#متن_روضه
#حضرت_اباالفضل
#تاسوعا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دعا کنید که سقا پاش برسه به دریا
مشکُ پر از آب کنه، بیاره تو خیمه ها
عمو عمو ابالفضل ..
▪️میخوای بشنوی؟
نمیتونی بشنوی،تازه عمو عمو گفتنشونم نمیشنوی چه برسه به واعطشا...
اگه واعطشاشون رو بشنوی بیچاره میشی ..😭
دعا کنید که سقاپاش برسه به دریا
مشکُ پر از آب کنه،ربیاره تو خیمه ها
عمو عمو ابالفضل .
ابی عبدالله هر جوری بود اجازه داد قمر بنی هاشم بره میدان؛ اما تعبیر حسین اینه
"اُطلُب لهذه الاطفال الماء"
▪️حالا که میخوای بری،برو فقط برای این بچه ها آب بیار..
یه جمله هم بهش فرمود،!فرمود:
عباس من! تو پرچمدار منی! "لَقَد مَضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"یعنی اگه تو زمین بخوری لشکرم از هم می پاشه،
فهمیدی چی گفتم؟
من نمیدونم این جمله رو لشکر دشمن شنید یا نه!
جایی ننوشتن اما همه حسین رو رها کردند،دنبال عباس رفتند،یه جا گیرش بندازند..
▪️رفت تو شریعه،مشکُ پر از آب کرد،با چه هیبت و غروری آبی که تو دستش پر کرده بود مرکبش بنوشه،
"فذکر عطش الحسین فرمی الماء علی الماء"
آب رو روی آب ریخت که همه بدونند من این آقام رو که "ماء العَذب علی الظَمئا"ست برا آب فرات و آب دنیا نمی فروشم،کی گفته که من می خواستم آب بنوشم؟!
"فرمی الماء"آب رو پرتاب کرد،که اگه آب هم به خیالش این توهم رو کرد،از این دستا یه سیلی بخوره..
▪️تو هنوز عباس رو نشناختی!
نانجیب تو مهریه ی مادر حسینی!.. 😭
تو معرفت نداشتی اما من که مثل تو نیستم! تا قیامت این آب از خجالت و شرمندگی حول قبر آقام اباالفضل میگرده..
🔸تو سرداب اونایی که رفتن میدونن؛تا قیامت طواف میکنه،آقا مرا ببخش من نشناختم تورو؛یه توجهی به من کن!سوار مرکب شد .
یا صاحب الزمان!
▪️نوشته اند چهار هزار تیرانداز کمین کردند؛
اگر یک صدم این تیرها بهش خورده باشه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..."
▪️دستاشو که قطع کردند..
مرحوم علامه مجلسی می نویسد:
مشکُ به دندان گرفت؛
هنوز داره به سمت خیمه ها میاد..😭
یا رب مکن امید کسی را تو نا امید...
تا تیر به مشک آب خورد نوشته اند:
"فَوَقَف متحیرا" سرگردان،متحیر...
دست نداره که بجنگه..
آب نداره که به خیمه ها برگرده..😭
یا صاحب الزمان!
بذار من روضه رو از زبان خودش بخوانم.
▪️مرحوم آشیخ محمدعلی خراسانی واعظ تو حرم خود عباس منبر رفت فقط یه گوشه از روضه رو اشاره کرد.
اون گوشه ای که فرمود:
تیر به چشمش زدند،اومد پایین مرحوم آسید ابراهیم قزوینی امام جماعت حرم عباسه گفت:
آشیخ محمدعلی اشکم رو درآوردی؛
دلم رو آتش زدی،اما این روضه ای که سندش ضعیفه رو نخون؛
اومد منزل شب تو عالم رؤیا خود حضرت رو زیارت کرد، حضرت فرمود:
آسید ابراهیم، مگه تو کربلا بودی؟..
▪️حالا روضه رو خود عباس خوند؛فرمود:
آسید ابراهیم!دستامو که بریدن،به مشکم که تیر زدن؛یه تیر به چشمم زدن؛هر کاری کردم دست نداشتم تیرُ در بیارم ،سرمُ تکون دادم این تیر از چشمم بیرون نیامد..
عمامه از سرم افتاد؛این زانوم رو آوردم بالا،تیرُ بین زانوهام بذارم بلکه بتونم بیرون بیارم،چنان با عمود آهن به فرقم زدن..
آای حسین...😭
▪️اومد کنار بدن برادر(فاطمه جان شاهد باش اینا همونایین که پیغمبر فرمود: مثل مادر بچه مرده زار میزنند)
سی هزار نفر دارن نگاه میکنند؛
دیدند حسین"فَوَقَفَ مُنحَنیا...😭
"زبون حال بگم:
تو مثل جون عزیزی،اگر که برنخیزی
رقیه مو می بره عدو برا کنیزی...😭
آاای حسین..
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#تاسوعا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹بچههای مدافع حرم زینب کبری نقل می کنن:
اوایل جنگ سوریه اطراف حلب درگیر بودیم یه تعدادی ازبچه های لبنانی حزب الله لبنان هم با ما بودند ، کنارخودِ بچههای سوری یکی از روستاهایی که ما مستقر بودیم درگیری خیلی بالا گرفت داعش نزدیک و نزدیک تر شد، تا اینکه اونایی که میتونستن از روستا فرارکردن ، رفتن فقط ضعیف هاموندن…بیچاره هاموندن…
اونی که نمیتونست فرارکنه وای چی شد؟!
یادم افتاد عصر عاشورا پسر بچهها فرار کردن…دختر بچه ها هِی زمین میخوردن هی لباس عربی زیر پاشون گیر میکرد.
🔸خلاصه یه تعداد پیرمرد، پیرزن موندن یه تعدادی هم مریضا موندن یه سری زن بابچههای کوچیکم موندن…
میگه: داعش منطقمون رو محاصره کرد چند روز از محاصرگذشته بود…
رزمندهها دونه دونه شهید میشدن بخاطر مقاومت این رزمندهها میگفت نتونستن وارد بشن صبح و شب مشغول دفاع و جنگ بودیم…
میگه: چندروز گذشت؛ ماتازه متوجه شدیم آنقدر مشغول بودیم؛این بیچاره هایی که داخل روستا مونده بودن آبشون تموم شده بود…
بچه های کوچیک گریه میکردن ، مادراشون شیرنداشتن ، پیرمرد ، پیر زنا ازحال رفته بودن…حال مریضا خوب نبود….
“و عَمَّتی زَینَب تُمَرِّضُنی…” فقط زینب مواظب من بود…زین العابدین فرمود….
میگه : ما نظامی هستیم، نظامیا آب دارن، آذوقه دارن. ما برا رزمنده ها ذخیره کرده بودیم مشکلی نبود اما اگه می خواستیم آب و غذا رو به مردم روستا بدیم ، دیگه برا خودمون چیزی نمی موند که بتونیم باهاش بجنگیم…
میگه: دو راه داشتیم، یا ما باید تشنه می جنگیدیم یا اونا تشنه جون میدادن…
▪️شب شد، دورهم جمع شدیم به هم دیگه گفتیم ما یه عمر روضه (ابوالفضل) خوندیم ، یه عمر با روضه های فرات و لب تشنه سقا گریه کردیم؛
اصلاً همینجور گریه کردیم… ما رو انتخاب کردن …حالا ما چجوری سیراب باشیم آه و ناله این زن ها و بچه ها رو بشنویم؟!
میگه :صبح که شد همه آذوقه و آب همراهمون رو با ذکر یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل بین مردم تقسیم کردیم
یه عده از اونایی که تو جبهه با ما بودن ، می جنگیدن ، مجاهد بودن خب شیعه نبودن.
سوال شد : این ابوالفضل کیه ؟! یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل…شما چیکار دارید می کنید ؟! مردم روستا سوال کردن…
میگه:ایستادیم براشون تعریف کردیم ، یه کربلایی بود….
▪️یه کربلایی بود…از روز هفتم آب رو بستن ، یه سقایی بود ، یه تشنه هایی بودن…
▪️میگه :مجلس روضه شد خیلی از اون سوری هایی که با ما بودن اصلا شیعه نبودن اونا دلاشون ابوالفضلی شد رفتن آب و آذوقه شون رو آوردن دادن مردم روستا محاصره تنگ شد …
امشب تواین مجلس چه خبره ؟! اگه کسی بین ما نشسته که آبرویی داره به اون آقای با وفا بگه ما قبولت داشتیم امشب اومدیم، ما با امید اومدیم…
▪️خلاصه محاصره تنگ تر شد اکثر رفقام با لب تشنه شهید شدن دیگه موقعیت موندن نبود
دستور اومد برگردید ، تلفات بالا بود…ما منطقه رو خالی کردیم ، مجبور بودیم اما ما که رفتیم این داعشی ها اومدن حمله کردن …مردها رو ، زن ها رو ، بچه ها رو همه رو صف کردن دونه دونه سر بریدن به خاک و خون کشیدن..
حالا بریم کربلا
من یه آقایی رو میشناسم
راوی میگه ایستاده بود، یه صدایی همش اذیتش میکرد
“فَسَمَعَ الاطفال یُنادونَ العطش العطش “هی بچه ها فریاد میزن عمو آب
وقتی عباس صدای العطش بچه ها رو شنید
خیلی گرون تموم شد این آب خواستن
آی آماده ای یانه ؟! بیاد قدیمی ها
ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم
سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من
ای راحت جانم
سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم سقای طفلانم
من بی برادر چون کنم
با این سپاهِ دون
در دامنِ هامون
بینم تو را در ابر خون
ای ماه تابانم
سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم
سقای طفلانم
خواهم برم درخیمه گه
ای گل تنِ پاکت
پیکر صد چاکت
ممکن نباشد یا اخا
گوش بده ، گوش بده آخه اومد پیکر رو جمع کنه ، کنار علقمه عباس هنوز زنده بود…صدازد :”یا اخی ما تُرید مِنّی ؟! می خوای با من چه کنی ؟! یه وقت منو به خیمه ها نبری ؟!😭
ممکن نباشد یا اخا
محزون ونالانم
سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم
سقای طفلانم
برخیز و ای جانِ
برادر کن علمداری
بنما مرا یاری
بی تو غریب و بی معین
در این بیابانم
سقای طفلانم
بی تو یقین دارم که
فردا زینبِ نالان
برناقهی عریان
گردد سوار از راهِ
کینه با یتیمانم
سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم
سقای طفلانم
شد روزِ روشن پیشِ
چشمم تیره تر از شب
چون معجر زینب
بینم تو را در موج خون
ای دُرّ غلطانم
سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان
ای جان جانانم
سقای طفلانم
چی شد یهو چه اتفاقی افتاد ؟!
گفتم ؛ عباس یه صدا می شنید..
بعضی از مقتل ها نوشتن:
” فَسَمعَ الاطفال یَتَصارَخون العطش ” یعنی بچه ها
تشنه ها فریاد می زدن داد می زدن... 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
❌ لطفاً با حال مناسب خونده بشه
😭😭😭
برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد
برادری به زمین از لبش جگر می ریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد
چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهله ها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش می کرد
دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بی خبر میزد
کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد
کمی ز ساقه یِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد
▪️شب عاشورا مثل فرداشبی نگهبان خیام حسینی ابوالفضله خدا میدونه تا صدای قدم های عباس میومد این بچه ها آروم و راحت میخوابیدن
🔹یه وقت دید یه سیاهی جلو میاد دست گذاشت رو قبضه ی شمشیرش گفت هر کی هستی خودتو معرفی کن مگه نمیدونی نگهبان خیام امشب اباالفضله جلو نیا خونتو میریزم دید صدای گریه میاد داداش من زینبم
اومد جلو خودشو به پای خانم انداخت خواهر
این موقع شب اینجا چکار میکنی گفت عباس اومدم یه چیز یادآوری کنم بفرما خواهر چی میخوای بگی؟
صدا زد عباس یادته شب 21 ماه رمضان آره خواهر یادمه
بابام گفت عباس من نیستم کربلا یادته: آره خواهر یادمه
یادته بابام دست منوگذاشت رو دست تو صدا زد: "هذا ودیعة علیک"
یادته؟
آره خواهر یادمه
▪️یادته گفت حسین که تنها شد نکنه تنها رهاش کنی یادته؟
آره خواهر یادمه چی میخوای بگی خواهر
گفت امروز شنیدم مهمون داشتی
از اهل قبیله ی مادرت اومدن راسته؟
چی شده خواهر؟
▪️شنیدم برات امان نامه آوردن
گفتن تو برادرات در امانی عباس
چه میخوای بکنی؟
تا این جمله رو شنید دیدن رفت پشت خیمه یل بی مثال میدان شجاعت
مثل قاسم زانوهاشُ بغل کرده
هی میگفت آبروی منو بردن😭 خدا نگذره ازتون
دوباره دیدن زینب اومد
دست گذاشت روشونه ی عباس پاشو مرد گریه نمیکنه
عباس درسته امون نامه آوردن ولی کسی باور نکرد، یقین داشتیم تو میمونی عباس😭
وقتی اباالفضل اومد گفت برادر میخوام برم آب بیارم
رفقا عباسی که مشک آب و میگیره به جای شمشیر
یعنی امید داره برگرده عباس با هیچکی وداع نکرد😭
اما فقط با یه نفر وداع کرد وقتی مشکُ به دوش گرفت بره آب بیاره ابی عبدالله میدونه عباس بر نمی گرده
راوی میگه می دیدم حسین گاهی دست شو رو شونه ی عباس میذاره و نگاش میکنه دیدیم عباس که راه افتاد
حسینم چند قدم پشتش راه افتاد داره گریه میکنه..😭
▪️یه وقت اینجا بود دیگه عباس طاقت نیاورد برگشت یه نگاه کرد به ابی عبدالله آقا چرا اینجوری نگام میکنی حسین هیچی نگفت دیدن عباسُ بغل گرفت سر به دوش هم اینقد گریه کردن
مقتل میگه تا مرز بیهوشی گریه کردن😭
عباس دیگه میخواد بره میدون پیشانی حسینُ بوسید😭
با هزاران امید زد به دل میدون
سمت شریعه فرات آب بیاره همه امید داشتن چون میدونن عباس یه حرفی بزنه نشد نداره سرش بره قولش نمیره
یقین داشتن الان از تشنگی علی اصغرُ در میارن یه آبی به لب هممون میرسه
عباس رفت تو شریعه ی فرات مشکشُ پر آب کرد
چند نقله
میگن آورد بالا بعضی ها میگن به آب تذکر داد
مگه تو مهریه ی مادر حسین نیستی؟😭
چرا بچه های حسین باید تشنه باشن😭
بعضی ها میگن آورد بالا تا اسب آب بخوره ولی امکان نداره آب به لب عباس برسه و بچه ها تشنه باشن
راه افتاد توکل به خدا خدایا یه کاری کن من این آب و برسونم😭
صدای گریه ی علی اصغر به خس خس و نفس زدن رسیده بود بچه های حسین تشنن
خدایا کمکم کن😭
راه افتاد چهار هزار تیر انداز
دور عباسُ گرفتن
تو بگو صد نفر دور یکی بگیرن
به یه هدف تیر بزنن چی میشه؟
اول دست راست عباسُ زدن..😭
مشکُ به دست چپ گرفت
دست چپشم زدن.. 😭
خدا امید هیچ کسیُ نا امید نکنه..
رفقا همه ی امید در وجود اباالفضل بود یه جا ناامید شد.. 😔
دید تیراندازا که دارن تیر میزنن سمت عباس آقا حواسش به مشک بود خم شد مراقب باشه یعنی مراقب مشک باشه
اما تعداد زیاده مگه میشه یه تیر خود به مشک دیگه امیدعباس ناامید شد من تا اینجا بگم همه مقدمه بود
بیراهه نگفتم اصل روضه ی من همینه دستا رفت
مشک پاره شدتیر به چشم خورد
اونقدر به بدن تیر خورد یه جمله مقتل داره ایستاد عباس دیگه نمیخواست برگرده
دیدن دورو برشو نگاه میکرد با چشماش میگفت دیگه بیاین کارو تموم کنین😭
من دیگه اینجوری برنمیگردم 😭😭
مشکُ زدید
دیگه رفتنم فایده نداره..😭
یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد عباس که میگن تویی؟
از صبح تا الان همه رو معطل کردی
گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭
گفت تو که نداری من که دارم
چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭
اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرو رفت...
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
0917 342 6998سقای بنی فاطمه سردار.mp3
زمان:
حجم:
1.56M
#زنجیرزنی
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
شماره 623
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سقـای بنی فاطمه سـردار سپاهم
بودی به صف کربوبلا پشت و پناهم
▪️عباس اباالفضل
ای اهل حرم دست علمدار جدا شد
سقای حرم با دو لـب تشنه فدا شد
▪️عباس اباالفضل
گلخـانـه تـوحید گـل یـــاس ندارد
دیگــر پسـر فــاطمه عبـاس ندارد
▪️عباس اباالفضل
در علقمه افتاده تن حضرت عباس
زهــراست کنـار بـدن حضرت عباس
▪️عباس اباالفضل
ای اهـل حـرم سـر به بیابان بگذارید
دیگر به حـرم حضرت عباس ندارید
▪️عباس اباالفضل
افسوس که پیشانی عباس شکسته
در چشم نگهبان حرم تیر نشسته
▪️عباس اباالفضل
این دست رشید پسر امبنین است
بـا پیکر بیسر بدنش روی زمین است
▪️عباس اباالفضل
شاعر: استاد سازگار
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#حضرت_عباس
#تاسوعا
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چرا که حضرتِ مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راهِ خدا و پس چه عجب
اگر که معنیِ دستِ خدا اباالفضل است
به جمله جملۀ یا كاشِفَ الْكَرْوب قسم
که استجابتِ صدها دعا اباالفضل است
🔸جانم اباالفضل.. چقدر منتظرِ همچین شبی بودم شبِ عباس بیاد .. به همه میگم نوکر اباالفضلم .. خدا ما رو از سایۀ دستِ بریده اش جایِ دیگه نبره ..
نمونه است اباالفضل و درِ مسیرِ حسین
کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم تنها
دوایِ دردِ گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش ، چه ترس از دوزخ
اگر شفاِعتِ هر شیعه با اباالفضل است
▪️فردایِ محشر تو اون شلوغیا میگن همه چشما رو ببندین سر ها رو بندازین پایین
چه خبره؟.. همه کارۀ محشر میخواد بیاد .. میخواد مادرمون فاطمه بیاد ..😭
وقتی بی بی واردِ محشر میشه پیامبر میگه عزیزِ دلم برا شفاعت چی آوردی؟.. می فرماید دست بریدۀ عباس بسنده میکنه..😭
چه ترس دارد از آتش ، چه ترس از دوزخ
اگر شفاِعتِ هر شیعه با اباالفضل است
خود امام زمان گفته است می آید
به مجلسی که در آن ذکرِ یا اباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان(عج)
ببین که بر لبِ آقایِ ما اباالفضل است
🔹فیض ببرن همه گذشتگان ، اونایی که سال های قبل با ما بودن ، سینه میزدن ..:
سقای دشت کربلا ، اباالفضل ..
دستش شده از تن جدا ، اباالفضل ..
▪️خواهرا و برادرا با آقاتون حرف بزنید .. خودش فرمود هر وقت خواستید روضۀ منو بخونید اینطور بخونید :
هر کی میخواد از بلندی رو زمین بیوفته ناخودآگاه دستشُ جلو میاره .. من دست نداشتم
تیر به چشمم بود .. یا الله ..😭
چو دید تشنۀ لب هایِ خشکِ او دریاست
به آب خیره شد و ناله اش زِ دل برخواست
که آب از چه نگردیدی از خجالت آب
تو موج میزنی و تشنه یوسفِ زهرا
ز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر
ز یک طرف حرم بانگ العطش بر پاست
قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نونشم
که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست
ز خون دیدۀ من رویِ موج بنویسید
که از تمامی طفلان تشنه تر سقاست
خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم
سکینه را که لبش خشکُ دیده اش دریاست
درون بحر همه ماهیان به هم گویند
حسین تشنه و سیراب وحشیِ صحراست
نوشته اند به لب هایِ خشک من ز ازل
که تشنه کام گذشتن زِ بحر شیوۀ ماست
ز شیرخواره برایت پیام آوردم
پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست؟
صدای نعرۀ دریا به گوش جان بشنو
که موج آب هم این طرفه بیت را گویاست
سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
یا حسین...
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
42.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_جمعه
#یاد_شهدا
#تاسوعا
#عزادارای_زیبای_بوشهری
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
0917 342 6998دلم امروز از همه عالم.mp3
زمان:
حجم:
1.64M
#واحد
#زنجیزنی
#حضرت_عباس
#تاسوعا
شماره 652
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دلم امروز از همه عالم گرفته ابوفاضل مدد
گوشه گوشه دلم رو غم گرفته ابوفاضل مدد
اومدم تو خیمه ارباب خوبم
در خونه ابوالفضل و می کوبم
اربابم پناه عشق عالمینه
صدای زنگ در خونش حسینه
سفر دل سوی بین الحرمینه
زائر صحن علمدار حسینه
دلم امروز از همه عالم گرفته ابوفاضل مدد
گوشه گوشه دلم رو غم گرفته ابوفاضل مدد
سفر دل سوی بین الحرمینه
زائر صحن علمدار حسینه
گوشه گوشه ی علقمه خاطره داره
چشم دل که وا کنی منظره داره
یه طرف پرچمی که صاحب نداره
یه طرف مرکبی که راکب نداره
یه طرف مشکی که تشنه فراته
یه طرف برادری قدش کمونه
میزنه بوسه به رگهای بریده
سفر دل سوی بین الحرمینه
زائر صحن علمدار حسینه
دلم امروز از همه عالم گرفته ابوفاضل مدد
گوشه گوشه دلم رو غم گرفته ابوفاضل مدد
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
35.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دشتی
#تاسوعا
پیشنهاد دانلود ✅
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
0917 342 6998ای امیری که علمدار شه.mp3
زمان:
حجم:
2.1M
#واحد
#حضرت_عباس
#تاسوعا
شماره 693
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای اميري كه علمدار شه كرب و بلايي
اسد بيشه ي صولت، پسر شير خدايي
به نسب پورِ دليرِ علي آن شاه عدو كش
به لقب ماه بني هاشم و شمع شهدايي
يك جهان صولت و پنهان شده در بيشه ي تمكين
يك فلك قدرت و تسليم به تقدير و قضايي
▪️یا اباالفضل
من چه خوانم به مديح تو كه خود اصل مديحي
من چه گويم به ثناي تو كه خود عين ثنايي
بي حسين آب ننوشيدي و بيرون شدي از شط
تو يَم فضل و محيط ادب و بحر حيايي
▪️یا اباالفضل
دستت افتاد ز تن مشك به دندان بگرفتي
تا مگر دست دهد باز سوي خيمه گه آيي
گره كار تو نگشود چو از دست، همانا
خواستي تا كه مگر عقده ز دندان بگشايي
هيچ سقا نشنيدم كه لب تشنه دهد جان
جز تو اي شاه كه سقاي يتيمان ز وفايي
▪️یا اباالفضل
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین 3FilesMerged_20230816_220451.mp3
زمان:
حجم:
1.85M
#شور
#حضرت_عباس
#تاسوعا
شماره 710
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
افتخار خونهی ام بنین
جانم ابالفضل جانم ابالفضل جانم ابالفضل
بهترین برادر روی زمین
جانم ابالفضل جانم ابالفضل جانم ابالفضل
ابالفضل یاسین قرآن حسین
ابالفضل جانوا قوربان حسین
ابالفضل ساقی طفلان حسین
اقتدار و نگاه هیبت و وقار و نگاه
گره تو در توی زلف یار و نگاه
یا ابالفضل علی بن ابی طالب
خانواده رو نگاه ایل و تبار و نگاه
▪️قمرالله یا اباالفضل
سایه ی روی مخدرات
جانم ابالفضل جانم ابالفضل جانم ابالفضل
همیشه رقیه میمیره برات
جانم ابالفضل جانم ابالفضل جانم ابالفضل
ابالفضل مخزن الاسرار حسین
ابالفضل ای شیر پیکار حسین
ابالفضل جانم علمدار حسین
کارزار و نگاه تیغ بی قرارو نگاه
هنر ضربات اثر گذار و نگاه
کفر محض و درآورد به اسلام تیغش
سجده کردن دشمن به ذوالفقار و نگاه
▪️قمرالله یا اباالفضل
شاعر: حسین آفتاب
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین ZOOM0104_Tr12.mp3
زمان:
حجم:
6.99M
#زمینه
#تاسوعا
#مداح_خواجه_پور
پای عدو به خیمه ها وا شده واویلا... 😭
دستی برات نمونده تا دست تو بگیرم... 😭
#کانال_نوحوا_علی_الحسین 👇
@noaheh_khajehpoor
#روضه_صبحگاهی
#یا_باب_الحوائج
#تاسوعا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هردم از غصه جانسوز تو آتشگیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد باشیرم
🔹یادم نمیره ، همون روز اول قنداقه ام رو هی دور سر تو می چرخوند آقام،هی میگفت بچه ام فدای حسین،اصلاً من برا همین به دنیا اومدم كه فدای تو بشم.
اكبرت كشته شد و نوبتم آخر نرسید
سینه ام تنگ شد از بس كه بود تأخیرم
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روانتصویرم
🔸امشب باید یه جور دیگه بگی،دستت رو بیار بالا،عین پرچم تكونش بده،شب علمداره
سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل
▪️بچه ها همه دست هم رو گرفتند، دور عمو می گشتند.این جوری دل عمو رو بردند
سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل
آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل،اباالفضل
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
▪️باید هر شب یادی از شهدا بشه،به یاد بچه هایی كه وقتی رمز عملیاتشون رو فهمیدن یا قمربنی هاشمه،همه قمقمه ها رو خالی كردن،می دونی چرا قمقمه هاشون رو خالی می كردن،اصلاً آب نمی خوردن، اما می دونستند اگه دستشون به آب بخوره، عطش اونها كم میشه،عباس دستش به آب خورد،همچین كه دست به آب رسید،دستاش رو آورد بالا،گفت:عباس دستای تو به آب رسید،اما دست حسین نرسید،این دست رو دیگه نمی خوام،این چشم رو دیگه نمی خوام،ای فدات بشم حسین با این عباست،بی خود نبود، بهش گفتی:بنفسی انت،دلیل داره.
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روانتصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بی رکوع است نماز من و اینتکبیرم
یه بیت،عاطفی ها،اونهایی كه دل عاطفی دارن..
بدنم را به سوی خیمه اصغر نبرید
که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم
حسین...😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌