eitaa logo
نوربین
91 دنبال‌کننده
80 عکس
51 ویدیو
0 فایل
یا نور المستوحشین فی الظلم! تاریکی‌های روی هم انباشته نمی‌گذارند ببینم؛ مرا به «نور» برسان. آیدی من: @mfakhrieh کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی و ارشد مدیریت، دانشگاه فردوسی مشهد
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ گاهی انسان، خودش به خودش ایمان پیدا می‌کند: وقتی به خودش نگاه می‌کند می‌بیند در قلبش هیچگونه کدورتی نیست، کینه و حسد نسبت به کسی ندارد، و واقعا هیچ یک از اینها را در خودش نمی‌بیند. ولی یک موقع -به تعبیر قرآن- «امتحان» پیش می‌آید و در امتحان یک مرتبه انسان می‌بیند که تکبرها و عُجب‌هایی از درونش بیرون آمد، حسدها و کینه‌ها و حقدهایی از درونش بیرون آمد که آن سرش ناپیداست. 📚 انسان کامل 🖊 استاد شهید مرتضی مطهری 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 در فسون نفس کم شو غره‌ای که آفتاب حق نپوشد ذره‌ای 🔸 از اطمینان به خود، از به خود غره شدن... 🔆 @noorbine
_ ... «خوشبختیِ فردی، به تعبیری، در انتظارِ بدبختی نشستن است». فقط است که اضطراب را نفی می‌کند؛ و این، دقیقا یعنی سیاسی اندیشیدن و سیاسی گام برداشتن. _ اگر خستگی‌ات تمام شد، راه بیفتیم... خیلی کار داریم... 📚 یک عاشقانه‌ی آرام 🖊 نادر ابراهیمی 🔆 @noorbine
🔹 در فیزیک حالتی هست در ماده به اسمِ تغییرِ فاز. مثلا تغییرِ حالتِ جامد به مایع. وقتی یخ ذوب می‌شود و به آب تبدیل می‌شود. در حالتِ تغییرِ فاز، اگرچه سیستم در حالِ گرفتن یا دادنِ انرژی است، اما دماش ثابت می ماند. یعنی به یخ گرما می دهیم، اما تا مدتی که به آب تبدیل می‌شود، دما در همان صفر درجه ثابت می‌ماند... فیزیکدانی که فقط به دماسنج اتکا کند، متوجه تغییر فاز نمی شود... جامعه شناسِ بی‌توجه به تعمیقِ گسل هم، وقتی جامعه را آرام می یابد، مثلِ فیزیکدانِ دماسنجی، تصور می‌کند که همه چیز در سکون و آرامش است... شاید جامعه در حالِ تغییرِ فاز باشد... یعنی تبدیل ترک به شکاف و شکاف به گسل... 👈 گسل های قومی و مذهبی در افغانستان باعث می‌شود تا وقتی آمریکا وارد دعوا می‌شد، به هیچ عنوان، مردم، ضد وی متحد نشوند. در یک شکاف سیاسی، دشمن بیگانه می‌تواند یکی از عوامل مهم وحدت ملی باشد. اگر ما در یک گسل اجتماعی، قسمتی از جامعه را دشمن فرض کردیم، عملاً به دشمنِ بیگانه حق داده ایم برای ورود و همکاری... اگر شکافِ سیاسی، بدل شد به گسلِ قومی، مذهبی، اجتماعی، دیگر حنای عبارتِ دشمن رنگش را از دست می‌دهد و عملا دشمن که تا دیروز باعث و بانی وحدت ملی بود، تبدیل می‌شود به یکی از طرفینِ دعوا. 📚 جانستان کابلستان 🖊 رضا امیرخانی 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 📝 پ.ن: سفرنامه‌ای است که با خواندنش مرزهای جغرافیایی رنگ می‌بازند؛ و کشور دوست و همسایه، افغانستان، بیش از پیش در نظرت برادر و خودی می‌شود. سفرنامه‌ای که با توصیفاتی بی‌غل و غش، تصویری شفاف و بی‌پیرایه از افغانستان را تقدیمت می‌کند. و در عین حال در جای جایِ مسیر با تحلیل‌های دقیق و نگاهی عمیق، به چراهایِ فراوانی پاسخ می‌دهد. 🔆 @noorbine
🍃 ما هزار گناه می‌کنیم و از کمال بی‌نهایت به دوریم؛ ولی هنگامی که تموج روح ما بر شهوات و خواسته‌های مادی مسلط می گردد، یکباره به سراغ علی می‌رویم و تمام احساسات قلبی و آرزوهای برآورده نشده خود را در او مجسم می کنیم و با ذکر علی علی عشق خود را به کمال و حق و خواسته خود را برای مبارزه با جهل و فساد بیان می‌کنیم. علی مظهر کمال و فداکاری و عشق و تمام ارزش های عالی انسان است و با ذکر نام او به خدا نزدیک می شویم و از گناهان استغفار می کنیم و به سوی کمال رهسپار می شویم. 📚 علی زیباترین سروده‌ی هستی 🖊 شهید مصطفی چمران 🔆 @noorbine
⚜ "آسایش تن" یا "وسعت روح"؟! 🔶 اساسا روح که بزرگ شد تن به زحمت می‌افتد، و روح که کوچک شد تن آسایش پیدا می‌کند... ⚡️ ... به دنبال خواهش‌های تن می‌رود، هرچه را که تن فرمان بدهد اطاعت می‌کند. روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می‌رود اگرچه از راه دریوزگی و تملق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام می‌رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی می‌دهد برای اینکه می‌خواهد در خانه‌اش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد. ✨ اما به تن نان جو می‌خوراند، بعد هم بلندش می‌کند و می‌گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش می‌بیند به تن می‌گوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی نکنی! روح بزرگ آرزو می‌کند که در راه هدف‌های الهی و هدف‌های بزرگ خودش کشته شود؛ فرق شکافته شود، خدا را شکر می کند. روح وقتی که بزرگ شد، خواه‌ ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود... 📚 حماسه حسینی (جلد اول) ◽️ شهید مرتضی مطهری 🔆 @noorbine
🍃 یاران! شتاب کنید، قافله در راه است. می‌گویند که گناهکاران را نمی‌پذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می‌پذیرند... 📚 فتح خون 🖊 شهید مرتضی آوینی 🔆 @noorbine
💠 نوشته‌اند اباعبدالله در حملات خودش نقطه‌ای را در میدان مرکز قرار داده بود. مرکز حملاتش آنجا بود. مخصوصاً نقطه‌ای را امام انتخاب کرده بود که نزدیک خیام حرم باشد و از خیام حرم خیلی دور نباشد، به دو منظور. 🔸 یک منظور اینکه می‌دانست که اینها چقدر نامرد و غیر انسانند. اینها همین مقدار هم حمیّت ندارند که لااقل بگویند که ما با حسین طرف هستیم، پس متعرض خیمه‌ها نشویم. می‌خواست تا جان در بدن دارد، تا این رگ گردنش می‌جنبد، کسی متعرض خیام حرمش نشود. حمله می‌کرد، از جلو او فرار می‌کردند، ولی زیاد تعقیب نمی‌کرد؛ برمی‌گشت مبادا خیام حرمش مورد تعرض قرار بگیرد‌. 🔹 دیگر این که می‌خواست تا زنده است اهل‌بیتش بدانند که او زنده است. نقطه‌ای را مرکز قرار داده بود که صدای حضرت می‌رسید. وقتی که برمی‌گشت، در آن نقطه می‌ایستاد، فریاد می‌کرد: «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم». وقتی که این فریاد حسین بلند می‌شد اهل بیت سکونت خاطری پیدا می‌کردند، می‌گفتند آقا هنوز زنده است. 📚 حماسه حسینی (جلد اول) 🎙 شهید مرتضی مطهری 🔆 @noorbine
◻️ ما بر حسین بسیار می‌گرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمی‌شویم. گریه‌ی ما برای نو کردن اندوه‌ها و کینه‌ها و میل به انتقام و خشم بر باطل است. این انگیزه‌ی ما برای گریه است. 📚 سفر شهادت 🍃 امام موسی صدر 🔆 @noorbine
✨ و اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمی‌کنم، که تکلیف خود را از حسین می‌پرسم. و من حسین را نه فقط برای خلافت، که برای هدایت می‌خواهم... و من، حسین را برای دنیای خویش نمی‌خواهم، که دنیای خود را برای حسین می‌خواهم. " آیا بعد از حسین کسی را می‌شناسی که من جانم را فدایش کنم؟" 📚 نامیرا 🖊 صادق کرمیار 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 📝 شش هفت سال پیش بود که نامیرا را خواندم. نامیرا از آن کتابهای گره‌گشاست. از آن کتابهایی که به چراهایت پاسخ می‌دهند و آخر سر با مرتب کردن ذهنت، دلت را آرام می‌کنند. برای همین بود که می‌خواستم افراد بیشتری آن را بخوانند. پس به هر کس که می‌توانستم امانتش می‌دادم. اما افسوس که نامیرایم به امانت رفت و برنگشت... شکایتی نیست! ما مالک چیزی نیستیم؛ از جمله کتاب‌هایمان. فقط امیدوارم این عزیز، محبوس قفسه‌های کتاب نشده باشد، دست به دست بچرخد و خوانده شود. 🔆 @noorbine
🔷 از پیامبر درباره معنای ایمان می‌پرسند. پیامبر می‌فرماید: آن که هرگاه کار زشتی انجام می‌دهد دچار ناراحتی و پشیمانی می‌شود و هرگاه کار شایسته‌ای انجام می‌دهد خوشحال و شاد می‌گردد، او از ایمان بهره‌مند است. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۱، ص۷۵ 🖊 استاد شهید مطهری https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
🍃 آدم اصلی زندگی من، مادرم بود؛ یک زن ساده و معمولی. بچه‌ای که بست بنشیند یک گوشه و شیطنت نکند، بچه نیست. مادر هم هرچند خیلی با حوصله و صبور باشد، بالاخره گاهی داد می‌زند. اما من، یک بار اخم توی صورت مادرم ندیدم؛ در مقابل تشرهای آقاجان، خودش را سپرم می‌کرد. احترام سیادت آقاجان سرجایش، ما را هم به حرمت سادات بودنمان، روی چشم‌هایش نگه می‌داشت. با در و همسایه آنقدری رفت و آمد می‌کرد که پای غیبت و تهمت به خانه‌مان باز نشود. سر این چیزها با کسی شوخی نداشت. بد کسی را نه می‌گفت و نه می‌خواست. هیچ وقت هم بیکار ندیدمش. پای حوض نشستن و رخت و لباس شستن و بردار و بگذارِ کارهای خانه، بداخلاق و بی‌حوصله‌اش نمی‌کرد. هنوز هم نفهمیدم چطور می توانست آنقدر و باشد. 📚 تنها گریه کن (روایت زندگی اشرف‌سادات منتظری) 🖊 اکرم اسلامی 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 📝 این مادرهای قدیم، از میان کدام کتاب و مقاله و همایش، اینقدر حکیمانه و تمام و کمال اصول مادری و خانمی را یاد می‌گرفتند و بی‌ کم و کاست عمل می‌کردند؟ به راستی که نور ایمانِ آدم‌های قدیمی، حکمت را در رفتار و عمل‌شان جاری می‌کرد. این روزها ما زیاد بلدیم، اما پایِ عمل‌مان لنگ می‌زند. قدیمی‌ها اما، از دانه‌ دانه‌ی دانسته‌هایشان، گردنبندی می‌ساختند که آنها را شایسته‌ی بهشت می‌کرد. همین هم هست که گاهی از معرفت و حکمت‌شان چیزهایی می‌شنویم که برای ما بیگانه و عجیب است. 🔹🔸🔹🔸🔹 را بخوانید که درس زندگی ست... و منظور از زندگی نه این نهایت ۱۰۰ ساله‌ی دنیا، که مقصود همان حیاتِ بی‌انتهای ابدی ست. https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32