eitaa logo
نوربین
263 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
490 ویدیو
8 فایل
یا نور! تاریکی‌های روی هم انباشته نمی‌گذارند ببینیم؛ ما را به "خودت" برسان. ن.ملکی؛ کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی م.فخریه؛ کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی و کارشناسی ارشد مدیریت 🌷ارتباط با ما: @mfakhrieh
مشاهده در ایتا
دانلود
نوربین
🍃 محبت امام حسین علیه السلام که در دوران امام سجاد علیه السلام نتیجه داد! 🎙 حجت‌الاسلام کاشانی 🆔
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 🔶 نرم نرم دارم می‌فهمم این جمله یعنی چی: "عجله کار شیطونه " یه روضه‌ای تو خونه برپا می کنیم، یه جلسه قرآن میذاریم، می‌شینیم با دختر و پسرمون گفتگو می‌کنیم یه گفتگوی دلچسب و تعاملی تا این جا همه چی عالی😊 اما تا یه بذر تربیتی می‌کاریم اندازه‌ی رشد یه گیاه هم گاهی بهش فرصت نمیدیم. وقتی نوجوان ما داره خطا می‌کنه گاهی تو جلسه‌ی اول گفتگو میریم تو احوالات فیلم هندی،انتظار داریم بگه: مادر تو با من چه کار کردی؟! منو از خواب غفلت رهانیدی😜 یعنی لااقل یه سری تکون بده، یه تاییدی بکنه. در باطل هم ماجرا همینه. یه استادی داشتیم می‌گفت اگه می‌بینین الان یه آدمی داره راهِ کج میره یه پروسه‌ی بسیار طولانی رو ممکنه طی کرده باشه. می‌دونین چیه؟ هرچه قدر ما ایده آل‌نگر و نتیجه‌طلبِ کپسولی هستیم دشمن ما صبر داره، می دونه بذری که می‌پاشه ممکنه بیست سال بعد خشخاش بده😄 شاید به خاطر همین عجله ست که معمولا تو محیط‌های تربیتی ویندوز بچه ها بالا نمیاد بس که حجمش پره از بسته های اطلاعاتی زودرس که اتفاقا الان دیگه برای بچه ها لوث شده و هیچ لذت یا استفاده ای نداره جز حس رودل. متاسفانه این اتفاق هم به دلیل شناخت ناکافی از ذات انسان و هم به علت عجله رخ میده. ✔️ همدیگرو آروم کنیم و به صبر سفارش کنیم. @noorbine
🌙 یک قدم روی خودت بگذار؛ قدم بعد در آغوش خدایی... @noorbine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببین موتور سواری تبدیل به چی‌شد😂 یک استاد دانشگاه با یک روش عالی توضیح داد که چطور خبرهایی که به ما میرسد ممکن است تغییر کرده باشد یا بزرگنمایی شده باشد @noorbine
مامان باباها! بیاین خیلی یهویی و بدون آمادگی قبلی بریم تو یکی از موقعیتهای روتین بچه‌ی کوچیک داری. ⬇️⬇️⬇️⬇️ 👧 تصور کنین میرین پیش دبستانی دنبال دخترتون. اما اون همین که شما رو می‌بینه می‌زنه زیر گریه و به شما میگه که دوستش اسباب بازی مورد علاقه‌ش رو برده و به اون زبون درازی کرده! ⁉️ تو همچین موقعیتی چه واکنشی نشون میدین و چی میگین؟! مثلا ممکنه بگین: _ وا! همین؟! فکر کردم چییی شده؟ یا بگین: _ خب فردا برات میاره دیگه، این چیزا که گریه نداره! یا: _ باااشه، حالا اشکاتو پاک کن بریم یه بستنی بخوریم🤤 🔹🔸🔹 💠 توجه داشته باشیم که گاهی کودکی که ناراحته، نمیتونه روی احساساتش یه اسم مشخص بذاره؛ تو این مواقع شما باید با ، نامگذاری روی احساسات رو بهش یاد بدین و کمکش کنین به این نتیجه برسه که میتونه با حرف زدن در مورد احساساتش بهتر باهاشون کنار بیاد. 🔺 خب بریم ببینیم چه واکنشی تو اینجور موقعیت‌ها میتونه بهترین باشه👇 بعد از شنیدن ماجرا و حالت دخترتون، جملات زیر میتونه به فرزندتون نشون بده که شش دنگ حواستون به صحبتاش بوده و احساساتش رو پذیرفتین: _ به نظر میاد از اینکه دوستت اسباب‌بازی مورد علاقه‌تو برداشته، ناراحتی، درسته؟ اون با تکون دادن سرش حرفتون رو تایید میکنه و میگه: + فکر کنم اسباب بازیمو بشکنه😭 _پس می‌ترسی دوستت اسباب‌بازیت رو بشکنه با این مدل واکنش، یک گفتگوی مبتنی بر گوش دادن فعال رو شروع می‌کنیم و این درک و توجه، کم‌کم کودک رو آروم میکنه. 🔶 در واقع با این شیوه‌ی تعامل، علاو بر اینکه فرزندتون نامگذاری روی احساسات مختلفش رو یاد می‌گیره، می‌فهمه که ناراحت شدن اشکالی نداره و شما احساس اونو پذیرفتین؛ پس هیجانات و احساسات خودش رو قبول میکنه و بابت اونا احساس گناه، عذاب وجدان یا ترس نمی‌کنه. علاوه بر اینا می‌فهمه که شما صبورانه کنارش هستین و میتونه در مورد اتفاقها و احساساتی که در طول روز داشته با شما صحبت کنه و حس بهتری پیدا کنه و آروم بشه. @noorbine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 توصیه اسلام برای وقت‌هایی که چیزی را از دست می‌دهیم ⁉️ زهد یعنی چی؟ 🌱 یک دقیقه با قرآن در 🎙حجت‌الاسلام راجی @noorbine
⚜ اگر شما هم خوب شروع می‌کنید اما ادامه نمی‌دهید، بخوانید!👇 🔶 گاهی یک تلنگر، گاهی شناخت و کسب معرفت، گاهی هم احساس عدم تعادل در زندگی، نیاز به ابداعِ یک تغییر مشکل‌گشا را در ما بیدار می‌کند. در این مواقع، پس از خلوتی با عقل و دل، برای ایجاد تغییر، یک تصمیم عالی می‌گیریم و برنامه‌ای تازه نفس و خوش آتیه را وارد زندگی‌مان می‌کنیم. ♦️ روزهای اول با قدرت و پرانگیزه پیش می‌رویم. گاهی چند هفته، مصمم، برنامه‌ی ریخته‌ی شده را دنبال می‌کنیم. اما چیزی نمی‌گذرد که بین ما و اجرای برنامه فاصله می‌افتد. اوایل یک روز در میان و دو روز در میان و اندکی بعد چند روز در میان؛ طبق برنامه‌ عمل می‌کنیم. و دیری نمی‌پاید که آهنگ زندگی دوباره همان موسیقی از رده خارج شده‌ی پیشین می‌شود. تغییر را بوسیده، کنار می‌گذاریم و به همان روال سابق برمی‌گردیم... گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته! 🔷 به راستی چه اتفاقی می‌افتد؟! تلنگر اولیه، بی‌رنگ و کم جان می‌شود؟! شناخت و معرفتی متضاد با آنچه کسب کرده بودیم، بدست می‌آوریم؟ توازن و تعادل دلخواه به زندگی‌مان برمی‌گردد؟! یا... 💠 یکی از دلایلِ مهم دنبال نکردن تصمیمات جدید و ادامه ندادن برنامه‌ریزی‌ها، این است که معمولا برای اجرا، به دنبال شرایط ویژه‌ای هستیم. اگر آن شرایط ویژه مهیا شد، فعالیت مدنظرمان را انجام می‌دهیم. اما اگر روزی شرایط با ایده‌آل‌مان فاصله داشت، آن روز به راحتی از اجرای برنامه صرف نظر می‌کنیم. 🔰 به طور مثال، تصمیم می‌گیریم فلان کتاب ارزشمند را بخوانیم. با خودمان قرار می‌گذاریم، از سکوت نابِ اول صبح‌ بهره ببریم و پیش از بیدار شدن دیگران مطالعه و خلاصه برداری کنیم. حالا اگر صبح به هر دلیلی شرایط مطابق انتظارمان پیش نرفت، با گفتن این جمله که: «بگذار فردا انجامش می‌دهم.» قید مطالعه‌ی آن روز را می‌زنیم. ✔️ در صورتی که وقتی نطفه‌ی یک برنامه جدید بسته می‌شود، باید آنقدر در اجرا استمرار داشته باشیم که آن برنامه‌ی نحیف به عادتی استوار تبدیل شود. 🔰 اگر سر صبح، کارگرانِ ساختمانِ نیمه‌کاره‌ی همسایه شروع به کار کردند و سکوت را شکستند؛ اهمیت ندهید. قید سکوت را بزنید نه قید مطالعه را. اگر به هر دلیلی نتوانستید خلاصه نویسی کنید، ایرادی ندارد. مطالعه را لنگ خلاصه‌نویسی نگذارید. بعدا می‌توانید خلاصه‌ی نوشته نشده را جبران کنید اما عادتِ از دست رفته را نه! 🔸 برای استوار شدن عادت‌ها، به دنبال شرایط خاص و ایده‌آل نگردید. کمال‌گرا نباشید و به سادگی از هر فرصتی برای اجرا بهره ببرید. نگذارید وقفه‌‌های متعدد در برنامه، بین شما و تصمیم جدید جدایی بیندازند. در صورت جور نبودن شرایط، متناسب با وضعیت موجود برنامه‌ را پیگیری کنید. 🔹 بهترین راه این است که از همان ابتدا با در نظر گرفتن برنامه‌‌ی سبک و شرایط منعطف، موانع احتمالی را پس بزنید. سخن پایانی آنکه، نگاه ایده‌آلی و تمایل به کمال‌گرایی در انجام کارها، نه تنها بهترین نتیجه را به بار نمی‌آورد که با سنگ اندازی‌های بیرحمانه، شما را از آنچه می‌خواهید باشید، دورتر و دورتر می‌کند. 📝 🔆 @noorbine
🟣 فروش دعای کمیل در کلیسایی در مسکو 🔰 یک وقتی دعای کمیل را به زبان روسی ترجمه کرده بودیم. در مسکو من به کلیسایی رفتم. دیدم در این کلیسا دعای کمیل را می‌فروشند. یعنی جزء کتاب مذهبی آن‌هاست. 🔹به کشیشی که آن‌جا بود گفتم این کتاب چیست؟ گفت: یک گفت‌وگوی بین خدا و انسان است. گفتم: شما خواندید؟ گفت: بله، کتاب خوبی است و زیاد هم می‌خرند. من برای این‌که تشویقش کنم صد نسخه از او خریدم و به او دادم که ارزان‌تر بفروشد. 🔸همان‌جا یک آذری به من گفت وقتی دعای کمیل ما را مسیحی‌ها این‌قدر خوششان می‌آید، اگر ما دعای عرفه را برای‌شان ترجمه کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ همان‌جا به ذهنم رسید که دعای عرفه را هم ترجمه کنیم. رفتیم یک مترجم پیدا کردیم و دو برابر معمول به او پول دادیم و به او گفتیم در ترجمه خیلی دقت کن و بحمدالله دعای عرفه هم ترجمه شد. به ذهنم رسید مجموعه منتخب ادعیه شیعه را نیز ترجمه کنیم. ✍️باور کنید الان مسیحی‌ها بیشتر از مسلمان‌ها از این ادعیه استفاده می‌کنند. آن‌چه که ما داریم و قابل عرضه برای جهان است، فوق‌العاده ارزشمند است. 📚 خاطره‌ای از دکتر ابراهیم ترکمان، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، خبرنامه آینده روشن، شماره نوزدهم، خرداد ۱۳۹۳ 🔸موسسه بین المللی فطرت 🆔 @Fitra_Institute 🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸 @noorbine
💠 دلگیری؟! به احتمال زیاد دیدن این تصویر آرامت می‌کند... ... 🔆 @noorbine
⚜ «برداشت شخصی از یک آیه» ⚡️ آدمی در طی طریق عمر و گذر از مراحل پر فراز و نشیب، چنان به "تعویق" و "امروز و فردا کردن" خو گرفته که پس از مرگ هم به خداوند علیم می‌گوید: 🍃 «رَبِ‏ّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِى إِلَى‏ أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ الصَّالِحِینَ‏ پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!» گویی هنگامه‌ی مرگ، از به پایان آمدن دفتر عمر غافلگیر شده و بر اساس حساب و کتاب سرانگشتی‌اش هنوز وقت رفتن نبوده! شاید موقع فرا رسیدن مرگ هنوز در حال تحصیل بوده، هنوز سرباز بوده، هنوز کارش قوام نگرفته بوده، هنوز مجرد بوده، هنوز بچه‌ی کوچک و یک خروار مشغله داشته، و به همین خاطر هم هنوز، زمان مناسب برای انفاق از جان و مال و اندیشه و آبرو و دیگر دارایی‌های آشکار و نهانش فرا نرسیده بوده! آخر منتظر بوده تحصیلش تمام شود، بعد... سربازیش تمام شود، بعد... خانه و ماشین بخرد، بعد... کار خوب پیدا کند، بعد... و خلاصه چون مرگ را شتری می‌دیده که فقط سراغ همسایه می‌رود، با خیال آسوده انفاق کردن و صدقه دادن و اهل و صالح شدن را موکول کرده بود به بعد. غافل از آنکه، اگر کسی اهل انفاق باشد، خود را اسیر "تعویق" و "امروز و فردا کردن" نمی‌کند. بلکه با همان خرده مال و اندک آبرو و ذره علم و تخصصی که دارد، قدمی برمی‌دارد. خداوند هم که او را مرد عمل می‌یابد، به واسطه‌ی همین قدم‌ها، به مال و علم و دارایی‌های مادی و معنوی‌اش برکت می‌دهد. 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 پ.ن: وَأَنفِقُواْ مِن مَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِىَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِ‏ّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِى إِلَى‏ أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ الصَّالِحِینَ‏ از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟! «سوره‌‌ی مبارکه منافقون، آیه ۱۰» @noorbine