#مقام_وزارت_چوپان
مرد چوپانی به مقام #وزارت رسید. هر روز صبح زود به خانه قدیمی خود می رفت و ساعتى را در خانه چوپانى مى گذراند. سپس نزد امیر میرفت
چاپلوسان به #امیر خبر دادند كه وزیر هر روز صبح به خلوتى مى رود و هیچ كس از كار او آگاه نیست. امیر کنجکاو شد که بداند در آن خانه چه خبر است
روزى مخفیانه دنبال وزیر بود و وارد خانه او شد . وزیر را دید كه پوستین چوپانى به تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و #آواز چوپانى مى خواند
امیر گفت: وزیر! این چه وضعی است كه مى بینم؟ وزیر گفت: هر روز اینجا مى آیم تا ابتداى خودم را #فراموش نكنم و به غلط نیفتم ، كه اگر هر كس روزگار ضعف خود را به یاد بیاورد ، در وقت توانگرى ، مرور نشود. فریب زندگی رو نخوریم
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah