eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
605 ویدیو
27 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال نوحوا علی الحسین هر کی شد گرفتار.mp3
زمان: حجم: 1.19M
شماره 1208 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 هر کی شد گرفتار،باید بگه اباالفضل ناتوان و بیمار،باید بگه اباالفضل هر کی بی قراره،باید بگه اباالفضل چاره ای نداره،باید بگه اباالفضل اباالفضل،،خیلی وفاداره دو دست،،مشکل گشا داره ▪️اباالفضل یا ابوفاضل مدد معدن وفا و امیر عالمینه واسه آل زهرا دلش به شور و شینه به علی امید و قرار و نور عینه کربلا می دونه فدایی حسینه اباالفضل خیلی ادب داره اباالفضل اسوه ی ایثاره ▪️اباالفضل یا ابوفاضل مدد ناتوان و خسته باید بگه اباالفضل هر دلی شکسته باید بگه اباالفضل هر کی شد پریشون باید بگه اباالفضل با دو چشم گریون باید بگه اباالفضل صداش کن بالاترین امیده می بخشه با دستهای بریده ▪️اباالفضل یا ابوفاضل مدد روی خاک غربت زخمی و پاره پیکر با لبای تشنه صدا می زد برادر کاش می شد به خیمه می رفت یه بار دیگر برسونه آبی به کام خشک اصغر اباالفضل زخمی ترین شهیده رو لب هاش یه قطره آب ندیده ▪️اباالفضل یا ابوفاضل مدد @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین علم افتاد و دست از تن.mp3
زمان: حجم: 854.2K
شماره 1216 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 علم افتاد و دست از تن جدا شد کنار علقمه سقا فدا شد فدا شد هست عباس جدا شد دست عباس ▪️ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل بهشت یاس را در خون کشیدند تن عباس را در خون کشیدند فدا شد هست عباس جدا شد دست عباس ▪️ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل بنال ای بلبل باغ مدینه زند بر سینه و بر سر سکینه! فدا شد هست عباس جدا شد دست عباس ▪️ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل بسوز ای کودک شش‌ماهه، اصغر مزن ناخن دگر بر قلب مادر فدا شد هست عباس جدا شد دست عباس ▪️ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل عمود آهنین مهر جبین شد گل ام‌البنین نقش زمین شد فدا شد هست عباس جدا شد دست عباس ▪️ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل ز مقتل نالۀ عباس خیزد به جای آب خون از دیده ریزد فدا شد هست عباس جدا شد دست عباس ▪️ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل حسین‌ بن‌ علی قامت خمیده زند گل‌ بوسه بر دست بریده فدا شد هست عباس جدا شد دست عباس ▪️ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین چه آوردی بر سرم یا.mp3
زمان: حجم: 1.03M
شماره 1220 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 چـه آوردی بــر سـرم یـا ابوفاضل پاشیــده شـد لشکــرم یا ابوفاضل ▪️واویلا واویلا واویلا واویلا چه دیده‌ای، ای تشنه‌لب در این صحرا از تـو می‌آیـد بـوی مــادرم زهــرا ▪️واویلا واویلا واویلا واویلا خیمـه می‌سـوزد از آه بنــی‌هاشم دیـدم من خسوف ماه بنــی‌هاشم ▪️واویلا واویلا واویلا واویلا من می‌روم خیمـه بـا آشفته حالی ماندی تو در علقمه با مشک خالی ▪️واویلا واویلا واویلا واویلا پاشیـده از هـم تمــام اعضــای تو کاشکـی عبــا مــی‌آوردم برای تو ▪️واویلا واویلا واویلا واویلا سـر تـو را بـر روی نیـزه می‌بندند در علقمه صف کشیدند و می‌خندند ▪️واویلا واویلا واویلا واویلا @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین تشنــگان حرم عشق.mp3
زمان: حجم: 2.01M
شماره 1335 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تشنگان حرم عشق همه گوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید ناله واعطشا را همه خاموش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید می رسد دم به دم از علقمه فریاد حسین کیست این لحظه کند روی به امداد حسین خیمه ها را همگی جمله سیه پوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید جسم عباس علمدار زمین افتاده با لب تشنه نگهبان حرم جان داده مَی ز جام غم و اندوه و اِلم نوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید کیست مردانه چو عباس علم برگیرد رمق از پیکره ظلم و ستم برگیرد علم اشک و عزا را همه بر دوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید گل نثار تن صد پاره عباس کنید با گل بوسه همه حرمت وی پاس کنید جسم صد پاره عباس در آغوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین شیر سرخ عربستان و وزیر.mp3
زمان: حجم: 1.7M
شماره 1338 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقب او ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهانبخش و دگر نايب و سقا ▪️شه با وفا اباالفضل ▪️صاحب لوا اباالفضل ▪️معدن سخا اباالفضل ▪️نور هل أتی اباالفضل ديد كاندر حرم خسرو خوبان شده بس ناله و افغان و پر از شيون طفلان همه شان سينه زنان نوحه كنان موى پريشان دل بريان سوى عباس شتابان كه عموجان چه شود جرعه آبى برسانى به لب سوختگان كز عطش آتش بگرفته گلوى ما ▪️شه با وفا... پس بياويخت به دوش دگر خويش يكى مشك چو مشكى كه بدى خشكتر از لعل لب ماه مدينه، گل گلزار سكينه به فغان گفت كه يا بنت اخا ناله مكن، ضجه مزن زان كه عموى تو نمرده روح الحال كنم بهر تو من آب مهيا ▪️شه با وفا... پس به تكبير بزد نعره، همان شير به جولان شد و در صحنه ميدان شد و پاشيد ز هم لشكر كفار، يكى گفت كه اى قوم گريزيد كه اين است، ابو الغزه، تهمتن، لقبش ماه بنى هاشم و باشد پسر حيدر صفدر، شده منسوب به سقا ▪️شه با وفا غضب آلوده ز غیرت شد و عباس ز جا خواست بشد موی تنش راست به خود گفت که عباس عجب آسوده نشستی بنما آب مهیا اى آب عجب مى ‏رود، اما خبرت نيست سكينه، گل گلزار مدينه، رخ ماهش بفسرده، اما ز عطش غش بنموده، آخر اى آب تويى مهريه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سيد مظلوم، الهى كه گل آلوده شوى تا به ابد شوقى غمديده از اين غم شده ديوانه و شيدا @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
کانال نوحوا علی الحسین ای ساقی لب تشنگان.mp3
زمان: حجم: 1.49M
شماره 1339 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم داغت شکسته پشت من ای راحت جانم سقای طفلانم من بی برادر چون کنم با این سپاه دون با این دل پرخون ناچار آیم از قفایت ماه تابانم سقای طفلانم خواهم برم در خیمه گه این جسم صدچاکت ممکن نباشد یا اخاه محزون و نالانم سقای طفلانم بی تو یقین دارم که فردا زینب نالان بر ناقه ی عریان گردد سوار از راه کین با این یتیمانم سقای طفلانم آخر کدامین سنگدل فرق تو بشکسته قلب مرا خسته گشته بدل از این الم غم های دورانم سقای طفلانم برخیز و بر در خیمه گه یک قطره آبی به به چه خوش خوابی ترسم بمیرند از عطش اطفال گریانم سقای طفلانم @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تا روی خاک پا کشیدی برادر 🔸ان شاءالله هیچوقت برادرت جلوت جون نده ها.. تا روی خاک پا کشیدی برادر تنهایی منو دیدی برادر با این خجالتی که تو چشاتِ داری خجالتم میدی برادر ▪️دیدن هی پاهاشو جمع میکنه هی خودشو جمع میکنه.. دارم تمنا میکنم ، اباالفضل چشامُ دریا میکنم ، اباالفضل خودم میرم از زیر پایِ لشکر دستاتُ پیدا میکنم اباالفضل ▪️چرا دستاتُ پیدا میکنم؟! آخه این دستا قیامت سبب شفاعت امت مادرمه مادرم با این دستا کار داره ..😭 رسید بالا سرش ، شاید درست نباشه این لفظ شاید به دور از شأن امام باشه اما ببخشید دیگه واژه ای نبود این داغ آنقدر سنگینه نوشتن ابی عبدالله گریه زیاد کرد کربلا ..😭 کنار بدن قاسم جوری گریه کرد از حال رفت.. بالاسر علی اکبر بلند گریه میکرد وَ رَفَعَ الْحُسَينُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء.. ▪️اما بالاسر عباس دیگه گریه نمی کرد داد میزد .. صَرَخ الحسین .. 😭 چی میگفت؟!.. رسیده مادرم ، تو رو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب ، بخاطر اشکای دخترم 🔸این دو تا رو من کاری ندارم ، این دو تا خیلی اذیت نمیکنه گر چه روضه ست ، اما بعدیش جا داره آدم داد بزنه بعدیشو غیرتی گوش میدی؟.. رسیده مادرم ، تورو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب ، بخاطر اشکای دخترم پاشو یه کاری کن ببین محاصره ست حرم.. 😭 ▪️ببین همه دور حسین حلقه زدن .. ببین دارن به خیمه ها نگاه بد میکنن ..😭 پاشو بریم حرم، عمویِ خیمه نذار بریزه آبرویِ خیمه بعد زمین خوردنِ تو یه لشکر نگاهشون رفته به سوی خیمه بالاسرت خیلی خرابه حالم دارن میخندن عزیزم به نالم داری منو تنها میذاری اما دلت میاد اسیر بشه سه ساله م! ببین قیامته، حرم مهیای اسارته تنها چیکار کنم ، حرمله اینجا فکر غارته.. 😭 دارن میرن حرم ، ببین قیامته 🔹یه ساله یه عده منتظرِ امشبن .. یه عده منتظرن شب تاسوعا برسه .. بذار راحت بگم حتی یه عده فردا شب خیلی حال گریه ندارن ، میره تا ظهر عاشورا فردا شب سنگینیِ شب دعا و شب مناجات و شب قرآن و شب احیاست .. اما امشب شب گریه ست ..😭 سقایِ دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل حیفم اومد، شب تاسوعا شب ساعت و زمان و خستگی نیست . حرم اباالفضل میری نگاه به ساعت میکنی مگه !! اصلاً زمانُ نمیفهمی .. ▪️رسید کنار شریعه ، دست بُرد زیر آب (خیلی این چند بیت بهت می چسبه تو رو خدا دل بده) حیفه شب تاسوعا از دستت بره .. دریا کشید نعره ، صدا زد مرا بنوش عباس به آب رو نزد آب رو زد به عباس .. آب التماس میکرد یه ذره لباتُ تر کن.. 😭 دریا کشید نعره صدا زد مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو خموش وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش ▪️عبارت میگه و رَمَل الماء علی الماء .. سوال دارم ، چرا نفرموده چرا نمیگه اباالفضل العباس آبُ ریخت رو آب؟! و رَمل الماء علی الماء یعنی آبُ آوورد بالا محکم زد رو آب به قول یه اهل دلی میگفت انگار میخواست به آب یه سیلی بزنه.. 😭 وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش گفتی به آب ، آب چه بی غیرتی برو بی آبرو ، به ریختن آبرو مکوش آوردمت به نزدِ دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسد از خیمه ها به گوش تو موج میزنی و علی اصغر از عطش گاهی به هوش می آید گاهی رود زِ هوش در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطش و آب را منوش بالله بود زِ رشته‌ی عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔹یکی از القاب اباالفضل ،اَبَاالقِربَه ست .. چرا به عباس میگن اَبَاالقِربَه ، یعنی پدر مشک چرا به عباس میگن پدر مشک ؟! چون وقتی دستاشُ زدن مثه پدری که بچشُ بغل میکنه مشکُ داد تو شکمش خودشُ انداخت رو مشک همه‌ی حواسش به مشکِ مبادا این مشک پاره بشه ..😭 نوشتن چهار هزار تیر انداز نه تیرانداز معمولی نه سرباز معمولی .. موکلین شریعه چهارهزار تیرانداز آموزش دیده بودن .. رو کنده ی زانو همه یه هدف داشتن .. الله اکبر ..😭 ▪️اون شمر ملعونُ اون شبث ملعون گفتن نباید این آب به خیمه ها برسه .. هر کی هر کاری میتونه بکنه .. کار به جایی رسید من این یه جمله‌ی مقتل بیچارم میکنه یه مرتبه دیدن فَوَقف العَباس مُتَحیِرا ..😭 دیدن عباس متحیر ایستاد .. چرا متحیر؟! یک نگاه کرد دید مشک آبُ زدن .. آب داره رو خاک میریزه .. دیگه جلوتر نرفت نمیتونه برگرده دست نداره مشک نداره نمیتونه جلو بره چه کنه متحیر شد ..😭 ▪️این یک تیکه‌ی مقتلُ کار دارم ، تو رو خدا نگاه به صدای من و سینه‌ی خسته‌ی من هر کی هرجوری میتونه من هیچی نگه نمیدارم برای فردا شب همین امشب شب عاشورایِ ما است جوری برای عباس بمیریم که هیچکس نمرده ..😭 یک نگاه کرد دید دیگه راه به جایی نداره نه شمشیری نه نیزه ای نه مشکی نه آبی نه دستی ، شمر ملعون گفت آب تموم شد قصه ش ، دستم که نداره .. برید کار عباس رو تموم کنید ..😭 ▪️اینو مقتلُ العباس می نویسه .. میگه میرفتن عده عده میرفتن دور عباس بدون شمشیر بود اما فرار میکردن .. شمر یقه‌ی یکی رو گرفت گفت مگه نمیگید دست نداره مگه نمیگید مشک آبشُ زدن مگه نمیگید بدن پر از تیره پس چرا کارشو تموم نمیکنید ؟! چرا از اسب نمیندازیدش پایین؟ .. از مادرش عذر میخوام یه نانجیب گفت: شمر دست نداره شمشیر نداره اما دو تا چشم داره .. یه جوری نگاه میکنه زهرت آب میشه .. ▪️هیچکس جرات نداره جلو بره تا این چشما هست تا شنید چشماش هست ، صدا زد حرمله بیا ..😭 یه کاری میکنم دیگه جایی رو نبینه .. تیرُ زد .. سر عباس رفت عقب ..😭 یه جمله بگم روضه رو خوندن به جایی رسوندن که کلاه خود افتاد سر برهنه شد یه جمله میخوام بگمُ با هم داد بزنیم لا اله الا الله عبارت مقتل اینو میگه فَفَلق حامتَه .. یه جوری عمودُ زد تا ابرو متلاشی شد .. از بالای اسب …😭 یه سول دارم وقتی با صورت خورد زمین ، تیر کجا رفت .. سر عباسُ متلاشی کرد .. حسین …😭 وقتی ابی‌عبدالله رسید یک دقیقه منو نگاه کنی من حرف مو زدم هر شهیدی که میومد بالا سرش با یک دست سر رو از روی خاک بر می داشت اما رسید کنار عباس آروم شمشیرشُ گذاشت زمین سرُ گذاشت رویِ زانوهاش ..😭 ▪️ یک نگاه کرد دید یک چشم با تیر از بین رفته .. تیر رو آروم از چشم زخمی در آوورد .. با گوشه‌ی آستین خون هارو پاک کرد .. دید چشم سالم داره گریه میکنه صدا زد تو چرا گریه میکنی من بی برادر شدم ؟! (من باید گریه کنم تو چرا گریه میکنی) یه جمله گفته منو بیچاره کرده گفت حسین دارم برای شما گریه میکنم ▪️چرا برای من ؟! آخه الان شما سر منو از روی خاک برداشتی .. اما یک ساعت دیگه ..😭 هیچکس نیست سر شما رو برداره ….حسین …😭 ▪️عباس جان حق داشتی گریه کنی آقا حق داشتی گریه کنی هیچکس نبود سر حسینتُ برداره ..😭 یه خواهر داشت زینب اومد برسه سر رو برداره ، اما دیر رسید به گودال .. وقتی رسید که.. 😭 سری به نیزه بلند است در مقابل زینب هر کی گره به کار داره .. شبِ باب الحوائجِ .. بیار دستتُ بالا .. فرمود هر جا روضه ی عموجانم عباس رو بخونن میام .. بیار دستتُ بالا : یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان ..😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تویی که شیر خداوندِ اکبری عباس تو دستُ بازوی شمشیرِ حیدری عباس 🔹اگه کار داری امشب هر جا صدا منو میشنوی عباسشُ با همه وجودت بگو ..یه سال صبر کردی تا شبِ تاسوعا بیاد .. رفیق از ارمنیِ جا نمونی .. ان شاءالله بریم علقمه ، ان شاءالله آقامون نگاه کنه ان شاءالله قیامت بگن اینا غلام عباسن ان شاءالله مارو به اسم عباس صدا بزنن ..😭 حسین را همه جا سیدی صدا کردی مگر نه اینکه تو او را برادری عباس نبی ست شهر علومُ درش علی آری تو شهر خونِ خداوند را دری عباس به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا خوش به حال اون دلی که اسم اباالفضل میاد میلرزه .. هنوز روضه نگفته داد میزنه ؛ ▪️بابا قیامت این دستای قلم شده میخواد دست بگیره .. ان شاءالله دستش بیاد تو دستت .. بگه یادته دنیا برای من داد میزدی ..😭 🔸 نبودی علقمه چجوری به من خندیدن همچین که از روی اسب افتادم لشکر شادی کرد گفتن دیگه کار حسین تمومه عباس زمین خورد .. رفقا ؛ آقایِ ما خیلی مظلوم کشته شده کم نذارید .. اباالفضل .. به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا که تو همیشه اباالفضل پروری عباس چگونه با چه زبان منقبت سرات شوم؟ حسین گفت که عباسِ من فدات شوم به خُلق احمدِ مختار بر تو مینازد به رزم حیدر کرار بر تو مینازد غلط نگفته ام این نکته را اگر گویم که ذاتِ خالق دانا برتو مینازد فقط نه دوست به رزم تو آفرین گوید که خصم در صف پیکار بر تو مینازد ▪️دستتُ بیار بالا بگو دستمُ بگیر اباالفضل نذار منو از تو جدا کنن .. خیلیا میخوان یه کاری کنن من دیگه عباس نگم .. خیلیا میخوان منو از تو جدا کنن .. امشب همه اباالفضلی ها رو مهمان کن .. ان شاءالله همین امشب امضا کنه بریم علقمه .. اومد نزدیکِ خیمه ها هی صداشُ بالا میبره ، هرچی صداش بالاتر میره تو خیمه اباالفضل سرش پایین میره .. (بعضیا فهمیدن من چیو میگم) گفتن عباس ، شمر برات امان نامه آورده ..😭 ▪️عباسم هی خجالت میکشه سرشُ پایین میندازه .. میگه جلو آقام آبروم رفت .. بعد یه عمری بگو سیدی یکی اینجوری بیاد آبروتو ببره خرابت کنه .. ▪️ابی‌عبدالله دست روی شونش گذاشت گفت پاشو گفت آقا معلومه این کیه معلومه چیکار داره گفت عباس شدی دوست و دشمن صدات کرد جواب بدی .. ▪️ اومد آروم آروم از یه گوشۀ خیمه بیرون بره ، (فدا اون چشمایی که امشب برای اون چشم تیر خورده داره اشک میریزه .. ان شالله قیامت اشک نمیریزه .. نکنه امشب ، شبِ تاسوعا آروم باشی ..) ▪️ بجه ها آروم آروم راه افتادن ، سکینه آروم آروم راه افتاد گوشه خیمه رو بالا زد ، دید امان نامه رو داد دست عمو اما این عموی عالمه .. دیدن امان نامه رو ریز ریز کرد .. گفت من امان نامه داشته باشم ،حسین فاطمه بی امان باشه ..😭 من امان نامه داشته باشم فردا دستا زینبُ با طناب ببندن ..😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دستگیرِ همه خدایِ ادب دست پروردۀ امیرِ عرب نسل در نسل خاکِ پای توایم به تو دادیم دل نسب به نسب 🔸عمریه با اجدادمون غلام زاده ایم آقا جون .. میکند زنده یاد حیدر را چین پیشانیِ تو وقت غضب اسد الله کربلا عباس بنشین با وقار بر مرکب قد کشیدی همین که بر روی اسب لشکر کوفیان کشید عقب تا تو بودی سفر به خیر گذشت ای نگهبانِ محمل زینب تا تو بودی رباب اصغر داشت غرق بوسه سپیدی غبغب تا تو بودی رقیه معجر داشت روی دوش تو خواب خوش هر شب وای از آن لحظه ای که غوغا شد رفتی و در حریم بلوا شد سایه ات بین نخل ها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسیدی کنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد در کمینت چهار هزار نفر تیرها در کمان مهیا شد قد و بالات کار دستت داد چند صد تیر در تنت جا شد بی هوا دست راستت افتاد دست چپ هم شکار اعدا شد ▪️دستا رو انداختن .. همه تیر به چله گذاشتن .. اما در این میان : حرمله در شکار چشم آمد هدفش چشم هایِ شهلا شد خواستی تیر را برون بکشی گردنت خم به سوی پاها شد از سر تو کلاه خود افتاد یک نفر با عمود پیدا شد آنچنان ضربه زد به فرق سرت تا سرِ چینِ ابرویت وا شد بی دست بر زمین خوردی سجده گاه تو خاک صحرا شد تیر ها که کمی فرو رفته خوب در جسم اطهرت جا شد بعد سی سال یا اخا گفتی عاقبت مادر تو زهرا شد دور تر از تنت حسین افتاد همه دیدند قامتش تا شد گفت بر خیز و کاری کن پای لشکر به خیمه ها افتاد دم خیمه زمانِ غارت ها ▪️الهی برای اون خونه ای بمیرم که در خونه شعله ور بود و مادر خونه بین در و دیوار و ریسمان به گردن بابا ..😭 ▪️الهی بمیرم خدا اون نامردا کیا بودن یه کوچولوی سه ساله رو گیر آورده بودن .. هی دستاشُ روی سرش می‌گرفت صورت کوچولوشُ پشت دست قایم میکرد .. بریم خرابه ؟! گفت بابا : دلم آغوش گرم تو رو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکیا خیلی میترسم از کسی که که سر تورو رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تورو با سنگ شکست بدم میاد سه سالمه نمیتونم راحت بشینم سه سالمه نمیتونم درست ببینم سه سالمه یه عده دنبالم دویدن سه سالمه گوشواره از گوشام کشیدن سه سالمه گلوی بابامُ بریدن هر چه گفتم نزن مرا میزد آاای حسین.... 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸خدا لعنتش کنه گفت صبر کنید الان درستش میکنم .. حرمله ! چیه امیر؟ گفت چشماشو بزن ..‌ نامرد نشست تیرُ تو کمانش گذاشت یه تیر زد تو چشم آقا ..😭 ▪️گفت سید ابراهیم هر چی سرمو تکون دادم تیر بیرون نیومد خم شدم تیرُ بین دو تا زانوهام گذاشتم کلاه خود از سرم افتاد یه نامردی چنان با عمود زد …😭 خورد با صورت زمین .. تا خورد زمین همۀ جوهرۀ صداشو جمع کرد فرمود یا أخا ..😭 یه وقت بندِ دل حسین پاره شد .. چرا؟ تا حالا منو اینطوری صدا نزده بود … ابی عبدالله اومد. ▪️دورشُ گرفته بودن یه وقت یه نامرد داد زد گفت حسین داره میاد همه فرار کردن .. ابی عبدالله صدا زد کجا فرار میکنید؟ پاشو علمدار حرم …😭 دید اونقدر تیر به این بدن زدن زخم هایی که بر بدن ابی عبدالله هست همه جای تیر و مخصوصاً شمشیر و بعدم نیزه ست اما بر بدن حضرت عباس هرچی زخم بود فقط جای تیر بود..😭 (میدونی یعنی چی؟ یعنی جرأت نمیکردن به عباس نزدیک بشن.. 😭 لذا تا افتاد بعضیا شیر شدن اومد بالاسرش گفت ها .. چیه .. پاشو آب که نتونستی ببری لاقل پاشو بجنگ .. ابی عبدالله نشست کنارش اول از همه سرشُ برداشت گذاشت رو زانوش گفت: داداش اومدی ؟..بگم یاد کجا افتادم؟ بگم حسین یاد کجا افتاد؟ ▪️ یاد اون لحظه ای که باباش سر مادرُ از رو زمین برداشت … گفت علی جان اومدی منتظرت بودم..😭 حضرت سه تا خواسته داشت .. گفت داداش میتونم یه خواهش کنم؟ گفت اگه میشه منو بر نگردون..😭 گفت چرا؟ گفت آخه خجالت میکشم از رباب ..😭 یه خواستۀ دیگه شم این بود گفت تیرُ از چشمم در بیار خون هارو از چشمم پاک کن بذار یه بار دیگه ببینمت ..😭 ▪️ بعد یهو میدونید حضرت چی گفت؟ گفت داداش پاشو برو .. اینا فهمیدن من افتادم الان به خیمه هات حمله میکنن …😭 ▪️ابی عبدالله بلند شد (این روضه م به قصد فرج باشه..) دیگه وقتی بابا از خیمه اومد همه زن و بچه منتظر بودن یه وقت یکی گفت بابا داره میاد .. نزدیک که شد دیدن ای وای .. یه دست به کمر گرفته با یه دست داره اسبُ میاره ..😭 دیگه کسی جرأت نکرد بره جلو .. دیدن رقیه رو صدا کردن یا خانوم سکینه …😭 نمیدونم خانوم زینب گفت برو از بابا سوال کن .. (اول از همه اونایی که دختر دارن میفهمن .. دختر خیلی عاطفیِ اومد جلو بابا .. آروم صدا زد عموم کجاست ..😭 یه وقت دیدن رفت سمتِ خیمه عباس عمود خیمه رو خوابوند .. یعنی برید آماده اسارت بشید ..😭 از سر نی می بینی داره میره خرابه زینب به دست و پاش طنابه زینب تو مجلس شرابه زینب.. 😭 دستایِ نامحرم ها بلند میشه به رویِ زینب یه بغضی تو گلوی زینب آتیش می گیره موی زینب ..😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تو رویِ خاک پا کشیدی عزیزم تنهاییِ منو دیدی عزیزم با این خجالتی که تو چشاته داری خجالتم میدی عزیزم دارم تمنا میکنم اباالفضل چشامُ دریا میکنم اباالفضل خودم میرم از زیرِ پایِ لشکر دستاتُ پیدا میکنم اباالفضل رسیده مادرم تو رو خدا پاشو بریم حرم به خاطر رباب به خاطر اشکای دخترم پاشو یه کاری کن ببین محاصره ام پاشو بریم حرم عمویِ خیمه نذار بریزه آبرویِ خیمه بعد زمین خوردن تو یه لشکر نگاهشون رفته بسویِ خیمه بالاسرت خیلی حالم خرابه دارن میخندن عزیزم به ناله ام داری منو تنها میذاری اما دلت میاد اسیر بشه سه ساله ام؟؟ ببین قیامته ، حرم آمادۀ اسارته تنها چیکار کنم هر کسی اینجا فکر غارته ▪️سرشو بالا آورد ، هر کسی از صبح رو زمین افتاد حسین آورد تو خیمۀ دارالحرب .. لب ها مثلِ لبای ماهی بهم میخوره .. صورت خاک آلوده ، گفت آقا من تا حالا رو حرفت حرف نزدم .. ▪️گفت آقاجان اگه میشه منو سمتِ خیمه ها نبر ..😭 عزیزم علی اکبرُ با اون وضعیت برگردوندم خیمه چرا میگی نه؟؟ … گفت آخه از رویِ بچه هات خجالت میکشم .. (من یه چیز میگم نمیدونم چیکار میکنی!!..) فرمود: فاطمه جان یه عده ای میان مرداشون برا حسینت مثلِ زن جوان مرده داد میزنن!.. ▪️گفت آقا گریه م برا این نیست که دستمو بریدن ، چشممُ تیر زدن .. گریه م برا اینه من که نوکر شمام رو زمین افتادم شما بالاخره اومدی سرمو به دامن گرفتی اما ساعتی دیگه تو گودال ..😭 تو تک و تنهایی .. کی سرت رو به دامن میگیره؟..😭 میخوام بگم اباالفضل ، سر حسینُ دامن نگرفتن ، سر حسینُ دست به دست گردوندن ..😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌