eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
300 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
952 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سهم صد_وهفتاد_وهفتم : خطبه ۴۶ تا ۴۳ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 ۴۶ : ( در سال ۳۷ هجری که امام علیه السلام به سوی شام سفر آغاز کرد، این نیایش را در حالی که پا در رکاب نهاد مطرح فرمود.) 🔹دعای سفر ♦️خدايا! از سختی سفر و اندوه بازگشتن و روبرو شدن با مناظر ناگوار در خانواده و مال و فرزند به تو پناه می برم. پروردگارا! تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانی و جمع ميان اين دو را هيچ کس جز تو نتواند کرد، زيرا آن کس که سرپرست بازماندگان است نمی تواند همراه مسافر باشد و آن که همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمی تواند باشد. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 ۴۵ : ( قسمتی از سخنرانی طولانی امام علیه السلام که در روز عید فطر در کوفه ایراد فرمود.) 1⃣ ضرورت ستايش پروردگار ♦️ستايش خداوندی را سزاست که کسی از رحمت او مأيوس نگردد و از نعمت های فراوان او بيرون نتوان رفت؛ خداوندی که از آمرزش او هيچ گناهکاری نااميد نگردد و از پرستش او نبايد سرپيچی کرد. خدايی که رحمتش قطع نمی گردد و نعمت های او پايان نمی پذيرد. 2⃣ روش برخورد با دنيا ♦️ دنيا خانه آرزوهايی است که زود نابود می شود و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنيا شيرين و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود و قلب بيننده را می فريبد. سعی کنيد با بهترين زاد و توشه از آن کوچ کنيد و بيش از کفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نکنيد. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 ۴۴ : (در سال ۳۸ هجری، یکی از فرمانداران امام علیه السلام به نام مصقله بن هبیره اسیران بنی ناجیه را از فرمانده لشکر آن حضرت را خرید و آزاد کرد، اما وقتی از او غرامت خواستند به طرف معاویه فرار کرد.) 🔹تأسف از فرار مصقله ♦️خدا روی مصقله را زشت گرداند، کار بزرگواران را انجام داد، امّا خود چونان بردگان فرار کرد؛ هنوز ثناخوان به مدّاحی او برنخاسته بود که او را ساکت کرد، هنوز سخن ستايشگر او به پايان نرسيده بود که آنها را به زحمت انداخت. امّا اگر مردانه ايستاده بود همان مقدار که داشت از او می پذيرفتيم و تا هنگام قدرت و توانايی به او مهلت می داديم. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 ۴۳ : ( وقتی نماینده خود جریربن عبدالله را در سال ۳۶ هجری به طرف معاویه فرستاد و پاسخی روشن نمی داد یاران امام گفتند، وسایل جنگ را مهیا کن، فرمود:) 1⃣ واقع نگری در برخورد با دشمن ♦️مهيّا شدن من برای جنگ با شاميان در حالیکه «جرير» را به رسالت به طرف آنان فرستاده ام، بستن راه صلح و بازداشتن شاميان از راه خير است، اگر آن را انتخاب کنند. من مدّت اقامت «جرير» را در شام معيّن کردم، که اگر تأخير کند يا فريبش دادند و يا از اطاعت من سرباز زده است. عقيده من اين است که صبر نموده با آنها مدارا کنيد، گر چه مانع آن نيستم که خود را برای پيکار آماده سازيد. 2⃣ ضرورت جهاد با شاميان ♦️من بارها جنگ با معاويه را بررسی کرده ام و پشت و روی آن را سنجيده، ديدم راهی جز پيکار يا کافر شدن نسبت به آن چه که پيامبر(صلی الله علیه و آله)آورده باقی نمانده است، زيرا در گذشته کسی بر مردم حکومت می کرد که اعمال او [عثمان] حوادثی آفريد و باعث گفتگو و سرو صداهای فراوان شد، مردم آنگاه اعتراض کردند و تغييرش دادند. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از وصیت نامه ما می‌جنگیم و تن به هیچ گونه نمی‌دهیم و با شعار همیشگی یا یا می‌جنگیم و بر سیاست « نه شرقی نه غربی » سرسختانه پا می‌فشاریم، چون معتقد به . برادران و خواهران ، هیچگونه و حزن به دل راه ندهید ، چون اکنون میدان است و زمان ، و شما برترید اگر باشید و از رهبر این عصاره مکتب بیاموزیم که چون استوار در مقابل و چون در مقابل ایستاده است و ما هم در باید همچون باشیم. ، ، ای آن که همه چیزم با توست ، ای آن که نه در می‌گنجی و نه با وصف می‌شوی ، تار و پودم آغشته به است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت می‌خواهم بگشایم شرمنده‌ام ، با این وضع بر من کن . مرا . می‌دانم که بخشنده‌ای و مهربان، بارها فکر کرده‌ام و در نهایت به این نتیجه رسیده‌ام که فقط در لباس و با محتوای می‌توانم در حضور یابم ، به جز این هرگز، که شرمنده‌ام و رسوا. ، شاکرم از این که تا این حد کردی. اگر در راهت برداشتم از من بپذیر👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شبتون_شهدایی🌷 هدیه محضر اروح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۴۶۶ *═✧❁﷽❁✧═* عکس ها در چهار نسخه به ما داده شد و ما آماده بودیم این بار عکس هایمان را به نامه هایمان 💌ضمیمه کنیم . بی صبرانه منتظر آمدن هیأت صلیب سرخ بودیم . آن‌ها این ‌بار به همراه دکتر 👨‍⚕هادی بیگدلی همسایه روزهای سخت زندان الرشید آمده بودند . او هم یکی دیگر از یادگارهای آن ‌جا بود . دیدنش ما را خیلی خوشحال 😍کرد . هیئت صلیب سرخ در بدو ورود با دیدن آغل مشرف به در ورودی قفس بسیار متعجب 😳شده بودند . هوا رو به سردی می‌رفت و آن حصار جلو ورود و تابش خورشید🌞 را می‌گرفت و سرما و رطوبت اتاق خیلی بیشتر احساس می‌شد . در رفتار هیومن شرمندگی و ناتوانی از اینکه هنوز پنجره با پرده‌ فولادی سر جایش بود ، بیداد می‌کرد و ما هم از آن ‌چه عیان و مشهود بود چیزی نگفتیم🤐 دکتر بیگدلی نکات پزشکی و بهداشتی بسیار خوبی را توصیه کرد و برای امیدوار کردن ما خبر داد که قاطع دو موفق شده گزارش مفصلی از وضعیت بهداشتی ، غذایی 🍲و شکنجه‌های روحی و جسمی به صلیب سرخ بدهد . شاید بتوانیم به تغییر وضعیت نگهداری اسرا و اردوگاه امیدوار باشیم . این‌ بار همگی بیشتر از همیشه نامه 💌داشتیم و نامه‌ها مفصل‌ تر77 بودند . حالا همه ، سیاسی و رمزی حرف زدن را یاد گرفته بودیم 👆 اول از همه ، نامه برادرم کریم توجهم را جلب کرد که عکسی هم به همراه آن فرستاده بود . آن‌ها زیر عکس امام ایستاده و عکس گرفته بودند و اداره سانسور عراق برای آنکه بگوید ما هم خوب بلدیم و می‌فهمیم عکس را به اندازه دو بند انگشت با قیچیص✂️ بریده بود . به همه خواهرها عکس را نشان دادم و خندیدیم . دشمنی با ما تا چه حد بود که تحمل دیدن عکس امام را حتی در یک عکس دیگر نداشتند❌آن عکس یک بند انگشتی چه آسیبی به آن‌ها می‌زد؟ همراه نامه ‌ها عکس مائده و امیرحسین و حمزه و نیما و دیگر اعضای خانواده👨‍👩‍👧‍👧 هم آمده بود . همین‌طور که خواهرها داشتند عکس‌های خودشان و عکس‌های مرا می‌دیدند مشغول خواندن نامه‌ کریم شدم . که یک بارہ اتاق دور سرم چرخید ، کلمات نامه مثل سیلی صورت مرا قرمز کرده و توان و قدرت راه👣 رفتن را از من گرفته بود . نامه را دوباره خواندم به این امید که شاید اشتباه خوانده باشم ، به این امید که درست خواندن را از یاد برده باشم ، به این امید که سوادم نم کشیده باشد . خدا را شکر کردم که ساعت آزادباش است . با خودم گفتم اصلا" می روم زیر نور خورشید🌞 نامه را می خوانم ، به هوای دستشویی رفتن از جایم بلند شدم . مریم که مرادید گفت : - نامه رو کجا می بری؟ - می گیرمش زیر چادرم می خوام اونجا هم مشغول خواندن باشم . - بابا چه کارش دارید ، می خواد با خودش خلوت کنه. حرفها را با خنده و شوخی رد کردم و بیرون آمدم . دلم می خواست گریه کنم . دلم 💔می خواست فریاد بزنم . دلم می خواست خودم را توی بغل 🤗فاطمه قایم کنم ، تا شاید اندکی از سرمای تنش را بگیرم و بعد به اوبگویم : - فاطمه جان من ھم درغم تو شریکم ، شهادت🌷 رمز پیروری ما و مزد جهاد فی سبیل الله است . علیرضا به حریم خلوت الهی وارد شده است . ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💚💛 ✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود 🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، 🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم 🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ 💎 دعای غریق 💎 ♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡ 🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅 🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺 🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅 《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》 🥀اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و بَعلِها و بَنیها و السِرِ المُستَودَعِ فیها بعدَد ما اَحاطَ بهِ عِلمُک🥀 خدای مهربان🙏مارا بر اطاعت از امام زمانمان یاری فرما🤲 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۱۹ (ای پیامبرنگران ایمان نیاوردن مشرکان و کفار نباش, زیرا) تو مسئول دوزخی شدن آنها نیستی. ما تو را( همراه با احکام ومعارفی که )به حق است فرستادیم که فقط بشارتگر و بیم دهنده باشی( تا ابلاغ رسالت و اتمام حجت شود.)
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۱۹ (ای پیامبرنگران ایمان نیاوردن مشرکان و کفار نباش, زیرا) تو مسئول دوزخی شدن آنها نیستی. ما تو را( همراه با احکام ومعارفی که )به حق است فرستادیم که فقط بشارتگر و بیم دهنده باشی( تا ابلاغ رسالت و اتمام حجت شود.)
💛 اَلسَّلـام‌ُعَلَیْـكَ‌یابَقِیَّـةَالـلّٰـہُ‌فۍ‌اَرضِـہ سَلام وصبـح‌بخیـر‌ امـٰام‌ زمان جـٰانـم💕 آقـاسـلام‌ می دهـم‌ از‌ دل وجـان‌بـہ‌تـو تـا اینکـہ‌بشنـوم‌وعلـیکـم‌السلام را... تعجیل در فرج آقا صلوات اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 سلام! امن‌ترین پناه عالم! 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «شرط انتظار» 👤 حجت الاسلام 🔅 انتظار یک عمل در کنار بقیهٔ اعمال نیست، همهٔ زندگی منتظر متناسب با شرایط انتظار است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 اوایل جنگ بود تازه وارد دشت عباس شده بودیم و از منطقه شناخت کاملی نداشتیم . کار حسابی گره خورده بود . مأموریت ما شناسایی منطقه بود . بعد از ارتفاعات دشت عباس ناحیه ای بود به نام دهلیز و سپس یک دشت هموار که حدود شش کیلومتر می شد و مملو از تجهیزات و ادوات دشمن بود . به خوبی یاد دارم که کلید کار توسط توکل زده شد یعنی پس از چند شب معطلی و سرگردانی حدود پنج یا شش روز ایشان جلو رفتند و یک شب در عقبه دشمن ماندند . روز بعد با خوشحالی برگشتند چرا که عملیات شناسایی را به خوبی انجام داده بودند. او وضعیت جاده و تعداد نیروها و برخی دیگر از اطلاعات را بخوبی جمع آوری کرده بود . توکل مسیر خوبی را پیدا کرده بود که بوسیله آن از لابلای تیپ های زرهی دشمن ، نیروها را تا پشت قوای آنها می برد . راوی : مرحوم سردار رحیم یوسف آبادی  بخشی از پیام سپاه پاسداران پنج تن از دلاوران جان بر کف و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در طول جنگ تحمیلی فرماندهی یگانهای رزمنده را بر عهده داشته و در طول جنگ تحمیلی افتخاراتی عظیم آفریدند دعوت حق را لبیک گفته و به آروزی دیرین خود ، شهادت ، دست یافتند . برادر حسن باقری (افشردی) ، جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه پاسداران ، برادر مجید بقایی فرمانده قوای یکم کربلا ، برادر مومنیان ، برادر تقی رضوانی و برادر توکل قلاوند روز شنبه ۹/۱۱/۱۳۶۱ در جبهه های حق علیه باطل شهادت را با آغوش باز پذیرا شدند و بسوی اعلا علیین پرواز کردند . :: موضوعات مرتبط : خاطرات شهدا :: برچسب ها : , آواکس دشت عباس کیست, زندگی نامه شهید توکل قلاوند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷