﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
✨#قصص_قرآنی ✨#حضرت_ادریس_عليه_السلام ✨#قسمت_سوم 👈قسمتى از سنتها و دستورهاى ادريس عليه السلام 🌴اى
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_ادریس_عليه_السلام
✨#قسمت_چهارم
👈مبارزه ادريس با طاغوت عصرش
🌴#ادريس عليه السلام تنها به #عبادت و #اندرز مردم #اكتفا نمى كرد، بلكه به جامعه توجه داشت كه اگر ظلمى به كسى شود، از #مظلوم_دفاع كند و در برابر #ظالم، #ايستادگى نمايد. به عنوان نمونه به داستان زير توجه نماييد:
🌴در عصر او پادشاه #ستمگرى حكومت مى كرد، ادريس و پيروانش از اطاعت شاه سر باز زدند و مخالفت خود را با طاغوت، آشكار ساختند، از اين رو آنها را از اطراف دستگاه آن شاه جبار، به عنوان #رافَضى (يعنى ترك كننده #اطاعت شاه) خواندند.
🌴روزى شاه با نگهبانان خود در بيابان، به سير و سياحت و شكار مشغول بود كه به زمين مزروعى بسيار خرم و شادابى رسيد، پرسيد: اين زمين به چه كسى تعلق دارد؟
🌴اطرافيان گفتند: به يكى از پيروان ادريس.
🌴شاه #صاحب آن ملك را خواست و به او گفت: اين ملك را به من بفروش. او گفت: من عيالمند هستم و به محصول اين زمين #محتاجتر از تو مى باشم و به هيچ عنوان از آن دست نمى كشم.
🌴شاه بسيار خشمگين شد، و با حال خشم به قصرش آمد، چون همسرش او را #خشمگين يافت، علت را پرسيد و او جريان را بازگو كرد و با همسرش در اين مورد به #مشورت پرداخت، و به اين نتيجه رسيدند كه #رهنمودهاى_ادريس، مردم را بر ضد شاه، #پرجرأت و #قوى_دل كرده است.
🌴همسر شاه كه يك زن ستمگر و بى رحم بود گفت: من #تدبيرى مى كنم كه هم تو صاحب آن زمين شوى و هم مردم با #تبليغات_وارونه، رام و خام شوند.
🌴شاه گفت: آن #تدبير چيست؟
🌴زن كه حزبى به نام ازارقه (چشم كبودها) از افراد خونخوار و بى دين تشكيل داده بود، به شاه گفت: من جمعى از حزب ازارقه را مى فرستم تا صاحب آن زمين را به اينجا بياورند و همه آنها #شهادت بدهند كه او #آيين تو را ترك كرده، در نتيجه كشتن او جايز مى شود، تو نيز او را مى كشى و آن سرزمين خرم را تصرف مى كنى.
🌴شاه از اين نيرنگ استقبال كرد و آن را اجرا نمود و پس از كشتن آن مرد، زمينهاى مزروعى او را تصرف و غصب نمود.
🌴حضرت ادريس از جريان #آگاه شد و شخصاً نزد شاه رفت و با #صراحت به او #اعتراض كرده، آيين او را باطل دانست و او را به #سوى_حق_دعوت نمود، و سرانجام به او گفت: اگر توبه نكنى و از روش خود برنگردى، به زودى #عذاب_الهى تو را فراخواهد گرفت، و من پيام خود را از طرف خداوند به تو رساندم.
🌴همسر شاه، به او گفت: هيچ #ناراحت مباش، من نقشه قتل ادريس را طرح كرده ام، و با كشتن او #رسالتش نيز #باطل مى شود.
🌴آن #نقشه اين بود كه چهل نفر را #مخفيانه_مأمور_كشتن_ادريس كرد، ولى ادريس توسط مأموران مخفى خود، از جريان آگاه شد و از محل و مكان هميشگى خود به جاى ديگر رفت، و آن چهل نفر در #طرح خود #شكست خوردند
🌴مدتها گذشت تا اين كه عذاب قحطى، كشور شاه را فرا گرفت كار به جايى رسيد كه زن شاه، شبها به گدايى مى پرداخت تا اين كه شبى سگها به او حمله كردند و او را پاره پاره نموده و دريدند. #بلاى_قحطى نيز بيست سال طول كشيد و سرانجام، آنها كه باقى مانده بودند به ادريس و خداى ادريس ايمان آوردند و كم كم بلاها رفع گرديد. و ادريس پيروز شد.
(اقتباس از كمال الدين شيخ صدوق،ص 76 و 77)
✍ادامه دارد....
📚محمدی اشتهاردی
https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸