ارتباط عاطفی با امام زمان علیه السلام(۵)
آنچه که در بخش سابق گذشت ناله از فراق حضرت بود و عباراتی بود کاملا عاطفی، مثل آنکه ما به زبان خود می گوییم: «ملالی نیست جزء دوری شما»
سخن آخر از دعای عهد نیز برداشت و نگاه عاطفی دارد اما چه بسا عبارتی عمیق تر نسبت به عبارات سابق باشد(کاملا عاطفی نباشد):
- إنهم یرونه بعیدا و نراه قریبا
این عبارت نیز بازگشت به دشمنان حضرت دارد. بدین معنا که آنها ظهور حضرت را دور و بعید می دانند و در مقابل دوستان ایشان، ظهور را قریب و نزدیک می دانند.
تفسیر و توضیح این سخن سنگین و سخت است؛ زیرا طبق ظاهر آن باید ظهور را نزدیک دانست، در حالی که بسیاری از عمر ها در انتظار ایشان به سَر آمده و ظاهر آن را بیمعنا ساخته است.
ابن ابی الحدید هنگام رسیدن به مشابه این سخن در مورد قیامت، سکوت را ترجیح داده و گفته است: «در کتاب عزیز وارد است: ساعت نزدیک شد و برای مردم حسابشان نزدیک شد و امر خدا آمد، پس در آن شتاب نکنید. در حالی که نه کمیت گذشته و نه کمیت باقی مانده را می دانیم، ولیک چنانکه امر شده ایم می گوییم و می شنویم و اطاعت می کنیم، چنانکه ادب آموختیم» و نهایت سخن ابن ابی الحدید همان مطلبی است که ما در مورد عجله در ظهور گفتیم: «و ممکن است که آنچه باقی مانده نزد خداوند نزدیک باشد، ولی نزد ما نزدیک نباشد، چنان که گفت سبحانه: همان ایشان آن را دور می بینند و ما آن را نزدیک می بینیم»(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۰ ص ۱۷۹).
در جای دیگر همین کتاب، ابن ابی الحدید پای خود را فراتر گذاشته و در بیانی واضح تر قریب و بعید را به معنای امکان و عدم امکان دانسته است و علامه طباطبائی همین معنا را برگزیده است(رجوع شود به بحث نجا المقربون) و بنظر ما همین معنا اولویت دارد و ما را از آسیب ها مصون می دارد.
برخی که به معنای ظاهری روایت استناد جسته اند، آن را حمل بر امید کرده اند(انتظار عامیانه عالمانه عارفانه ص ۱۶۰)؛ در حالی که سرآمد و آخر نادیده گرفته اند که با گذشت زمان و عدم تحقق ظهور، چه بسا امید در او مبدل به یأس و ناامیدی شود و بنابراین این یک داروی موقت در زنده نگه داشتن امید فرد است.
در مقابل معنای ثانی بدور از این آسیب است؛ زیرا فرد منتظر ظهور را ممکن و یقینی می داند و با این اعتقاد برای حضرت روز و شب فعالیت و کار می کند چون به این آگاهی رسیده است که ظهور در نهایت محقق خواهد شد چه خود او باشد و چه نباشد، چه پنج سال دیگر ظهور باشد و چه هزار سال دیگر باشد. و البته این نگاه، ویژگی از روایات را نیز در فرد منتظر محقق می سازد: «اِعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ» که او اصل را بر معرفت امام می گذارد و اینگونه تقدم و تأخر ظهور برای او اهمیت نخواهد داشت.
برخی از بزرگان، این حالت منتظر(در معنای ثانی) را به "سرباز آرمان" تعبیر کرده اند؛ یعنی فرد منتظر بالاتر از انتظار برای شخص حضرت، منتظر آرمان ایشان است و با این رویکرد مانند سرباز برای آرمان مهدوی فعالیت می کند و اگر بمیرد و به رکاب و معیت ظاهری حضرت در ظهور نرسد متضرر نمی گردد چون یقین به تحقق آرمان خویش دارد. و چه عجیب است سخن بسیاری که با اخذ معنای نخست می گویند: لابدا فرد منتظر باید به ظهور ایشان برسد(حتی اگر با رجعت باشد) و در غیر این صورت به شکست فرد منتظر می انجامد زیرا به هدف نهایی خود که بودن در ظهور حضرت بوده نرسیده است.
#ادامه_دارد...
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
@noornama