💟 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
دو چیز است که گناهان را نابود می کند:
☝️مرض
امیر المؤمنین(ع) به یکی از اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه کردند و فرمودند:
«خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است.»
آدم که تب میکند کفاره گناهنش است. ناراحت نشید از این که مریض شدید، شکوه نکنید، فایده مرض این است که گناهان را نابود میکند.
✌️سجده
در روایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی بر سجده باشد و ستایش کند.
حدیث است که «سجده گناهان را میریزد، همان طور که باد در فصل پاییز برگ درخت را میریزاند.»
گناه آدم را سنگین میکند، مثل بعضیها که دیدید نماز صبح که میخواهند بخوانند انگار که کوه رویشان افتاده است.
#کلام_اهل_دل
@nokteha14
4_5857024937092448443.mp3
8.18M
دعای اللهم رب شهر رمضان با صدای حاج محمودکریمی بسیار بسیار زیبا حتما دانلود کنید.
@nokteha14
حاج آقا فخر تهرانی اهل کشف و شهود بود. بسیاری از مطالب که از او دیدیم و شنیدیم مربوط به حالات عرفانی ، مکاشفه و... ایشان بود.
" رسیدن به مکاشفه"
روزی پرسیدم آقاجان! چگونه برای انسان مکاشفه می شود. فرمود هر کس بین الطلوعین نخوابد و مشغول تلاوت قرآن یا ذکر باشد بعد از مدتی دارای مکاشفه می شود (البته باید بدانیم که گناه مانع اصلی مکاشفه می باشد).
"قلب عارف ، جام جهان نماست"
از حاج آقا فخر پرسیدم : غیر از راه مکاشفه ، چگونه حقایق را می فهمند یا می بینند ؟ فرمود:به صفحه دل نگاه می کنند، حقایق در آن منعکس می شود. قلب و دل انسان عارف ، همان جام جهان نماست که در اشعار حافظ آمده است:
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم؟ گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
و در بیتی دیگر شرط بهره وری از جام جم(جام جهان نما) را تبیین نمود:
بسرّ جام جم آنگه نظر توانی کرد که خاک میکده کحل بصر توانی کرد
بعد از سالها فرمایش حاج آقا فخر را برای آیت الله کشمیری نقل کردم ، فرمود:آری همین طور است.
📚سردلبران
@nokteha14
💠زیارت حضرت حجت (عجل الله)
در هر صبحگاه
اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.
@nokteha14
پدران حقیقی امّت
💠 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله:
حَقُّ عَلِيٍّ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ ، كَحَقِّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ .
حضرت رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: حقّ علی (علیهالسلام) بر این امّت مانند حقّ پدر بر فرزند است .
📚 الأمالي شیخ طوسي ص784 .
📚بحار الأنوار ؛ ج36
💠 قالَ النَّبِيُّ الأعظم صلّی الله علیه و آله:
أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ ، وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِمْ ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ إِنْ أَطَاعونَا مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعبُودِيَّةِ بِخِيَارِ الْأَحرَارِ .
حضرت رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:
من و علی پدران این امّت هستیم و به راستی حقّ ما بر این ایشان بزرگتر از حقّ والدینی است که از آنها متولّد شده اند. پس ما ایشان را می رهانیم از آتش به سوی خانه ی آرامش اگر از ما فرمان برند و ایشان را از بردگی به برترین آزادگان ملحق سازیم.
📚 مناقب ابن شهرآشوب ؛ ج3
@nokteha14
#حدیث_قدسی
حضرت موسی علیه السّلام به حق تعالی عرضکرد:
«أَقَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُناجِیک، أَمْ بَعِیدٌ فَأُنادِیک؛ فَأَوْحَی اللّه عزّوجلّ إِلَیهِ: یامُوسی! أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکرَنِی. »
آیا تو به من نزدیکی تا با تو مناجات کنم یا از من دوری تا ندایت کنم؟ پس خداوند عزّوجلّ به سوی او وحی کرد:
ای موسی! من هم نشین کسی هستم که مرا یاد کند.
@nokteha14
#خانمي_كه_ميخواست_از_راه_حرام #كسب_معاش_نكند
حجة الاسلام والمسلمين آقاي حاج شيخ علي اسلامي میگوید
داستاني را بعضي از دوستان، از جناب آية الله سيد عبدالكريم كشميري نقل نمودند كه مشتاق شدم آن را بدون واسطه از خود ايشان بشنوم. بدين منظور به محضرشان مشرف شدم.
آقاي كشميري، كه در نجف مي زيستند، مورد مراجعه ي اقشار مختلف مردم بودند و اكثرا از ايشان طلب استخاره مي شد. ضمنا استخاره ي ايشان با تسبيح صورت مي گرفت
و مكنونات قلبي افرادي را كه مراجعه مي كردند و استخاره مي خواستند، بيان مي كردند!
ايشان صبحها قريب دو ساعت به ظهر مانده، در يكي از ايوانهاي صحن مطهر حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام مي نشستند و افراد مختلف در اين موقع براي گرفتن استخاره به ايشان مراجعه مي كردند.
آقاي كشميري نقل كردند كه: مدتي بود مي ديدم زني با عباي سياه و حالت زنان معيدي (به زناني كه در چادرها و يا در روستاها زندگي مي كنند، معيدي مي گويند) زير ناودان طلا مي نشيند و زنها به او مراجعه مي كنند و او نيز با تسبيحي كه به دست دارد، بر ايشان استخاره مي گيرد! اين حالت نظرم را جلب كرد. روزي به يكي از خدام صحن مطهر گفتم: هنگام ظهر كه كار اين زن تمام مي شود، او را نزد من بياور، من از او سؤالاتي دارم.
خادم مزبور، يك روز پس از اينكه كار استخاره ي آن زن تمام شد، او را نزد من آورد. از او سؤال كردم: تو چه مي كني؟ گفت: براي زنها استخاره مي گيرم! گفتم:استخاره را از چه كسي آموختي؟ چه ذكري مي خواني؟ و چگونه مسائل را به مردم مي گويي؟ گفت: من داستاني دارم، و شروع به تعريف آن داستان كرد و گفت:
من زني بودم كه با شوهر و فرزندانم زندگي عادي را مي گذراندم. شوهرم در اثر حادثه اي از دنيا رفت و من با چهار فرزند يتيم، ماندم. خانواده ي شوهرم، به اين عنوان كه من بدشگون هستم و قدم من باعث مرگ پسرشان شده است، مرا از خود طرد كردند! خانواده ي خودم هم اعتنايي به مشكلات مادي من نداشتند، لذا زندگي را با زحمات زياد و رنج فراوان مي گذراندم.
ضمنا از آنجا كه زني جوان بودم، طبعا دامهايي نيز براي انحرافم گسترده مي شد، و
چندين مرتبه بر اثر تنگناهاي اقتصادي و احتياجات مادي نزديك بود كه به دام بيفتم و به فساد كشيده شوم و تن به فحشا بدهم. ولي خداوند كمك نمود و از گناه خودداري كردم، تا اينكه روزي بر اثر شدت احتياج و گرفتاري، تصميم گرفتم كه چون زندگي برايم طاقت فرسا شده بود و ديگر چاره اي نداشتم، تن به فحشا بدهم!
من تصميم خود را گرفته بودم! اما اين بار نيز خدا به فريادم رسيد و مرا نجات داد. در بين ما رسم است كه اگر حاجتي داريم، به حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام مي آييم و سه روز اعتصاب غذا مي كنيم تا حاجتمان را بگيريم! و اكثرا هم حاجت خود را مي گيرند. من نيز تصميم گرفتم، به ساحت مقدس حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام متوسل شوم و اعتصاب غذا كنم!
به حرم حضرت عباس عليه السلام رفتم و دست توسل به دامنش زدم و كنار ضريح آن حضرت اعتصاب غذا را شروع كردم. بالاخره روز سوم، در كنار ضريح خوابم برد و حضرت ابوالفضل عليه السلام به خوابم آمدند و حاجتم را برآوردند و فرمودند: «تو براي مردم استخاره بگير!» عرض كردم: من كه استخاره بلد نيستم. فرمودند: «تو تسبيح را به دست بگير! ما حاضر هستيم و به تو مي گوييم كه چه بگويي!» از خواب بيدار شدم و با خود گفتم: اين چه خوابي است كه ديده ام؟! آيا به راستي حاجت من روا شده است ديگر مشكلي نخواهم داشت؟!
مردد بودم كه چه كنم؟ بالأخره تصميم گرفتم كه اعتصابم را بشكنم و از حرم خارج شوم و ببينم چه مي شود؟ از حرم خارج شدم و داخل صحن گرديدم. از يكي از راهروهاي خروجي كه مي گذشتم، زني به من برخورد كرد و گفت: خانم، استخاره مي گيري؟! تعجب كردم، كه اين زن چه مي گويد؟! معمول نيست كه زن براي كسي استخاره بگيرد، آن هم زني معيدي و چادرنشين و بياباني! ارتباط اين خانم با خوابي
كه ديدم و دستوري كه حضرت به من دادند، چيست؟! آيا اين خانم از خواب من مطلع است؟! آيا از طرف آن حضرت مأمور شده است؟! بالأخره، به او گفتم: من كه تسبيح براي استخاره ندارم. فورا تسبيحي به من داد و گفت: اين تسبيح را بگير و استخاره كن! دست بردم و با توجهي كه به حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام داشتم، مشتي از دانه هاي تسبيح را گرفتم! ديدم كه آن حضرت عليه السلام در مقابلم ظاهر شدند و فرمودند كه به اين زن چه بگويم؟! مطالب را گفتم و او رفت.
از آن تاريخ، من هفته اي يك روز به اين محل زير ناودان طلا مي آيم و زناني كه وضع استخاره ي مرا مي دانند، نزد من مي آيند و من برايشان استخاره مي گيرم و بابت هر استخاره پولي به من مي دهند. ظهر كه مي شود، با پول حاصله، وسايل معيشت خود و فرزندانم را تهيه مي كنم و به منزل برمي گردم.
📚کرامات العباسیه
@nokteha14
یادی از جناب حاج ملا آقا جان زنجانی :
👈باید ثابت كنی كه عاشقی!
مرحوم حجتالاسلام میرزا تقی زرگری )قدس سره) به خاطر انسی که با عاشق دلسوخته و عارف صاحبدل مرحوم حاج ملا آقا جان زنجانی (رحمت الله) داشتند حالات و روحیات آن مرحوم را به روشنی به تصویر میكشیدند. روزی تعریف كردند:
حاج ملا آقا جان در سفری به عتبات، با سر و وضعی بسیار آشفته و با پای برهنه و بسیار بیدلانه طی طریق میكردهاست. در اثنای راه به دشت همواری میرسد و همین كه میخواهد از كنار جالیزی عبور كند، دهقان سالخورده عربی كه سرگرم آبیاری بوده و به او نهیب میزند كه:
تو كیستی و با این سر و وضع در اینجا چه میكنی؟!
میگوید:
من عاشق و دلباخته مولایم حسین بن علی (علیه السلام) هستم و بیدلانه به زیارت او میروم.
دهقان سالخورده با شنیدن پاسخ حاج ملا آقاجان ، بیل خود را بر میدارد و به او میگوید:
ادعای بزرگی كردی! باید ثابت كنی كه عاشقی!
میپرسد: چگونه؟!
میگوید: در میان عاشق و معشوق حجاب و فاصلهای نیست. از همین جا كه ایستادهای به محبوب خود سلام كن اگر جواب سلامت را دادند كه هیچ و گرنه با همین بیل ادبت خواهم كرد!
حاج ملا آقاجان لحظاتی به فكر فرو میرود و برای آنكه طرف را بیازماید به او میگوید:
تو كه این پیشنهاد را به من میكنی، این آمادگی را در خود میبینی؟!
مرد عرب جواب میدهد:
من كه ادعایی نكردهام تا آن را ثابت كنم، تو باید ادعای خود را ثابت كنی نه من!
كه: البینه علی المدعی، ولی با این وجود سلامی میكنم، شاید جواب سلام مرا دادند!
و بعد تیمم میكند و رو به قبله میایستد و میگوید:
السلام علیك یا ابا عبدالله!
حاج ملا آقاجان از چهار جهت جواب سلام آن دهقان سالخورده را از زبان محبوب خود میشنود و از هوش میرود!
پیرمرد دهقان او را به هوش میآورد و میگوید:
حالا نوبت توست! برخیز و عاشقی خود را ثابت كن!
حاج ملا آقاجان با دست و پایی لرزان میرود و به قول خودش یك وضوی علمایی میگیرد و رو به قبله میكند و با چشمی گریان و دلی سوزان عرضه میدارد:
السلام علیك یا ابا عبدالله! بابی انت و امی یا مولای!
حاج ملا آقاجان میگوید كه من جواب سلام خود را نشنیدم ولی آن پیر مرد عرب كه شكسته دلی مرا دید با لحنی نصیحت آمیز به من گفت:
جواب سلام تو را دادند ولی خیلی آهسته! انسان وقتی میخواهد به خدمت امام بزرگواری چون حسین بن علی (علیه السلام) برسد باید مراتب ادب را رعایت كند و در نهایت احترام و فروتنی به محضر آن حضرت سلام كند نه با ادعا! باید آدم شد و آدمیت به داشتن سر و وضع پریشان نیست!
@nokteha14
در وضو اسراری نهفته است
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پیامبر اکرم ص در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها
و دست ها و
مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
◆ شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم
تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم
و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.
◆ شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
◆ مسح سر در وضو، یعنی خدایا!
از هر خیال باطل و هوس خام
که در سر پرورانده ام،
سرم را تطهیر می کنم و
آن خیال های باطل را
از سر به دور می اندازم.
◆ مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را
از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📚 من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۲
@nokteha14
💠زیارت حضرت حجت (عجل الله)
در هر صبحگاه
اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.
@nokteha14
🔴خطبه حضرت نبی مکرم اسلام۷ (صلوات الله وسلامه علیه وعلى آله) در فضیلت ماه مبارک رمضان:
✅«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ ، شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ ، وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ ، وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِي ، وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ»؛
ای مردم ! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است.
ماهی که نزد خدا، بهترین ماه هاست و روزهایش بهترین روزها و شب هایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعت هاست.
اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیت های راستین و دلهای پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید.
👈پس شقی و بدبخت، آن کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بی بهره شود. در این ماه با گرسنگی و تشنگی خود، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران و درماندگان کمک و یاری کنید.
به پیران و کهنسالان احترام و به کودکانتان ملاطفت و مهربانی نموده و با خویشاوندان رفت و آمد داشته باشید.
در اوقات نماز، دستهای خود را به دعا بردارید، زیرا که وقت نماز بهترین ساعت هاست و در این اوقات، حق تعالی با رحمت، به بندگانش می نگرد و اگر با او مناجات کنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا کنند لبیکشان گوید و اگر از او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.
ای مردم ! هرکه از شما روزه دار مؤمنی را در این ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت.
برخی از اصحاب گفتند: یا رسول الله ! همه ما قادر به انجام آن نیستیم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزه داران، از آتش جهنم به پرهیزید اگرچه به نصف دانه خرما ، و یا به یک جرعه آب باشد.
«وَ مَنْ أَکْثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَیَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ ، وَ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ».
هر کس در این ماه بسیار بر من صلوات فرستد، خداوند کفه سبک اعمال او را سنگین گرداند.
و هر کس که در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثواب کسی را دارد که در ماههای دیگر قرآن را ختم کرده باشد.
📚 الأمالي (شيخ صدوق) ، ص ۹۵
📚عیون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج۱
@nokteha14
.
قَالَ النَّبِيُّ الأعظم محمد المصطفی (ص) :
لَا تَجْلِسُوا إِلَّا عِنْدَ مَنْ يَدْعوكُمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمسٍ :
مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ ،
وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ ،
وَ مِنَ الْعدَاوَةِ إِلَى الْمَحَبَّةِ ،
وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ ،
وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهد .
#ترجمه
با هر کسی ( و با هر عالِمی) ننشین و مجالست مکن ، با کسی مجالست کن که تو را از پنج چیز بطرف پنچ چیز ببرد و دعوت کند :
1️⃣ تو را از شک و تردید بطرف یقین ببرد
2️⃣ تو را از تکبر به تواضع دعوت کند
3️⃣ تو را از عداوت و کینه توزی بطرف محبت و مهربانی بکشاند
4️⃣ تو را از ریاء و ظاهر نمایی به اخلاص دعوت نماید
5️⃣ تو را از دنیا دوستی و دنیا گرایی به زهد و آخرت محوری برساند .
📚مجموعة ورام ، ج 2 ، ص 110 .
@nokteha14
#صوت_داودی_و_نغمه_بلبل_ها
جناب آقای سید محمد احمد زاده نقل می کردند: یک روز که در باغ آقای علیزاده در مشهد خدمت آقای مجتهدی بودم و با هم صحبت می کردیم ناگهان آقا شروع به خواندن کردند،
(ایشان صدایی فوقالعاده گرم و بسیار زیبا و صوتی داوودی داشتند )
وقتی که آقا شروع به خواندن نمودند صدای چهچه های بلبل هایی بلند شد هر چه به اطراف نگاه کردم آنها را نمی دیدم. به ایشان عرض کردم آقا جان این بلبل ها کجا هستند که من آنها را نمی بینم؟ ایشان لبخندی زده و سکوت کردند.
مدتی گذشت و از آنجا به باغی در چند فرسخی حیکم آباد رفتیم، دیدم همان برنامه ای که در باغ آقای علیزاده اتفاق افتاده بود تکرار شد.
ایشان مجدداً شروع به خواندن کردند صدای چهچه های همان بلبل ها به گوش می رسید. برنامه عجیبی بود و هر چه به آقا اصرار کردم این بلبل ها از کجا آمده اند و کجا هستند که من آنها را نمی بینم، جوابی نفرمودند.
@nokteha14
#سوره_قدر
آیت الله کشمیری درباره سوره قدر میفرمودند :
خواندن این سوره مخصوصا در شب های ماه رمضان شبی ۱۰۰۰مرتبه بسیار خوب است و اگر کسی از شب اول ماه رمضان تا شب بیست و سوم هر شبی هزار مرتبه بخواند در خواب یا بیداری اینده ان کس را به نشان دهند خودم هم چند سال انجام دادم
ایشان همچنان میفرمایند : خواندن این سوره در شب جمعه و عصر جمعه از استادمان سید علی آقا قاضی به ما رسیده است . صد مرتبه در عصر جمعه برای رزق حلال خوب است و در روایت وارد شده که در هر جمعه صد رحمت است که نود و نه تای آن برای خواننده این سوره خواهد بود شب های ماه مبارک رمضان خواندن این سوره هزار مرتبه تا شب بیست و سوم خصوصا برای دیدن آینده خود مناسب است .و من هم چند سال آن را در نجف خواندم .
📚آفتاب خوبان ص ۶۰۱
📚روح و ریحان ص۷۸
@nokteha14
حضرت آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس سره می فرمودند:
در نجف اشرف به خاطر ریاضت های شرعی و حشر و نشری که با اولیای خدا داشتم، چشم برزخی من باز شده بود و صورت برزخی اشخاص را می دیدم. بسیاری از افراد سرشناس که برای آنها احترام فوق العاده ای قائل بودم، صورت های برزخی ناخوشایندی داشتند و دیدن آنها بسیار آزارم می داد،
ولی در میان اشخاصی که در حوزه نجف مطرح نبودند و یا در حوزه اخلاق و عرفان نیز معروفیتی نداشتند افرادی بودند که چهره برزخی شان بسیار زیبا و تماشایی بود، و همین امر باعث شده بود که کمتر در مجامع حاضر شوم و غالباً سعی می کردم با کسی مراوده نداشته باشم.
به تدریج که این حالت فزونی می گرفت، به هنگام بیرون رفتن از خانه هراسی در من پدید می آمد که مبادا نگاهم ناخودآگاه به شخصی بیفتد که برای او مقام و منزلتی قائلم ولی چهره برزخی نامناسبی داشته باشد! به همین جهت حتی المقدور می کوشیدم که سرم به پایین باشد و نگاهم با اشخاص تلاقی پیدا نکند! یک روز که در خلوت خود به " محاسبه نفس " مشغول بودم و حالت مراقبه ای داشتم با خود گفتم:
اگر چه در اثر باز شدن چشم برزخی به مراحل بیشتری از یقین قلبی رسیده ام، ولی در عوض نظرم نسبت به برخی اشخاص تغییر یافته و حسن ظن من درباره آنان دارد به سوء ظن مبدل می شود و این از نظر اخلاقی کار درستی نیست! زیرا امکان دارد که در آینده در اثر استغفار و یا انجام اعمال شایسته صورت کریه و زشت برزخی آنان عوض شود ولی من درباره آنان براساس همین صورت فعلی داوری کنم .
لذا در فکر چاره جویی برآمدم و تصمیم گرفتم با مراجعه به اهل بصیرت مشکل خود را برطرف کنم. چند روزی گذشت و یکی از عارفان وارسته و بلند پایه ای که در یکی از شهرهای هند سکونت داشت به قصد زیارت و عتبه بوسی حضرت امیر (علیه السلام) به نجف آمد.
سال ها بود که او در ایام به خصوصی از سال به نجف می آمد و یک اربعین به ریاضت های شرعی می پرداخت و بعد به شهر و دیار خود بر می گشت، و من چند سالی بود که توفیق آشنایی با او را پیدا کرده بودم و از محضر نورانی اش استفاده می کردم. روزی که او به دیدار من آمد، در همان نگاه اول به حالت من پی برد و به من گفت:
به دست آوردن چشم برزخی خیلی دشوار است و از دست دادن آن بسیار آسان! گفتم: طاقت ادامه دادن به این وضع را ندارم! گفت: امروز به قصابی محل مراجعه کن و گوشت گوساله ای بخر و بگو در حیاط خانه در فضای باز آن را بر روی آتش کباب کنند و بعد نوش جان کن! مشکل تو فوراً بر طرف می گردد! طبق دستوری که داده بود عمل کردم، و با فرو بردن اولین لقمه کباب بود که چشم برزخی من بسته شد! و حالت عادی خود را پیدا کردم و بعد از مدت ها نفسی به راحتی کشیدم!
@nokteha14