eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
300 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
952 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ صبحی گره‌ از زمانه‌ وا خواهد شد راز شـب تـار بـر مـلا خـواهـد شـد در راه، عـزیـزی‌ ست که با آمدنش هر قطب‌ نما، قبله‌ نما خواهد شـد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 ادامه داستان 🔸 ( قسمت آخر) ♻️ بشر بن سليمان طبق پيشنهاد امام هادی علیه السلام همان روز معيّن به بغداد آمد، صبح زود بغداد رفت، ديد كشتيها 🚢 رسيدند، وكنيزها را در معرض فروش قرار دادند، در اين هنگام را ديد كه دارای آن اوصافی است كه امام هادی علیه السلام فرموده بود، خريداران اصرار دارند او را بخرند، ولی او مايل نيست كنيز آنها شود.  ♻️ بُشر جلو آمد و با اجازه فروشنده، نامه امام هادی علیه السلام 📃 را به «نرجس» داد، نرجس تا آن را گشود و خواند، بي‌اختيار منقلب شد و اشك در چشمانش حلقه زد 😢 ، در حالی كه گریه شوق گلويش را گرفته بود به صاحبش گفت: مرا به صاحب اين نامه بفروش و اصرار می‌کرد كه مرا حتماً به صاحب اين نامه بفروش. عمرو بن يزيد گفت: مانعی ندارد، آنگاه در مورد قيمت او با بُشر بن سليمان صبحت كرد، او به همان مقدار پولی که امام هادی علیه السلام فرستاده بود، راضی شد. ♻️ بُشر می‌گوید: كنيز را خريدم و با او از آنجا حركت كرديم. او همواره نامه را می‌بوسید و به چشم می‌کشید😍 ، من از روی تعجب گفتم تو كه هنوز صاحب نامه را نمی‌شناسی چرا اين قدر نامه را می‌بوسی؟  گفت:اگر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم وجانشينان آنان را می‌شناختی چنين نمی‌گفتی!» آنگاه داستان خود را از اوّل تا آخر برای من بيان كرد. ♻️ رسیدیم به سامرا، و او را به حضور امام هادی علیه السلام بردم. امام به او خوش آمد گفت و سپس خواهرش را خبر کرد و به او فرمود: این است آن بانوی محترمه ای که در انتظار او بودی، حکیمه او را در آغوش گرفت و به او تبریک گفت. سپس امام هادی علیه السلام به خواهرش فرمود: او را به خانه ببر و را به او بیاموز. ♻️ لحظه ای که چشم نرجس به جمال امام حسن عسکری علیه السلام می‌افتد، گذشته در خاطرش زنده می‌شود، روزی که ستون ها فروشکست و صلیب ها فروریخت، رویای دیدار پیامبر صلی الله و خواستگاری آن جناب از حضرت مسیح، رویای در آغوش گرفتن حضرت فاطمه سلام الله علیها و اینک جوانی را که در 😍 دیده بود برابرش ایستاده است! ❤️ دل دخترک از عشقی زلال می‌تپد، 💗 از شرم سر فرو می‌نهد. 🤦‍♀ ♻️ جوان رو به حکیمه می‌کند و می گوید از وی در شگفتم! حکیمه می‌گوید از چه روی؟ از آن که این دخترک به زودی فرزندی 👼 خواهد آورد که است. ✅ پسری که زمین را همانگونه که از ستم آکنده شده بود، از لبریز خواهد کرد. 😊 پایان.
🌷🌷🌷🌷🌷 سالروز و یاد و خاطره نزدیک به ، نوجوان را گرامی می داریم 👌 شادی روح و بالاَخص هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۷۲ *═✧❁﷽❁✧═* اولش جلوی رفتنشان را گرفتیم; اما وقتی دیدیم کمی اوضاع آرام شده رضایت دادیم و سفارش کردیم زود برگردند👌 با رفتن خانم ها دلهره❣ عجیبی گرفتیم که البته بی مورد هم نبود. چون کمی بعد دوباره هواپیماها پیدایشان شد. دل توی دلمان💔 نبود این بار هم هواپیماها پادگان را بمباران کردند♨️ هر لحظه برایمان هزار سال می گذشت؛ تا اینکه دیدیم👀 خانم ها از دور دارند می آیند. می دویدند و زیگزاکی می آمدند. بالاخره رسیدند؛ با کلی خوردنی و آب و نان🥖 و میوه🍒🍎بچه ها که گرسنه بودند، با خوردن خوراکی ها سیر شدند و کمی بعد روی پاهایمان خوابشان برد😴 هر چه به عصر🌅 نزدیک تر می شدیم، نگرانی ما هم بیشتر می شد. نمی دانستیم چه عاقبتی در انتظارمان است👌 با آبی که خانم ها آورده بودند، وضو گرفتیم و نماز خواندیم. لحظات به کندی می گذشت و بمباران ♨️پادگان همچنان ادامه داشت. دیگر غروب شده بود و دلهره❣ و نگرانی ما هم بیشتر. نمی دانستیم باید چه کار کنیم. به خانه🏠 برگردیم، یا همان جا بمانیم. چاره ای نداشتیم. به این نتیجه رسیدیم، برگردیم✅ ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
‍ پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 😔ما هم گذشتگان فردا هستیم... امروز که هستیم با صلوات و فاتحه و خیرات یادی کنیم از گذشتگان تا فردا نیز دیگران یادی کنند از ما😔 برای شادی روح پدر و برادرم پاپی احمد حسنوند فرزند حسن و امین حسنوند فرزند پاپی احمد بخوانید فاتحه همراه با صلوات🌷 @Emamzamaniam313
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
سیدی یابن الحسن آقا کجایی یوسف زهرا عزیز مصطفی آقا کجایی بی تو هر لحظه برای شیعه سخت است بی تو هر اُمید و امالی سخت است بی تو روزها تار است، شب ها بی رمق بی تو هر آن دلگیر است، آقا العجل "سیدرسول موسوی" به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولای غریبمان میخوانیم: الهی عظم البلاء... @Emamzamaniam313
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
⛔️به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان می‌فرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواسته‌اش را بده 👌ختمی بسیار سریع الاجابه از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید ختمی که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده کلیک کنید 👇 http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6 Ⓜ️بار ها تجربه شده مشاهده کنید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌸💫🌸 مبارکه ی نمل آیه ۴۶ 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 👈قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ . 👌‌گفت‌: ای قوم من‌! چرا پیش از رحمت‌، خواهان شتاب در عذابید؟ چرا از خدا طلب آمرزش نمیكنید تا مورد رحمت قرار گیرید؟ 💫🌸💫🌸
سلام ، مهدی جان و این حال و روز جهانــی گرفته است که تـو را از یاد برده است جهانی سـرد، بیمار، مرگــ آلود، پر اضطراب، بی دلخوشی، ملتهب، بدون امید به زندگی ... خودت بیا و به داد دنیـا برس دست مهربانت را بر سر جهانیان بکش. سایه ی اندوه را از سر زمین کم کن😭 خودت بیا و سلامتے و نشاط و امید را روزیمان کن 🌹تعجیل درفرج صلوات اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا ابا صالح المهدی(عج) صد جمعـه دیده ایم و شما را ندیده ایم😞 از درد گفته ایم و دوا را ندیده ایم چشمان ما هر آنچه به جز یار دیده است از بخت تیره ، وجه خدا را ندیده ایم💔 اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج🤲 🌸
🍀 ❤️ تو نباشی چه خوشی‌ای؟ چه امیدی؟ چه دلی؟ / بی تو ما مُرده‌ی در گورِ تنِ خویشتنیم 🙏 یا صاحب الزمان
۴۱ بسم رب الحسین علیه السلام چرا امروز وضعیت جامعه ی ما به این جا رسیده که برخی گناهان به صورت کاملا علنی انجام میشه؟ چرا قبح برخی گناهان تا این حد ریخته شده؟ و هیـــــچ کسی ککش هم نمیگزه؟☹️ چرا گناه کاران به خودشون جرات میدن کاملا آزادانه هر کاری که دلشون بخواد و هر جایی که دوس داشته باشن برن؟؟
یه شخص مذهبی نمیتونه تو فضای جامعه براحتی و هر جا که دوست داشت بره😢 متاسفانه فضا طوری شده کسی که گناه کنه اعتبار اجتماعی داره😒 مثلا اگه دانش آموز با ۴ نفر جنس مخالف رابطه داشته باشه❌ شجاع هست و اگه کسی محل نذاره بهش میگن ترسو و امل😏 چرا باید اینجوری بشه؟؟ قهرمانان واقعی ما بشن آدم های افراطی ولی سلیبریتی خائن بشه 👈 قهرمان ملی آی متدین آی مذهبی؛ آی بچه مسجدی و هیئتی آی محجبه؛ آی طلبه آی نمازشب خون و ...... آی کسی که لب فروبستی و دم نمیزنی و ساکت هستی😖 فردای قیامت بابت این سکوت باید جواب بدی ها✔️ آی مسئولی که قبل انتخاب شدن هزارتا وعده میدی😏 اما حالا که رای آوردی همسو با دیگران شدی یقه ی تو رو روز قیامت بیشتر میگیرن حواست جمع باشه☹️ فک نکن ماهم مثل تو ساکت میشینیم بخوایی کاری نکنی؛ پدرتو در میاریم💪 ما رای دادیم که مقابل فساد و رانت خواری رو بگیری نه اینکه سکوت کنی و کاری نکنی خدا رحمت کنه شاعرانقلابی مرحوم آغاسی را چقدر قشنگ می گفت 👈 بسیجی سست و بی حال است آیا؟؟ زبان غیرتش لال است آیا؟؟ نه این سان نیست؛ او میدان نورد است بسیجی شیر میدان نبرد است💪 به نظر شما با این وضعیت کنونی ایا پسر فاطمه از من و شما راضی هست؟؟ صلی الله علیک یا اباعبدالله اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزها از پی یکدیگر می‌گذرند، ملیکا زیباترین روزهای زندگی اش را کنار جوانِ جوانمرد می‌گذراند، جوانی که نور را در چهره اش می‌توان دید، جوانی که او را با نام های زیبا صدا می‌زند؛ نرگس، سوسن، حدیثه، صیقل، ریحانه؛ نام های گل های بهاری؛ آیا امام حسن عسکری(ع) آغاز فصل تازه را مژده میدهد؟ فصل نور و گرما و بهار را؟ جوان به اتفاق همسر خود به منزل پدر نقل مکان می‌کند. پدر از دیدن آن ها شادمان است. از دیدن که آسمان او را برگزیده تا کودکی را به جهان هدیه کند. بانویی شایسته ی کشیدنِ بار امانت؛ «و به زودی خطرها او را فرا خواهد گرفت». . بهبودی از جسم و تن (ع) رخت بسته. زهر جانگداز درسراسر بدن پاکش پراکنده شده و جسم را نحیف و ناتوان کرده، امام در بستر احتضار است... و ، و مردی را دوست دارند که بیست سال میان آنها زیسته و قلبش به عشق آنها تپیده. اشک ها بر گونه جاریست... از اتاق مجاور ناله دلخراشی به گوش می‌رسد... امام هادی(ع) به خاک سپرده می‌شود. مدتی میگذرد... اینک آرامش به سامرا برگشته... (ع) به شدت تحت نظر است و باید هفته ای دوبار(دوشنبه و پنج شنبه) ناگزیر در کاخ خلافت حضور یابد. بسیاری از مردم از پیش گویی امام حسن عسکری(ع) درباره (ع) آگاهند. از سوی دیگر رابطه امام با مردم به تدریج از طریق نامه ها و گفتگو با نمایندگان مورد اعتمادش شکل می‌گیرد. رفتار امام، مهیا ساختن جامعه برای پذیرفتن امامی است که سالهای آینده از دیدگان پنهان خواهد شد. خانه امام به دژی محاصره شده می‌ماند. تنها حکیمه(عمه امام) با او و در خدمت اوست. به سبب هراس از نیروهای امنیتی کسی را جرات دیدار با امام نمانده است. نیز در حقیقت چشم به انتظار موعود است؛ پسری که طبق فرموده برادرش، زمان به دنیا آمدنش به درازا کشیده است... . ادامه دارد...