#روضه_صبحگاهی
#امام_حسین
#امام_سجاد
#محرم
#فن_شهدا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
هر کجای مجلس نشستی با توجه، امروز میخواهیم از همین جا به آقامون سلام بدیم..
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین
امروز امام زمانم سلام میده...
اما به بدن های بی سر روی خاک..😭
سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن سه روز روی زمین کربلا بود...
🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت
🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين
🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
ان شاء الله امام زمان میاد انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو می گیره...
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
یا بن الحسن...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
سه روز بدن عزیز زهرا بی غسل و بی کفن...
روی زمین گرم کربلا...😭
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت
🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها
🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت
چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا؟
مثل یه همچین روزی...
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...😭
می خواستند بدن ها رو دفن کنند اما بدن ها رو نمی شناختند..
آخه سر در بدن ندارند متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
🔸بنی اسد بیاید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب می شناسم...
این بدن بی سر بدن بابای غریبم حسینه..😭
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...😭
اون بدنی که کنار شط فرات دست هاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...😭
آاای بنی اسد برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دست های مبارک رو زیر بدن مطهر باباشون امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه...😭
بنی اسد دارن نگاه می کنند دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی باباش حسین...😭
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...😭
وقتی از قبر بیرون اومدند، با دستان مبارک نوشتند:
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً.. 😭
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه رگ حلقوم، منم
آااای حسین... 😭
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بی تو سجاده ای اگر هم بود
فرش رسوایی دو عالم بود
بی تو یا حرفی از بهشت نبود
یا اگر بود هم جهنم بود
خطبه های گلوی زخمی تو
انعکاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبه ای نمی خواندی
خانه هامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه ای نمی خواندی
سال ما سال بی محرم بود
از تو داریم فصل ماتم را
ده شب گریه ی محرم را
احترام تو را سلام نبود
حق تو کوچه های شام نبود
حق آیینه ها شکستن نیست
گیرم این آینه سر امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
▪️امام سجاد عَلَم گریه برداشت، همه حرفش و بعد از کربلا با گریه ش زد، من می خوام بگم چرا گریه میکرد، دلایل زیاده، اما مگه یادش میره صحنه های کربلا یکی یکی جلوی چشماشه منو تو یه روضه گوش میدیم، می شنویم، بی مقدمه تو هر روضه مون میگیم: حسین؛
▪️حالا زین العابدین که خودش دیده، من می خوام بعضی از این صحنه ها رو یادت بیارم، مگه یادش میره صحنه وداع با پدرش رو، پدرش اومد تو خیمه یه نگاه زین العابدین کرد، دید باباش آشفته است، رنگ پریده است، یه نگاه کرد دید سر تا پا غرق خاک خونه، زین العابدین رو خاک خیمه افتاده، یه نگاه کرد دید بابا داره یه جوری حرف میزنه، انگار این لحظه لحظه آخره،
▪️صدا زد: بابا از داداش اکبرم چه خبر، ابی عبدالله گفت: داداشت رفت، یکی یکی اسم برد، یه مرتبه دید هرکی اسم می بره بابا میگه به شهادت رسید، یه لحظه صدا زد: بابا از عمو عباس چه خبر، تا ابی عبدالله گفت: بی عمو شدی، میگن زین العابدین بلند شد، با اون حال زارش، تا اومد بلند شه بابا نگه اش داشت گفت: عزیزم تو بخواب، فقط یه جمله بهت بگم
پسرم: غیر من و تو دیگه مردی تو خیمه ها نمونده، تو دیگه بلند نشو، زینب یه محرم می خواد.. 😭
▪️مگه یادش میره غروب یازدهم، مگه یادش میره اون لحظه ای که از کنار گودال رد شد، مگه یادش میره اون لحظه ای که اومد بابا رو دفن کنه، خودش گفت:
برید بوریا بیارید، خودش رفت تو قبر، بنی اسد دیدن دیر کرد از قبر بیرون نیومد، مگه یادش میره، نگاه کردن دیدن لباش گذاشته رو لبای بریده، من میگم همه ی اینا یادش نرفت، اما همه ی اینا یه طرف اونی که امام سجاد رو ۳۵ سال روضه خون کرده اینا نیست..
حالا بشنو
احترام تو را سلام نبود
حق تو کوچه های شام نبود
حق آیینه ها شکستن نیست
گیرم این آینه امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
بدتر از مجلس حرام نبود
گریه کردی صدا زدی ای کاش
هیچ سنگی به روی بام نبود
کاش مادر مرا نمی زایید
من امامم، خرابه جام نبود
حرفِ ویرانه در میان آمد
دختر شاه، یادمان آمد
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔴 چشمان مبارک إمام سجاد علیهالسلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ...
إبنشهرآشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد علیهالسلام اینگونه مینویسد:
📋 «إنَّهُ بَكىٰ حتّى خِيفَ عَلَى عَينَيه.»
▪️امام سجاد علیهالسلام به اندازهای گریست که خوف آن میرفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود.
📚المناقب،ابنشهرآشوب، ج۱۱ ص۱۱۲
❇️ حضرت امام سجاد علیه السلام فرمودند
▪️اِنَّما الاِسْتِعْدادُ لْلِمَوْتِ تَجنُّبُ الْحرامِ وَبَذْلُ النَّدي في الْخَيْرِ
♦️براستي آمادگي براي مرگ، دوري از حرام و بذل و بخشش در كار خير است.
📚بحارالانوار، ج 46، ص 66
💌الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفرَج
بحق مولاتنا الزینب
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
─┅═ೋ❅🖤💔🖤❅ೋ═┅─
#مقتل
#روضه
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸حکایت یک مجلس عروسی که از امام سجاد علیهالسلام دعوت کردند تا در آن مجلس، شرکت نمایند ...
در نقلی آمده است:
🥀 بعد از اینکه اهلبیت علیهمالسلام به مدینه برگشتند، روزی زُهَری (از اصحاب خاصه امام سجاد علیهالسلام) آمد خدمت حضرت سجاد صلواتاللّه علیه و امام را به عروسی فرزند جوانش دعوت کرد.
🥀 حضرت برآشفتند و فرمودند: من نعش کشته برادرم علی اکبر علیهالسلام را روی خاک دیدم. چگونه به مجلس عروسی جوان دیگر حاضر شوم!؟
🥀 زُهَری خجالت زده شد آمد به خانه و به همسرش گفت. زوجه او گفت: بیا ذاکر به خانه دعوت کنیم و سیاه بپوشیم و مصیبت امام حسین صلواتاللّهعلیه بخوانیم. زهری چنین کرد.
🥀 همسایه ها متوجه شدند و به امام سجاد صلواتاللّهعلیه رساندند که مجلس روضهای در خانه زُهَری تشکیل شده است.
🥀 حضرت تشریف آوردند و اهل مدینه جمع شدند. ناگهان دیدند حضرت زینب کبری صلواتاللّهعلیها در حالی که در یک دست سکینه صلواتاللّهعلیها و دست دیگر فاطمه صلوات اللّه علیها (دختر بزرگ سیدالشهدا علیه السلام) است. وارد شدند.
🥀 مجلس غلغله شد ، زُهری متوجه شد که امام سجاد صلواتاللّهعلیه از مجلس بیرون رفتند، آمد بیرون از خانه، دید دم درب، امام سجاد صلوات اللّه علیه دارد کفش ها را جفت می کند.
🥀 زُهَری عرضه داشت من سزاوار این کارم.
حضرت فرمودند: در مجلسی که امیرالمؤمنین صلواتاللّهعلیه حضور دارد و جدّه ام فاطمه زهرا صلواتاللّهعلیها اشک چشم زنان را پاک میکند، من نیز به این خدمت باید مشغول باشم.
📚مبکی العیون ص۴٣١، (نسخه خطی)
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#دفن_شهدا
#امام_سجاد
#امام_حسین
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸آمدن إمام سجاد علیهالسلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود...
در نقلها آمده است:
🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیهالسلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع میشد، شناختند. دور پیکر امام علیهالسلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند.
📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا.
▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند.
🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدنها را دفن کنیم؟! ما از کجا میدانیم که هر جسد از آن کیست؟!
📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ
▪️خودتان هم میبینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است.
🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد میشد؛
📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه،
▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیهالسلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود:
📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا»
▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد.
🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستادهاید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم.
🥀 ما آمدهایم تا جسد امام حسین علیهالسلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم.
🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را...
📚مقتل الحسین علیهالسلام، بحرالعلوم ص۴۶۶
✍ از روی دلسوزی دهاتیهای اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیواناتِ صحرا دور گودال
با گریههای مادر تو گریه کردند
از تکههای چادری بر خاک پیداست
با زور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
پیرِ قبیله گفت کی؟ سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
بر ارباً اربا اکبر تو گریه کردند
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
بر ساقی آبآور تو گریه کردند
بر پشت خیمه مشتی از زنها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای ربابِ دست بسته
بهر علیِ اصغر تو گریه کردند
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح میداد
آنها همه دور و بر تو گریه کردند
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیدا کرد یک انگشتِ خونین
بر دست بی انگشترِ تو گریه کردند
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#مجلس_کوتاه
#اسارت
#حضرت_زینب
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
فرمود : از هشت باب بهشت یک بابش باب الحسین ، حسابتون سواست ، کتابتون سواست
کنار تن بی سرت کاسه ی آب گذاشتم ؛ واویلا
حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه ؛ واویلا
صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم
نشون می دادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم
حسین جان حسین جان
به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو ؛ واویلا
▪️امام سجاد فرمود گفت آقا چرا اینقدر گریه می کنید آقا بسه دیگه ؟
امیرالمومنین جدتون رو شهید کردن ، مادرتون حضرت زهرا رو شهید کردن ، باباتون اباعبدالله رو شهید شد فرمود « كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ» اما تا حالا هیچ زنی از ما رو به اسارت نبرد... 😭
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی می مردم نمی دیدم اونقدر جسارت ؛ واویلا
به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم
حسین جان حسین جان
بمیرم گلوی بریده ت همیشه به یادم می مونه
روی چادر سوخته ی من هنوز رد خونه ؛ واویلا
بمیرم که تو نیزه خوردی و اون نیزه معلومه داغ بود
خدا میدونه واسم اون بدترین اتفاق بود ؛ واویلا
سر تو که رو نیزه ها رفت یا مظلوم
همه ش چادرم زیر پا رفت یا مظلوم
جلو چشم نامحرما من افتادم
پناه غریبی م کجا رفت یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم
حسین جان حسین جان
شاعر: محمد اسداللهی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
یه عمره خونه دلت.mp3
1.41M
#شور
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1409
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
یه عمره خونه دلت
همیشه چشمات تره
تو روضه ی هر شبت
بریدن حنجره
تا ابد یادته
اون تن بی،سرُ
یادته حنجرُ
کندی خنجرُ
▪️وای حسین وای حسین
با غصه ی جسارت
هنوز تو تاب و تبی
که عمه تو میزدن
یه لشکر اجنبی
سوختن معجر و
سوختن خیمه ها
می سوزونه تورو
یاد اون صحنه ها
▪️وای حسین وای حسین
کشون کشون بردنت
با دست و پای بسته
داغ اسیری شام
قلب تو رو شکسته
داغ شام خراب
شام و بزم شراب
ضربه ی خیرزان
شام و اشک رباب
▪️وای حسین وای حسین
شاعر: عالیه رجبی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
گلی ز گلشن دین.mp3
1.19M
#زمینه
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1410
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
گلی ز گلشن دین من زین العابدینم
چهارم گل ولایت حامی مسلمینم
از دشمن ولایت عمری ستم کشیدم
حالا برای اسلام همچون حسین شهیدم
▪️واویلتا واویلا
از نسل آل احمد ماه مدینه هستم
شهید راه قرآن با زهر کینه هستم
▪️واویلتا واویلا
بعد از گلان زهرا عمری به شور و شینم
چون شیعیان مولا گریه کن حسینم
عمری پس از پدر من در سوگ او نشستم
یاد غریب مادر دخیل گریه بستم
▪️واویلتا واویلا
رنح و بلا بدیدم کرب و بلا بدیدم
با ناله های طفلان شور و نوا بدیدم
دیدم علی اصغر شد پاره پاره حنجر
دیدم علی اکبر چون گل بگشته پرپر
▪️واویلتا واویلا
گل های پرپر از کین دیدم زآل هاشم
در زیر سم اسبان پیکر پاک قاسم
در خیمه بودم اما غربت نمودم احساس
شرر زده به جانم داغ عمویم عباس
▪️واویلتا واویلا
دیدم به سنگ دشمن جبین او شکسته
شمر لعین ز کینه برسینه اش نشسته
دیدم که جسم بابا روی زمین فتاده
به حال سجده بابا سر بر زمین نهاده
▪️واویلتا واویلا
در کربلا صدای غربت او شنیدند
یوسف فاطمه را از کینه سربریدند
دیدم که دشمن دین آتش به خیمه هازد
راس حسین زهرا بر روی نیزه ها زد
ای شیعیان مولا راحت شدم زغمها
شدم شهید زهرو روم به سوی زهرا
▪️واویلتا واویلا
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
کارم شده چهل سال.mp3
2.11M
#زمینه
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1411
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
کارم شده چهل سال دعا و گریه زاری
دعا شده بهونه مگه خبر نداری؟
یه نیمه روزی کشت تو کربلا بابامو
همه برادرامُ عموی باوفامُ
سراشونُ بریدن و رو نیزه ها کشیدن و
با نعل تازه ای خدا روی اونا دویدن و
دیدم که می برید سرُ
دیدم ضجه ی مادرُ
دیدم هجوم لشکرُ
خنجر به حنجر بابا رسیده بود
سر روی دامنه قامت خمیده بود
▪️مظلوم اباالشهید
کارم شده چهل سال گریه برای شیرخوار
به این بهونه لعنت به حرمله هزار بار
دیدم که اون دو ملعون بهم اشاره کردن
سه شعبه چاره کردن گلوشُ پاره کردن
شاهد قبر کوچیکی تو کربلا منم منم
شاهد راس کوچیکی رو نیزه ها منم منم
دیدم که میکشم عذاب
دیدم که دارم اضطراب
دیدم شکایت رباب
گهواره خالی و نجوای لای او
در بین ازدحام مُردم برای ا
▪️مظلوم اخاالشهید
کارم شده چهل سال گریه واسه اسارت
یادم نمیره بزمه حرامی و جسارت
کوچه به کوچه رفتم محله ی یهودی
از اونجا یادگاری دارم فقط کبودی
چشای بی حیا بود و خنده ی شامیا بود و
سر باباُ می دیدم که زیر دست و پا بود و
دیدم که میکشم عذاب
دیدم سر به خون خضاب
دیدم بزم می و شراب
میزد به لعل گل با چوب خیزران
لعلی که بوسه زد جدم نبی بر آن
▪️مظلوم ابالشهید
شاعر: امیرحسین سلطانی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
چهل سال خونه قلب.mp3
1.49M
#زمینه
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1412
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
چهل سال خونه قلب تب دار دردم شد غم یار روزم شد شب تار
چهل سال من با هر بهونه اشکام دونه دونه می ریزه رو گونه
خودم دیدم خنجر و روی حنجر
خودم دیدم می برید از بابام سر
خودم دیدم غصب انگشترش رو
خودم دیدم روی نیزه سرش رو
▪️امون از کربلا
چهل سال هر شب در عذابم من در اضطرابم گریون ربابم
چهل سال هر شب بیقرارم من آروم ندارم یاد شیره خوارم
خودم دیدم توی خیمه رباب و
خودم دیدم تو چشاش اضطراب و
خودم دیدم که سه شعبه رها شد
خودم دیدم سر اصغر جدا شد
▪️امون از کربلا
چهل سال گوشه گیره غربت هستم من با محنت با یاد اسارت
چهل سال تلخه واسم ایام میگم هر صبح و شام ای وای از غم شام
خودم دیدم مردای بی حیا رو
خودم دیدم خنده ی شامیا رو
خودم دیدم که دادن مارو آزار
خودم دیدم عمه رو بِین اغیار
▪️امون از شام غم
شاعر: امیرحسین سلطانی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
چشمم از گریه شد.mp3
1.46M
#واحد
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1413
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
چشمم از گریه شد همچو دریا
می رَوَم با دلی پُر ز دنیا
بعد عاشورا نشد ذکرم بجز آه
زهر کینه راحتم کرده به والله
یک عمر... روی دوشم بوده دائم بارِ دردم
یک عمر... خط به خط کرببلا را گریه کردم
یک عمر... خوانده ام این روضه هر دم
▪️یا ابا المظلوم شاه بی سر
سوزد عالم ز سوز و نوایم
راویِ مقتل کربلایم
من خودم دیدم تن پاکش دریدند
با لب تشنه سرش را می بریدند
ای وای... من خودم دیدم چه آمد بر سر او
ای وای... قطعه قطعه شد تماماً پیکر او
ای وای... گریه های مادر او
▪️یا ابا المظلوم شاه بی سر
شاعر: بهمن عظیمی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
من یادگار کرببلایم.mp3
1.15M
#واحد
#امام_سجاد
#محرم
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1414
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
من یادگار کرببلایم
بستر نشین دشت بلایم
لب تشنه بابای غریبم سر بریدند
بعدش تمام خیمهها آتش کشیدند
▪️یا ابتا یا ابتا مظلوم حسین جان
در روز عاشور بیمار بودم
من ناتوان و تب دار بودم
در پیش چشمانم عزیزان پر کشیدند
من ماندم و آنها به قرب حق رسیدند
▪️یا ابتا....
خودم شنیدم هل من معین را
فریاد غربت زان شاه دین را
جای کمک بر او فقط اشکم روان شد
چشمم برای غربت او خون فشان شد
▪️یا ابتا...
رفتم اسیری در کوفه و شام
در دست قومی شریر و بد نام
در شام از سوی عدو توهین به ما شد
بر راس بابای شهید من جفا شد
▪️یا ابتا...
شعر :اسماعیل تقوایی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌