eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
5.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در انگلیس یک مسابقه‌ ی فوتبال بین دو تیم‌ چلسی و چارلتون به علت مِه غلیظ در شصت متوقف شد. اما سام‌بارترام دروازبان تیم‌ چارلتون پانزده دقیقه بعد از توقف بازی درون دروازه بود! اوبه علت شلوغی‌در پشت دروازه‌اش سوت داور را نشنیده بود و با حواس جمع داخل دروازه مانده و با دقت به جلو می‌کند تا به گمان‌ خودش در برابر شـوت های حریف غافل گیر نشود وقتی پانزده دقیقه‌ بعد پلیس امنیت ورزشگاه به‌ او نزدیک شد، و خبر لغو مسابقه را به وی داد ، سام بارترام با اندوهی عمیق گفت : چقدر غم‌ انگیز است که‌دوستانم مرا فراموش کردند در حالی که من داشتم از دروازه آنها حراست می کردم. در طی این مدت فکر میکردم که تیم ما در حال حمله است و به تیم رقیب مجال نزدیک شدن به دروازه ی ما را نداده است. در میدان ما چه بسیار بازیکنانی هستند که از دروازه آنها با غیرت و حمیت حراست کردیم اما با مه آلـود شدن شرایط در همـان لحظه اول میـدان را خالی کرده و ما را تنها گذاشته اند. حواسمان همیشه به دروازه بان های زندگیمون باشه... انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
@dars_akhlaq.mp3
11.37M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙سخنران : 🗒 خستگی روح انسان ⏱ ۱۱ دقیقه و ۲۱ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📋 پیش از اسلام، قبایل مختلف اطراف مکه، هر کدام بتی مخصوص به خود داشتنـد و آن را به و شیوه ای خـاص می پـرستیـدند. در ایـن میـان بت قبیله حنیفه از همه خاص تر بود، زیـرا ایـن بت ، از خـرما و آرد ساخته شده بود اما در سالی ، خشکسالی و قحطی بر مردم قبیله حنیفه آنچنان فشار آورد، کـه مجبور شـدند بت را تکه تکه کنند و درمیان مردم قبیله آنرا تقسیم کنند ایـن عمل در میـان مردم پرست عملی مذموم بود زیرا معبودبه دست بندگان خویش خورده شـده بـود ، در نتیجه شعری ساخته شده و در مـیان مردم آن دوران رواج پیدا کرد، با این مضمون: کـه طایفه ی حنیفه خدای خود را در سـال قحطی و مجاعـد خوردنـد و از عواقب این کار و خشم سخت خدای خویش فکر نکردند. پس ازاین ماجرا اصطلاحِ اکل ربه زمن المجاعة، یعنی هـم خدا را می‌ خواهد و هـم خرما را به صورت در آمـد و حتی وارد زبان فارسی نیز شد انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
پسـری از مـادرش پرسـید: چگـونـه می‌ تـوانــم بــرای خودم زنی لایق پیـدا کنـم گـفت: نگــران پیـدا کـردن زن لایق نبـاش روی مردی لایق‌ شدن تمرکز کن حکایت خیلی از ماهـاست که‌ هنوز آدم لایقی نشدیم دنبال همسـر خوب و لایق می گردیم..! همــون آدمی بـاش کــه از همســرت داری و همـــون‌ آدمــی بـاش کـــه دوست‌داری همسرت باشه ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📋 زمان حضرت موسى عليه السـلام در بنى اسـرائيل بـه جهت نيامـدن باران قحطى شد‌. مردم به حضرت مـوسى گفتند: بـراى ما نماز استسقاء بخوان. حضـرت مـوسى عليـه‌ السلام با قـوم خود براى دعاى باران رفتند و بيشتر از هفتاد هزار نفر بودند هر چه كردند باران نيامد. حضرت مـوسى عليـه السـلام علت را از پروردگار پرسید. ندا آمـد: در ميان شما شخصی هست كه چهل سال مرا معصيت می‌كند. به او بگو از جمعيت خارج شـود تا رحمتـم را نازل كنم. حضرت با صداى بلند فرمود: اى كسى كه‌چهل سال‌ است معصيت مى كنى از ميان ما برخيز و بيرون رو كه خداوند به جهت بدى تو باران رحمت خود را از ما قطع كرده مرد عاصى با خود گفت چه كنم؟ اگر برخيزم واز ميان مردم بروم كه مردم مرا مى بينند و رسوا مى شـوم و اگر نروم كه خدا باران نمی دهد همان‌ جا نشست و از روى حقيقت تـوبه كرد و از كـرده خود شـد. يكدفعه ابرها آمـد و چنان بارانى آمد كه تمام سيـراب شـدند. حضـرت عـرض كـرد: خـدایا كسى از ميـان ما بيرون نرفت چگونه شد كه باران آمد؟ خطاب شد: سقيتكم بالذى منعتكم به به شما باران دادم ، به سبب آن كسى كـه شمـا را منع كردم و گفتم از ميان شما بيرون بـرود. موسى عليه السلام عرض كـرد: خدايا! اين بنـده را به من بنما. خطاب شـد: اى موسى آن وقتى كـه مـرا می كرد رسـوايش نكردم ، حال كه توبه كرده او را رسوا كنم؟! قصص الله یا داستـان هایی از خدا ، تالیف ، قاسم میرخلف زاده انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امانتهای زندگی من_19.mp3
13.44M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙 سخنران : 🗒 تلاش برای مسلمانان ⏱ ۱۷ دقیقه و ۴۹ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📋 به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهـران خیلی گران شـده است. فرمان داد تا ارزان کنند. بعد ازمدتی شخصا ناشناس به یکی از دکان‌های شهر سر زد و مـاست خواست. مـاست فروش کـه او را نشناخته بود پرسیـد: چطور ماستی می‌ خواهی ؟ ماست خوب یا مـاست ؟ وی شـگفت زده از این دو گونه ماست پرسید ماست فروش در جواب گفت: ماست خوب همان است که از شیـر میگیرند و بـدون آب هست و با بهـای دلخـواه میفروشیم. اما ماست مختارالسلطنه همین تغـار دوغ است که درجلو دکان می‌بینی کـه یک سوم آن ماست و دو سـوم دیگـر آن است و آن را بـه بهـایی که مختـارالسلطنه گـفته است می‌فروشیم. تو از کدام می‌خواهی؟! مختـارالسلطنه دستـور داد فـروشنده راجلو دکان خودش وارونه از درخت آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندنـد. بعد تغـار دوغ را از بالا در لنگه‌ های تنبـانش بریزند و آن‌ قدر آویزان نگهش دارنـد تا همه آب‌ هایی که‌به ماست‌ها افزوده از تنبان بیرون بچکد! زمانی که به دیگر فروشنده‌ ها رسیـد و از این موضوع مطلع شدند، همگی ماست‌ هایشان را کیسه کردند وقتى می گـویند فـلانى مـاستش رو كيسه كرده يعنى اين انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
4_6019339503624258602.mp3
6.88M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙سخنران : 🗒 ملاک پاداش خداوند ⏱ ۰۴ دقیقه و ۲۶ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📋 روزی خلیفه از محلی می‌گذشت دید بهلول زمین را باچوبی اندازه میگیرد پرسید چه می‌کنی؟ گفت می خواهم را تقسیم کنم تا ببینم به‌ما چه مقـدار می رسد و به شمـا چه مقدار؟ اما هر چه سعی می‌کنم ، می‌ بینم که به من بیشتر از دو "حدود یک‌ متر " نمی رسـد و به تو هـم بیشتر از این مقدار نمی رسد امام زین‌ العابدین علیه‌ السلام فرمود قبر آدمی یا بوستانی از بوستان‌ های است و یا گـودالی از گـودال‌ های جهنم. منبع: بحار قدیم ، جلد ٣، ص١٥١، کتاب الحدیث، جلد٣، ص ١٢٤ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
پشـتِ تمـام آرزوهـای تـو خـدا ایستاده است. کافی ست بـه حـکمتش داشـتـه بـاشی تا قسمتت بر سـر راهـت قـرار گــیرد ✍🏻 وَ قَــالَ رَبُّكُمُ‌ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ. فرمــود مرا بخــوانید تـا شما را مستجاب کنم ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📋 مردم روم و چین بر روی مهارت خود در هنر نقاشی بایکدیگر بحث‌ داشتند و هریک مهارت و استادی خود را می ستود . پادشاه آن دوران خواست که به این پایان دهد . لذا برای نقاشان روم و چین مسابقه‌ای ترتیب داد. شاه دو اتاق جدا در اختیار نقاش ها قرار داد تا مهارت خود را نشان دهند همه امکانات لازم برای نقاشی را هم در اختیار نقاشان چینی قرار داد. اما رومی ها چیزی از شاه نگرفتند ، بلکه درهای اتاق را بستند و به صیقل زدن در و دیوار اتاق پرداختند. چینی ها همه گونه رنگ را با استادی تمام بکار گرفتند و بدیع و دلنشینی از آن ساختند و بر دیوار آن اتاق‌ نقش زدند وقتی کارشان به‌اتمام‌ رسید شاه به‌ دیدن کار نقاشان چینی رفت واز دیدن آن همه نقش‌های زیبا بسیار خرسند و شادمان شد . سپس به سوی اتاق رومی ها رفت همین که به آنجا رسید رومیان پرده ها را پس زدند و ناگهان پادشاه صحنه رویایی حیرت انگیزی دید. همه نقش‌ها و تصاویر رنگین و زیبای چینی‌ ها به روی دیوار اتاق رومی‌ ها به شکل افسانه ای منعکس شده بود. شاه با این صحنه‌ زیبا شوری خاص پیدا کرد، رومی ها کاری خلاق تر و بدیع تر به‌وجود آوردند و همگان را مجذوب هنر خود کردند آنان نشان دادند که زیبایی فقط در نقش و نگار و رنگ ها نیست انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امانتهای زندگی من_20.mp3
12.76M
🎼 پادکست بسیار زیبا 🎙 سخنران: 🗒 حقّ دخل و تصرف ⏱ ۱۶ دقیقه و ۵۱ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50