eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
281 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
987 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 👈 یکی از بسیجیان لشکر 31 عاشورا تعریف می کند: شب عملیات والفجر 8 شهید «محمد شمسی» در حاشیه اروندرود به مانعی بر می خورد و به شدت مجروح می شود. هرچه برادران اصرار می کنند «بیا تو را به عقب برگردانیم» قبول نمی کند و می گوید: شما به عملیات ادامه بدهید و نگذارید عملیات لو برود. وضع عجیبی بود. به هر زحمت بود، بچه ها را متقاعد کرد که به پیشروی ادامه دهند. من از فاصله نه چندان دور او را زیر نظر داشتم. زخم هایش عمیق بود و خونریزیش شدید. برای آن که سر و صدا نکند و عملیات لو نرود، سرش را داخل رود فرو کرد و در همان حال مظلومانه به شهادت رسید👌 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۴۴ *═✧❁﷽❁✧═* به همین خاطر هر صبح🌄، تا از خواب بیدار می
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۴۵ *═✧❁﷽❁✧═* بعد از سلام ✋و احوال پرسی دوقلوها را یکی یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: «من امروز می خواهم بروم خانه خواهرت، شهلا. کمی کار دارد. می خواهم کمکش💪 کنم. این بچه ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشی موقع رفتن رو به من کرد و گفت: «قدم😍 اتاق دم دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده اش را بگیر.»😕 صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر🤔 فرو رفت و گفت: «تو می توانی هم مواظب بچه ها👶👧 باشی و هم خانه تکانی کنی؟!» شانه هایم را بالا انداختم و بی اراده لب هایم آویزان شد☹️ بدون اینکه جوابی بدهم. صمد گفت: «نمی توانی ❌هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه ها برسی.» کتش👔 را درآورد و گفت: «من بچه ها را نگه می دارم، تو برو اتاق ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می روم.»👌 با خودم فکر 😇کردم تا صبح زود است و بچه ها خوابند😴 بهتر است بروم اتاق ها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه ها باشد. پنجره های اتاق دم دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریه 😫دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر 😇کردم صمد آن ها را آرام می کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد. ـ قدم! قدم😍 بیا ببین این بچه ها چه می خواهند؟! ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
🌙☀️🌙☀️ مبارکه ی مائده آیه ۱۱ 🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀 👈يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوٓا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ . 👈ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، نعمت خدا را بر خود به یاد آرید آن گاه كه گروهی آهنگ آن كردند كه به سوی شما دست درازی كنند، (به فكر ترور و شبیخون بر مسلمین بودند) پس خداوند دستشان را از شما بازداشت. و از خدا پروا كنید و مؤمنان باید تنها بر خدا توكل نمایند. 👌نعمت خدارا بیا بیاریدوازخداپروا کنید ومومنان باید تنهابرخداتوکل کنند.
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا