eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
524 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸نقل است وقتی خواست برود وداع کند، دید حال یک طفل وضع خانم‌ها را به هم ریخته است. او را دست به دست می‌کنند و نمی‌دانند با او چه کنند؟ ▪️آن طفل را آوردند و به حضرت دادند. حضرت به سمت دشمن رفت: «إنْ لَمْ تَرحَمونِي فَارْحَمُوا هَذَا الطِّفل»[📜]، داشت صحبت می‌کرد، هنوز کلام حضرت پایان نیافته بود، جمله‌ی حضرت تمام نشده بود که دید این آقازاده دست و پا می‌زند... 😭 🔸حضرت دو کار انجام داده است که هر دو نشان‌دهنده‌ی غربت حضرت است. ▪️یکی این‌که نوشته‌اند دست زیر گلوی کودک گرفت و به آسمان پاشید نمی‌خواست عذاب نازل بشود. ▪️یکی این‌که نوشته‌اند: دست زیر گلوی آن آقازاده می‌برد و به صورت خود می‌کشید و گفت: می‌خواهم در قیامت با چهره‌ی خونین وارد محشر بشوم...😭 می خواهد برگردد… تا به حال نشده بود آقا بخواهد کاری انجام بدهد و خانواده‌ی حضرت ناامید بشوند. این بچّه را که برده بود فکر می‌کردند إن‌شاءالله این کودک سالم برمی‌گردد، سیرآب برمی‌گردد. دلیل من از بیان این مطلب این است که نوشته‌اند: حضرت وقتی می‌خواست برگردد اوّلاً خیلی خیره خیره به این کودک نگاه می‌کرد. هیچ جایی در کربلا نداریم که خطاب آمده باشد و به سیّد الشّهداء علیه السّلام تسلیت گفته باشند. نمی‌توانست دل از و بردارد. به چهره‌ی کودک نگاه می‌کرد. خطاب آمد: «دَعْهُ یَا حُسَین»...😭 حسین جان، او را رها کن، «فإنَّ لَهُ مُرْضِعاً فی الجَنَّة»، الآن او را سیرآب می‌کنند... 😭 ولی چطور این کودک را ببرد و به مادرش بدهد؟ ▪️من این حیرت را از این‌جا می‌فهمم که حضرت وقتی برگشت مادر کودک را صدا نکرد، فرمود: «خُذیهِ یا زَینَب»، زینب جان، این کودک را بگیر.. تا یک قبر کوچکی حفر کنم.. 😭 هر چقدر من در تاریخ گشتم خانم امام حسین علیه الصّلاة و السّلام، خانم حقیقی، سیّده‌ی ما، حضرت رباب روحی لها الفدا، هیچ جا ندیدم برای این کودک جلوی مردم عزاداری کند. ولی او مادر است، خیلی سعی کرد که… آن‌جا ننوشته‌اند جلو آمد تا برای فرزند خود عزاداری کند. ارباب ما این طفل را دفن کرد اما مادر جلو نیامد. این خانم هر وقت عزاداری می‌کرد برای ارباب عزاداری می‌کرد... 😭 ولی یک شاعر شعری گفته است. هر چقدر مادر بخواهد تحمل کند، آن لحظه که داشت این کودک را می‌داد به او نگاه کرده و گلوی مثل گل کودک را دیده است و حق دارد…😭 ▪️حضرت سیّد السّاجدین علیه السّلام می‌فرماید: وقتی یک نفر از ما شروع به گریه می‌کردیم، آزار آن‌ها شروع می‌شد. با چوبه‌ی نیزه به سمت ما می‌آمدند. آن شاعر حق دارد که گفته است: بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود…😭 📜سفينة البحار، ج‏ 5، ص 57. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🌹 مباهله؛ روز برتری اسلام 🔸پس از فتح مکه معظمه و طائف و مسلمان شدن اهالی یمن و عمان، تقریباً تمامی مناطق جزیرة العرب در پوشش نظام اسلامی و حکومت توحیدی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار گرفت. اما در این منطقه بزرگ عربی، اقوام، قبائل و طوایفی بودند که هنوز در برابر اسلام تسلیم نشده و یا حتی دشمنی و فتنه‌انگیزی می‌کردند. منطقه نجران که در حد فاصل حجاز و یمن قرار دارد در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله تنها منطقه مسیحی‌نشین حجاز بود که مسیحیان مقیم آن با پشتیبانی‌های کشورهای مسیحی شمال آفریقا و قیصر روم ادامه حیات می‌دادند. 🔹پیامبر صلی الله علیه و آله برای بزرگان این منطقه نامه‌هایی ارسال کردند و آنان را به پذیرش دین اسلام و یا پرداخت جزیه (مالیات ویژه اهل کتاب) فراخواند. سران مسیحی نجران درباره نامه پیامبر صلی الله علیه و آله به مشورت پرداخته و با افراد زیادی در این باره گفتگو کردند. ولی به خاطر تبلیغات و فضای ویژه مسیحیان در آن منطقه، آنان هیچ یک از پیشنهادهای رسول خدا صلی الله علیه و آله را نپذیرفتند و برای رفع این معضل سه تن از بزرگان نجران، یعنی ابوحارثة بن علقمه (اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز)، عبدالمسیح بن شرحبیل معروف به عاقب (پیشوای اهالی این منطقه) و اهتم (یا ایهم) بن نعمان معروف به سید (شخصی کهن سال و ریش‌سفید و مورد احترام نجرانیان) به همراه ده تن و به روایتی سی تن و به روایتی دیگر شصت تن از مسیحیان نجران عازم مدینه منوره شده تا با رسول خدا صلی الله علیه و آله به گفتگو بپردازند و راه حلی پیدا نمایند. 🔸آنان پس از ورود به مدینه منوره، وارد بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مسجد النبی شدند ولی پیامبر صلی الله علیه و آله اعتنای چندانی به آنان ننمود. مسیحیان علت آن را نمی‌دانستند و به نزد عثمان بن عفان و عبدالرحمن بن عوف که پیشینه آشنایی با آنان داشته رفتند و علت آن را جویا شدند. ولی آن دو نیز چیزی در این باره نمی‌دانستند و آنان را به نزد امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام راهنمایی کرده و از آن حضرت، علت آن را پرسیدند. امام علی علیه‌السلام فرمودند: «چون شما با لباس‌های فاخر و تزئین کرده و صلیب به گردن آویخته وارد مسجد شدید، پیامبر صلی الله علیه و آله را از کردارتان ناخوش آمد باید لباس‌های خود را تغییر داده و با وضع ساده و بدون هیچ‌گونه تزیین به زر و زیوری بر آن حضرت وارد شوید تا مورد استقبال وی قرار گیرید.» 🔹 مسیحیان نجران بر اساس فرموده حضرت علی علیه‌السلام لباس و ظاهر خود را تغییر داده و با وضع ساده و عادی بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شدند و با آن حضرت به گفتگو پرداختند. پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان درباره توحید و شرک، نحوه آفرینش حضرت عیسی علیه‌السلام و ارتباط وی با خدای سبحان و باطل دانستن عقاید مسیحیان گفتگو کرد، اما سران نجران گفتار آن حضرت را نپذیرفته و بر عقاید باطل خویش اصرار ورزیدند. آنان برای فرار از پذیرش حق، پیشنهاد مباهله دادند. بدین معنا که در وقت معین در جایی به عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند متعال پرداخته و بر طرف مقابل نفرین کنند تا خداوند متعال بر دروغگو و باطل‌گرا عذابی نازل کرده و او را نابود سازد. در همین زمان بر پیامبر صلی الله علیه و آله آیه‌ای نازل شد و از مباهله با مسیحیان استقبال کرد: 🌹«فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ.»(۱) بنابراین، طرفین به مباهله رضایت داده و قرار شد در روز دیگر در مکانی در بیرون شهر مدینه گرد هم آمده و اقدام به مباهله نمایند. سران نجران پیش از رسیدن به مکان مباهله به یکدیگر گفتند اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله با فرماندهان و یاران خود به مباهله آمد، معلوم است که مقاصد دنیوی دارد و از رسالت و نبوت او خبری نیست و ما باید با وی مباهله کنیم. اما اگر با فرزندان و اهل بیتش برای این کار اقدام کرد، دانسته می‌شود که او مقاصد دنیوی ندارد و قصدش هدایت و راهنمایی انسان‌ها از جهالت و کفر و شرک است. در آن صورت مباهله کردن با او خطرناک است و باید به او ایمان آورد و یا حداقل با وی مصالحه کرد. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 موعد مقرر فرا رسید و پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه دخترش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و دامادش حضرت امام علی علیه‌السلام و دو سبطش حضرت امام حسن علیه‌السلام و حضرت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام از مدینه حرکت کرد و به جایگاه مقرر رفت. مسلمانان مدینه نیز آن حضرت را مشایعت کرده و با ذکر صلوات، سلام و تکبیر آنان را همراهی می‌نمودند. 🔸مسیحیان نجران، زودتر از پیامبر صلی الله علیه و آله در مکان مقرر اجتماع کردند. آنان همین که دیدند پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیک‌ترین اقربا و اهل بیت ویژه خویش را برای مباهله آورد، احساس خطر کرده و از مبارزه و مباهله با آن حضرت منصرف شدند و منظره زیبا و نوربخش حضور پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه امام علی علیه‌السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و حسنین علیهم‌السلام آنان را مات و مبهوت کرد. به ناچار از مباهله سرباز زده و به آن حضرت پیشنهاد مصالحه دادند. 🔹بدین ترتیب در برابر عظمت و حقانیت دین مبین اسلام سر فرود آورده و به یکی از پیشنهادات پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی پرداخت جزیه و کمک به مسلمانان در جنگ با دشمنان اسلام رضایت دادند و صلح‌نامه‌ای در این باب تحریر کرده و طرفین امضا نمودند. 💠این واقعه علاوه بر این که یکی از معجزات بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله است، دلیل روشنی بر حقانیت و معصومیت خاندان پاک رسول خدا صلی الله علیه و آله یعنی حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین صلوات الله علیهم اجمعین می‌باشد.(۲) 📚منبع (۱) سوره ال عمران، آیه ۶۱ (۲) مسارالشیعه، شیخ مفید، ص ۲۲؛ الارشاد شیخ مفید، ص ۱۵۱ الاقبال بالاعمال الحسنه، سید بن طاووس، ج ۲، ص ۳۱۰ تاریخ، ابن خلدون، ج ۱، ص ۴۵۱ زندگانی چهارده معصوم، ترجمه اعلام الوری، شیخ طبرسی، ص ۱۹۰ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۱، ص ۹۳ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، جعفر سبحانی، ص ۴۹۵ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ز داغت تیر هم گریان شده ای وای نفس در سینه ات سوزان شده ای وای خدا را شكر دستم زیر سر بود سرت از پوست آویزان شد ای وای ز چشمت رفت كم كم سو بمیرم چكد خون از سر گیسو بمیرم خدا رحمی كند مادر نبیند سرت یك سو، تنت یك سو بمیرم اجرا شود☝️ امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه گفت: سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار، گفت: جایی شد دل تو هم بسوزه به حال حسین؟ گفت: یك جا، همه جا هلهله می كردم، كف می زدم، خوشحال بودم. یه جا دل من سوخت، دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت، بین میدون متحیر بود، نمی دونست كجا بره، یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز بر می گشت گفت: خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها؟ نه امیر، دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها، با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند.. پدر با كودكی پرپر نشسته به روی خاك ها مادر نشسته رباب این را فقط تكرار می كرد سه شعبه دارد و تا پر نشسته یه منظره ای مادر دیده، می گفت: عطش گرد پر و بال تو می گشت غریبی پای اقبال تو می گشت به پشت خیمه ها ای وای دیدم كسی با نیزه دنبال تو می گشت لالایی اصغرم، لایی لالایی ▪️امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند، ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن، باباها بیرون نگه دارن، آخه شب ربابه، هی میومد كنار گهواره خالی، گفت: چگونه خاك بریزم به روی زیبایت كه تو بخندی و من هم كنم تماشایت مزار كوچك تو پر شده است از خونت بخواب ماهی من در میان دریایت مرا ببخش عزیزم كه جای قطره آب به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم به وقت غارتمان می كنند پیدایت كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت بیا رباب كه این شاید آخرین باری است كه خواب می رود او با نوای لالایت اگر نشد كه شود سایه سرت امروز به روی نیزه شود سایه سار فردایت حسین جاااان… @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
زمینه_ امشب_ تکلیفمو معلوم کن... .mp3
4.71M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کربلایی حسین ستوده🎤 امشب، تکلیفمو معلوم کن یا از خونه بیرون کن و یا قلبم و آروم کن امشب، این خیالو راحت کن یا بزن منو یا که باهام یه خورده صحبت کن اصن میشنوی این صدامو؟! اصن میبینی گریه هامو؟! بیا دونه به دونه بشمرم غمامو بیا یکم بشین کنارم، پناه دل بیقرارم تو زندگیم بجز تو هیچ کیو ندارم نخ حرفامو بگیر، بیا دستامو بگیر اگه من گریه برات نکردم اصلا دوتا چشمامو بگیر به یه تار موت قسم، من دوسِت دارم حسین... اگه یک دروغ ازم شنیدی خب راه نفسهامو بگیر بغلم کن حسین، تو که میدونی خونه دلم بغلم کن حسین، نذار تنها بمونه دلم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بسم الله، مدد می گیرم، از این آقازاده باب الحوائج، شب هفتمه، از فردا قصه عطش شروع می شه، از فردا داستان عطش به خودش شكل تازه ای می گیره، كدوم عطش؟ اصلاً این عطش چیه؟ چیه كه از آدم ابوالبشر وقتی كه خمسه طیبه رو بهش یاد میده، جبرئیل به اسم اباعبدالله (ع) كه میرسه،برا آدم روضه عطش خونده می شه؟ از آدم تا خاتم، پیغمبر ما هم همینطور، هنوز به دنیا نیومده، این آقا تو رحم مادرش روضه عطش می خونه، این چیه؟ عطش عطش، هركی میرسه میگه عطش.. 😭 ▪️امام سجاد (ع) می خواد برا باباش سنگ قبر درست كنه، با انگشت می نویسه: هذا قبر حسین بن علی الذی قتلوه عطشانا.. 😭 ▪️امام رضا (ع) به ریان بن شبیب می خواد حدیث بگه، یه جمله می گه: صغیرهم یمیتهم العطش، همه میگن عطش، آقات، امام زمان (عج) وقتی تكیه به دیوار كعبه می زنه، میگه یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ بكربلا عَطشاناً، چرا این عطش اینقدر مهمه؟ این مقدمه روضه منه، چه خبره تو این عطش، چه سرّی تو این عطش نهفته است، اینقدر سخت و جانگدازه این عطش، از فردا آب رو می بندند. ▪️اهل بیت پیغمبر در محاصره بی آبی قرار می گیرند،من از شما سوال می كنم، مگه سپاه ابی عبدالله چه سپاهیه؟ یه عده زن و بچه با حسین هستند، از روز اول دستور دادند، حسین رو از آب دور كنند، یه جایی حسین (ع) خیمه بزنه، یه جایی كه فاصله داشته باشه با شریعه، با این راحتی نزدیك نشه، یكی از اون حرفایی كه حر بن یزید ریاحی رو منقلب كرد، یه مواجهه ای داره با عمر سعد روز عاشورا، باهاش حرف زد، حر به عمر سعد لعنت الله علیه گفت: عمرسعد این آبی كه تو بستی به حسین، حیوانها ازش استفاده می كنند، تو چیكار داری؟ ▪️كجای دینه؟ این زن و بچه باهاشن، سه روز آب رو بستی، ببین صدای گریه قطع نمی شه. اینها اینقدر پست بودند، آب رو بستند می خواستند از نظر ضعف جسمانی، وقتی آب نباشه،كم كم بدن قواش تحلیل میره جانبازا بچه رزمنده ها، اگه تو جلسه باشند، تو جبهه تشنگی كشیدید دیگه، دیدید تشنگی چیكار می كنه با آدم، اونم رو بچه، بعد آدم زخمی می شه، مجروح می شه، زخمی آب بدنش تحلیل می ره، نیاز به آب داره، اینها همه نشون میده عطش چه كرده. 🔸الله اكبر، اما همه داستان عطش برای اصحاب و یاران و لشكریان اباعبدالله، هر جوری بگی قابل توجیهه، اما برا یه نفر قابل توجیه نیست، بهتر بگم همه رو می تونی آروم كنی، همه زبون دارن می تونن اظهار عطش كنن آدم باهاشون حرف بزنه راضی شون كنه آرامشون كنه اما من سوال دارم، یه بچه شیرخواره رو چه جوری باید آروم كرد؟ اگه بچه ات تشنه باشه این بچه بیدار شده این بچه تشنه است تا حالا برات پیش اومده؟ راهش ببر، باهاش بازی كن، بغلش كن، رو پات بخوابونش فایده نداره بچه تشنه آب می خواد. یا حسین لالا، لالا لالا، ای گل پونه قناریِ بی آب و دونه خدا خودش روزی رسونه لالا، مادر تو بدون شیره گریه نکن صدات می گیره این لبِ یا این که کویره لالا، لالا لالایی لالا نشون نده اینقدر گلوتو وا کن دو دست کوچولوتو دعا بکن یه کم عموتو لالا.. لالا پرستوی سرخ و سفیدم کی گفته من شیرت نمیدم شیری نمونده ای امیدم لالا.. گفتم یكی به سقا بگه داره میشه دیر زودتر بیاد وگرنه بچه ام می اُفته از شیر لالا لالا عزیزم ▪️امیر پدر رو بزنم یا پسر رو، گفت: مگه سفیدی زیر گلو رو نمی بینی، وای، حسین داشت حرف می زد، یه مرتبه دید سر علی اوفتاد، ای حسین ابی عبدالله اومد پشت خیمه ها، چه گذشت به دل حسین (ع) ان شاءالله هیچ پدری به روز حسین نیوفته، ان شاءالله هیچ بابایی بچه تو بغلش نمیره..😭 روی برگشتن نداشت، یه قدم می گذاشت، لااله الا الله، نمی دونم بگم یا نه، این بچه زیر عبا، بعضی وقت ها از حال می رفت، نمی دونم، اصلاً جونی تو بدن مونده بود، این كه میگن: فذبحوه من الأذن إلی الاُذن، مگه یه بچه چقدر گردن داره، چقدر سر داره، رفت پشت خیمه ها، خودش با دست خودش یه قبر كند، میخوام بگم، تنها شهیدی كه حسین، خود ابی عبدالله دفنش كرد، این آقا زاده علی اصغره، دفنش كرد، چرا دفنش كرد؟ من چند تا دلیل میگم، خودت دیگه ناله داری بزن، منم می شینم با تو ناله می زنم، شاید حسین این بچه رو دفن كرد، اولین دلیلی كه من به ذهنم می رسه، می گم حسین حال و روز خیمه ها رو می دونست، می دونست زن و بچه چه غوغایی تو دلشونه، می دونست اینها بدن علی اكبر رو دیدند، بدن قاسم رو دیدند، از همه بالاتر اینها داغ عباس رو دیدند، می دونست دیگه طاقت ندارند، اگه این بدن رو ببینند، اگه این حلقوم رو ببینند، همه دق می كنند. یه دلیل دیگه، ابی عبدالله شاید به علم امامت، می دونه بعد از عاشورا، اینها چیكار می كنند، زود بدن رو دفن كرد، آخه میدونه اینها آماده شدند، چرا؟ میدونه بدنُ بیرون میارن آاای حسین.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
4_6026367848236978072.mp3
7.95M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نیست دردی کشنده تر ز فراق استخوان آب می کند مرفاق غم دوری تو مصیبت شد شده ‎ام با همه به جز تو عیاق عمری از دیدن تو محرومم گله از چه ؟ ندارم استحقاق از گناه زیاد خسته شدم شده پرونده ‎ام پر از اوراق اشک چشم مرا دو چندان کن چون که محتاج گریه ‎اند عشاق اِکْفِیانى غریب و تنهایم وَانْصُرانى شدم به تو مشتاق میهمان کن مرا به خیمه‎ ی خود جان اگر ماند می ‎کنم انفاق دل به دل راه دارد آقا جان دل به هم بسته ‎ایم بی ‎اغراق نمک روضه ‎ی مرا بفرست روزی ‎ام دست توست یا رزاق سحری رو به روی شش گوشه دست من را بگیر بین رواق ای ضریح حسین دلتنگم برسان ناله‎ ی مرا به عراق فاطمه دست از علی نکشید به زمین خورده بود با شلاق 👇 https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e
558_34462472410464.mp3
5.28M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ وقتی که حالم خرابه.. ❤️ من جوونیمو واسه این فاصله دادم.. 😭 من حرم لازمم آغا.. سید امیر حسینی🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸مرسوم است که شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج کوچک کربلا» حضرت علی اصغر (س) می روند و روضه آن طفل شهید را می خوانند. شهیدی که به ظاهر، کودک است؛ ولی به واقع پیر عشق است. حوریان محو رخ مه پاره ات کعبه خیل ملک گهواره ات گردش چشمان تو عشق آفرین رشته قنداقه ات حبل المتین زینت آغوش و دامان رباب آینه گردان رویت آفتاب عالم و آدم همه محتاج تو بر سر دوش پدر معراج تو بسته بر هر تار موی تو نجات تشنه لب های تو آب حیات کودکی، اما به معنا پیر عشق روی دستان پدر، تفسیرِ عشق 🔹تلخ ترین لحظات تاریخ نزدیک می شد؛ تمامی یاران و اصحاب امام حسین (ع) به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین (ع) و امام سجاد (ع) که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پس از امام حسین (ع) به دست بگیرد. امام (ع) چون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: ▪️«هَل مِن ذابٍّ یذُبُّ عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی إعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟.. 😭 آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟.. 😭 آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟.. 😭 آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».. 😭 ▪️صدای این کمک خواهی امام که به خیمه ها رسید و بانوان دریافتند که حسین دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام روی به خیمه ها کرد، شاید که زنان با دیدن او اندکی آرام گیرند؛ که ناگاه صدای فرزند شش ماهه اش «عبدالله بن الحسین» که به علی اصغر معروف بود را شنید که از شدت تشنگی می گریست. 🔹علی اصغر طفلی شیرخواره بود که نه آبی در خیمه ها بود تا وی را سیراب کنند و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت که به وی دهد. ▪️امام (ع) قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود: «ای مردم! اگر به من رحم نمی کنید بر این طفل ترحم نمایید…».. 😭 🔸اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود؛ زیرا به جای آن که فرزند رسول خدا (ص) را به مُشتی آب میهمان کنن.. تیراندازی از بنی اسد (که گفته شده است «حرمله بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ▪️ناگاه دستان و سینه امام (ع) به خون رنگین شد… سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره را از بدن جدا شده بود.. 😭 آتش عشق تو در من شعله ور بود ای پدر پیش تیر عشق تو، قلبم سپر بود ای پدر شد گلویم روی دستت ذبح، می دانی چرا؟ پیش تیر عشق تو، قلبم سپر بود ای پدر ▪️امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله»؛ «تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خدای آن را می بیند»…😭 امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت می کنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم می کنند»… اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت یارای سخن با من دلتنگ نداشت یا رب! تو گواه باش، شش ماهه من شد کشته ظلم و با کسی جنگ نداشت آنگاه از سپاه دشمن دور شد؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود؛ بر او نماز گزارد و جنازه کوچک را دفن کرد…😭 به روایت منابع تاریخی، شهادت علی اصغر (ع) از سخت ترین و جانگدازترین مصیبت ها در نزد ائمه بوده است. «عقبه بن بشیر اسدی» می گوید امام باقر (ع) به من فرمود: «ما از شما بنی اسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
غوغای العطش در خیمه.mp3
1.15M
شماره 1358 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 غوغای العطش در خیمه بپا شد مادر شیرخواره،گرم دعا شد ▪️لای لای علی لای لای ای علی اصغر میان گهواره، اصغر بی تاب ست لبش خشک و کامش، تشنه ی آب ست ▪️لای لای... تا عمویش عباس،آبی بیارد خدا کند قدری،باران ببارد تلظی می کند،اصغر بی شیر به وعده ی عمو،دل می سپارد ▪️لای لای.. با بابایش اصغر،رفته به میدان شاید گیرد بابا، آبی از عدوان تیری آمد اصغر،سیرابِ خون شد ربابه در خیمه،زارومجنون شد ▪️لای لای.. قنداقه ای خونین،بر دست بابا نجوا دارد با او،زاده زهرا حالا چسازم من،نور دو عینم بابای تنهایت،بابا حسینم ▪️لای لای... شاعر: اسماعیل تقوایی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
بخواب عزیز من رو دست.mp3
1.56M
شماره 1359 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بخواب عزیز من رو دست من گلم مادر دووم بیار آروم بگیر یکم علی علی علی من بمیرم تَرَک تَرَک شده لبات من بمیرم داره می‌لرزه دست و پات برای گریه کردنت رمق نمونده توو چشات ▪️لای لای علی لای لای علی برده امون مو گریه ی هر شبت موندم چکار کنم پایین بیاد تبت علی علی علی منو ببخش منو حلال کن پسرم منو ببخش شرمندتم خیلی زیاد تشنه شیری می دونم کاری ازم بر نمیاد ▪️لای لای علی لای لای علی شاعر: رضا رسولی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
آماده ام آماده ی جهادم.mp3
1.05M
شماره 1360 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آماده ام آماده ی جهادم در راه تو سر را به کف نهادم بابا ببر میدان سرباز شش ماهه ▪️بابای مظلومم بابای مظلومم هل من معینت را که من شنیدم از بین گهواره برون پریدم بابا مشو غمگین اصغر شود یارت ▪️بابای مظلومم... ای حرمله تیر خودت کمان گیر آماده ی رزمم مکن تو تأخیر سرباز میدانم بر کف بود جانم ▪️بابای مظلومم.... سیراب از خون گلوی خویشم جانم شده بابا فدای کیشم جان در رهت دادم مسرور و دلشادم ▪️بابای مظلومم.... ای اصغرم رفتی و دل کبابم از بهر تو شرمنده ی ربابم رویی ندارم تا بر خیمه بر گردم شش ماهه ی پرپر بابا علی اصغر ▪️بابای مظلومم.... شاعر: اسماعیل تقوایی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌