..
▫️سلام بر لبان تشنه و سرهای از تن جدا..
@nmotahari7