eitaa logo
نقطه.
119 دنبال‌کننده
94 عکس
19 ویدیو
1 فایل
از جماعت نقطویان گاهی اوقات ویرگول قوم و خویش علامت سوال اگر کاری داشتی: @injanebb
مشاهده در ایتا
دانلود
خب امروز:
امروز من بعد از تلاش های مختلف برای ایجاد تعلق خاطر نسبت به تصمیم های زندگی ام با پشیمانی عواقب تصمیمم را پذیرفتم و سعی در ارزشمند دانستن این تجربه کردم نه از آن جهت که من را در تصمیم گیری های بعدی کمک خواهد کرد(و نه صرفا به گونه‌ای که ادیسون به شکست هایش مینگریست که:من ۹۹۹روش بلد شده ام که از آن لامپ اختراع نمیشود(این جمله را معاونمان سال ششم ابتدایی بهمان گفت.تاثیر کلام را مینگرید؟من هنوز جمله اش را به یاد دارم)) بلکه از آن جهت که تصمیم، تصمیم من است و من باید حس ارزشمندی که نسبت به خود دارم(ندارم)را به تصمیم هایم تسری دهم..صرف تصمیم ها چه خوب چه بد..و آن ها را ارزشمند بدانم..در نتیجه از ایده نرفتن به بازار حمایت کردم و آن را ارزشمند پنداشتم(؟) قبلا در این خصوص گفته بودم ولی با یک بار گفتنش اهمیتش برایم مشخص نمیشود اصلا میخواهم صفحه ای در بولت ژورنالم به تصمیم هایم اختصاص دهم وبنویسم از تصمیم هایی که مودی بودنم و سایر عوامل بیرونی تعلقی که بهشان دارم را از یادم نبرده و من با گردنی به پهنای کوه ها مسئولیتشان را پذیرفته ام و تسری داده ام حس ارزشمندی‌ام را به ان ها..
حنانه پس از کنش های انی که دارد جوری از خودش تعجب میکند که انگار خودش را در ان لحظه از بیرون میبیند بگذارید منظورم را توضیح دهم کنش های آنی من که گاها بسیار عجیب اند هیچ گاه من را مثل آن متعجب نمیکند دیوانه بودن در یک تعریف کلی و مبهم شاید میتواند جواب ذهنی من به کنش های انی عجیبم باشد ،که مثل حنانه تعجب نمیکنم..شاید برای حنانه مبهم بودن مسائل پذیرفته شده نیست..و شاید این مربوط به s بودنش باشد..(تست mbti) از این نوع نگاهشان به خود و مسائل خوشم می‌آید خیلی چیزها اینگونه زیر سوال میروند،باز کردن مفاهیم مبهم هرچند از رازآلود بودنشان بکاهد ولی تلاش ذهنی خوبی است..
امروز به این فکر میکردم که در این کره ای که غم بر ساکنانش سیطره ای دهشتناک دارد،آدمی اگر نتواند غمی از دل کسی بر دارد به چه درد میخورد؟
نقطه.
امروز من بعد از تلاش های مختلف برای ایجاد تعلق خاطر نسبت به تصمیم های زندگی ام با پشیمانی عواقب تصمی
سارا آن روز که از بچه ها دلیل زندگی کردنشان را میپرسیدم گفت زندگی کردن دلیل زندگی کردن اوست..و در توصیف زندگی از احساس کردن گفت..از هرگونه احساسی .. از اینکه مرا حواله به آینده نداد لذت بردم. باید احساس کرد حس شدید تعلق های غیرقابل انکار،پشیمانی های عذاب دهنده و..را..با پوست و گوشت و استخوان..