فرمودند:این کار بمن مربوط نمیشود چون من پیغام رسان هستم.بی بی فرموده اند کتاب تمام شده واین پول را به آقای امینی بدهید تاکتاب را چاپ كند
بالاخره پاكت را گرفتم در آن مبلغ بيست هزار تومان بود كه در سال 1363 ه ش اين مقدار پول براي چاپ يك كتاب كافي بود و بالاخره با همان مبلغ كتاب را در قم به چاپ رساندم.
سپس به حرم بيبي مشرف شده و يك نسخه از آن را داخل ضريح مقدس انداختم و صد نسخه از آن را به آقاي مجتهدي تقديم كردم.
بعد از چاپ اين كتاب موفقيتهايي نصيب من گشت كه يقين داشتم در اثر توجهات حضرت معصومه عليها السلام ميباشد و به اين ترتيب دوستي من با بيبي مجددا برقرار شد و از آن به بعد تاكنون مرتبا روزهاي دوشنبه به مسجد جمكران مشرف ميشوم و به پابوسي حضرت معصومه عليها السلام موفق ميباشم و خدا را شاكرم كه بنده را براي نوكري و غلامي خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام تاييد نمود در ضمن خود را موظف ميدانستم كه هرگاه به قم مشرف ميشوم خدمت آقاي مجتهدي رسيده و از فيوضات ايشان بهره ببرم و يك مرتبه كه خدمتشان رسيدم دوربيني به همراه برده بودم و از ايشان خواهش كردم كه اجازه دهيد از شما عكس بگيرم.
فرمودند: من به هيچ كس اجازه نميدهم عكس بگيرد ولي نسبت به شما نميتوانم اجازه ندهم بنده هم سه نمونه عكس از ايشان گرفتم و هم اكنون نزد اينجانب موجود است و با كمال دقت از آنها مواظبت مينمايم و به آنها افتخار ميكنم و يكي از آنها را روي ميز كار خود گذارده و هر روز براي ايشان فاتحه ميخوانم و نائب الزياره به زيارت عاشورا بوده و ايشان را در اعمال خود شريك مينمايم و اين عكسها را ذخيرهي آخرت خود قرار دادهام ناگفته نماند كه بعد از فوت آن مرحوم از ايشان سوالاتي داشتهام كه آنها را جواب دادهاند.
@nokteha14
💢استاد فاطمی نيا :
سحرها را از دست ندهيد ؛ ولو دو ركعت هم اگر ميتوانيد نماز (نافله شب) بخوانيد. در اين زمانه هم كه به بركت موبايل و تلويزيون و... اكثر مردم تا نيمه شب مشغول و سرگرم هستند ! سحرها را ضايع نكنيم ، اگر نماز مستحبی هم نخوانديم ، حداقل ده مرتبه " يا ارحم الرّاحمين" بگوييم! اگر آن را هم انجام ندادي اقلاً رو به قبله بنشين و بگو: " سبحان الله والحمدلله و لا اله الّا الله و الله اكبر" اگر در چند سحر با جانت اين جمله رو بگويي ، عالَمَت عوض می شود .
@nokteha14
آیت الله فاطمی نیا:
عده اي گمان ميكنند صاحبان كرامت فقط با نمازهاي طولاني و روزه هاي زياد به اين مقامات ميرسند!
بله! صاحبان كرامت و اولياء خدا همه ي اين عبادات را نيز انجام ميدهند، اما مطلب مهم اين است كه ريشه ي كرامت آنها تسليم بودن در برابر خداست
كسي كه تسليم خداست ، خوابش هم عبادت است
آيت الله العظمي بهجت در اوايل جواني كه در نجف بودند، به امر پدرشان تمام مستحبات را ترك كرده بودند و فقط اشتغال به واجبات داشتند،
روزي يكي از دوستانشان ميگويد اينجا (نجف) كه پدرت نيست و اگر مستحبات انجام دهي متوجه نميشود؛ پس چرا انجام نميدهي؟! جواب داده بودند انجام دادن مستحبات خلاف رضايت پدرم است! (چه متوجه بشوند چه نشوند)
ولي همين آيت الله بهجت در سن شانزده سالگي صاحب كرامت بود و ريشه ي آن هم حالت تسليم ايشان بود. آیت الله بهاءالدینی را نماز شب بیدار می کردند. به انسان در حالت تسلیم همه چیز می دهند، کرامت خاصه و عامه هردو را می دهند.
@nokteha14
💠زیارت حضرت حجت (عجل الله)
در هر صبحگاه
اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ.
@nokteha14
روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی می رسد؟ که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بزی از گله جداشد و ترسیدم اتفاقی برای او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی خود را به او رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود.
می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم
@nokteha14
#حدیث_قدسی_درباره_روزه
در روایات آثاری برای روزهداری مطرحشده که شاید بتوان تقوا مقدمه ای برای رسیدن به آنهاست. پیامبر گرامی اسلام ( صلیالله علیه و اله) در شب معراج، از خداوند درباره ثمره روزه میپرسد و خداوند در جواب حبیب خویش میفرماید:«الصَّوْمُ یُورِثُ الحِکْمَةَ وَ الحِکْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْیَقِینَ؛ اثر و نتیجه روزه حکمت، و حکمت سبب معرفت، و معرفت سبب یقین است»
در این حدیث قدسی سه فایده برای روزه بیانشده که هرکدام علت برای دیگری است؛ حکمت، معرفت و یقین.
@nokteha14
نشانی پیروان حضرت علی علیه السلام
گروهی به دنبال امیرالمومنین علی علیه السلام حرکت می کردند. حضرت از آنها پرسید: شما کیستید؟ گفتند: یا امیرالمومنین! ما پیروان تو هستیم. حضرت فرمود: پس چرا نشان پیروی را در شما نمی بینم.
گفتند: نشان پیروان شما چیست؟ فرمود:
پیروان من کسانی هستند که:
⬅️چهره شان از بسیاری عبادت و شب زنده داری زرد است
⬅️واندامشان از روزه داری لاغر.
⬅️همیشه ذکر حق بر لب دارند
⬅️و لبانشان از بسیاری ذکر خشکیده است
⬅️و بر آنها گرد ترس خدا نشسته است.
@nokteha14
#او_كيست ؟
جناب آقاي حاج سيّد جواد رضوي نقل كردند: روزي در اين فكر بودم كه آقاي مجتهدي كيست ؟! آيا پيامبر است ؟ يا مرد خداست ! عاشق است ؟ يا عابد ؟! عارف است يا زاهد ؟! ناگهان ملهم شدم كه جواب خود را از قرآن بگيرم.
وقتي قرآن را برداشتم و آن را باز نمودم. آيهاي كه راجع به معرّفي حضرت موسي (ع) است آمد.
مدّتي بعد كه خدمت آقاي مجتهدي رسيدم، هنوز حرفي نزده بودم كه ايشان فرمودند: آقا جان! ما به حضرت موسي (ع) خيلي علاقهمنديم.
@nokteha14
.
راهنمايي در مسجد جمكران
جناب آقاي رضا بيگدلي نقل كردند: روزي روحاني فاضل و جليل القدري كه حدود پنجاه سال داشت جهت ديدن آقاي مجتهدي درب منزل ايشان آمده بود، به آقا عرض كردم شخصي روحاني ميخواهد خدمت شما برسد.
فرمودند: بگوئيد داخل شود.
كمي بعد از اينكه آن شخص داخل گرديد و چائي ميل نمود، از ايشان پرسيدم، علّت آشنائي شما با آقا چه بوده است؟
گفتند: چند سال قبل كه اطراف مسجد جمكران بيابان بود و جادهي كنوني نبود مسير مسجد از كنار كوه خضر و دو برادران ميگذشت.
در آن ايّام پيوسته با دوستان به مسجد جمكران مشرّف ميشدم، يك مرتبه كه همراه چند نفر از دوستان با مقداري اسباب و اثاثيه به طرف مسجد به راه افتاديم به علّت تاريكي شب راه را گم كرده و در بيابان سرگردان شديم و به جاي اينكه به مسجد جمكران برسيم از كوه خضر سر در آورديم!
بسيار خسته شده بوديم همچنين راهي كه آمده بوديم گِل آلود بود به طوري كه تا مچ پا به گل فرو ميرفت، در آن حالتِ خستگي و ناراحتي به حضرت عرض كردم؛ آقا جان اگر نميخواهيد ما به مسجد بيائيم لااقل يك نفر را بفرستيد تا ما را از اينجا نجات داده و به شهر برساند.
طولي نكشيد شبح سفيدي از دور نمايان شده و نزد ما آمد، شخصي بود با لباسي بلند و سفيد با هيبت و عظمتي خاص، بعد از احوال پرسي تمام اسباب و اثاثيهي ما را به دوش گرفت و گفت: آقا جان همراه من بيائيد و براه افتاد !
ما هم همراه او براه افتاديم، چند قدمي بيشتر نرفته بوديم كه به مسجد جمكران رسيديم!
در آن هنگام ايشان اسباب و اثاثيه را بر زمين گذاشتند، فوراً گليمي انداخته و سفره را پهن نمودند و غذا را آماده كردند، گويا از اسباب و اثاثيه كاملاً با خبر بودند!! و حتّي چائي را هم دم كردند، آنگاه تعارف كردند و گفتند: بفرمائيد.
من عرض كردن آقا جان خودتان هم بفرمائيد با هم چند لقمه غذا بخوريم. فرمودند: من بايد بروم، مأموريتم از طرف حضرت تا همين جا بود، سپس خداحافظي كرده و رفتند!!
همهي ما شگفت زده شده بوديم كه ايشان چه كسي بودند ؟! وقتي از بعضي افراد نام و نشان ايشان را سؤال كرديم، گفتند: ايشان آقاي مجتهدي بودهاند.
از آن روز به بعد با ايشان آشنا شده و گاهي از اوقات خدمتشان ميرسم.
@nokteha14