- دلدادھ مٺحول -
فضایِ خانه برای پر کشیدن فکرم به سمتت ؛ کافی نبود .
به لوکیشنِ دلخواه پناه بردمُ ، تجریشِ مطلوبَم را با اشک متر کردم .
بر خاطراتت بوسه زدم و زانویِ غم را در آغوش کشیدم .
بوی نرگس شبیه عطر روی پیراهنت بود .
به یادت یک شاخه ، دو شاخه ، سه شاخه . .
یک دسته ، دو دسته ، سه دسته ؛ را بو کردم .
قرار بود مرهم باشد ، اما دلتنگترم کرد .
پرسید چند شاخه میخواهی؟
گفتم به تعدادی که هوایش از سرم بپرد ، بوی پیراهنش دوباره در اتاقم بپیچد ، تا استشمامش کنمُ مست شوم ، رویِ پاهایم بلند شوم و با دامنِ سرخِ گلدار دور خودم بچرخم .
لبخند زد ،
گفت "من یملأ الفراغ الذین یغیبون"؟
چه چیزی جای خالی کسانی که نیستند را پر میکند؟ .
سرم را تکان دادم ، گفتم :
چند دسته نرگس جایِ عطرش را که نیست پر میکند؟ .
- تجریش ، آخرین روز پاییز .
- دلدادھ مٺحول -
فضایِ خانه برای پر کشیدن فکرم به سمتت ؛ کافی نبود . به لوکیشنِ دلخواه پناه بردمُ ، تجریشِ مطلوبَم ر
- حضرت معشوق ؛
ای کاش به هنگامِ رفتن ، عطرتان را هم از ذهنِ ما میبردید .
- دلدادھ مٺحول -
آنقدر برایت مینویسم ؛ تا که برگردی .
نوشتم ، نیامدی .
خواندم ، نیامدی .
فریاد زدم ، نیامدی .
سکوت کردم ، نیامدی .
دستت را کشیدم ، نیامدی .
اشکِ دیدگانم را بدرقه راهت کردم ، نیامدی .
نیامدی . فقط نیامدی .
- دلدادھ مٺحول -
نوشتم ، نیامدی . خواندم ، نیامدی . فریاد زدم ، نیامدی . سکوت کردم ، نیامدی . دستت را کشیدم ، ن
میگن پشت مسافر آب بریزید ، برمیگرده .
کم اشک چشممونُ پشتش راهی کردیم؟
اومد؟
نیومد عزیزِمن . نیومد .
سی چهل سال دیگه شات چتاتونُ از کجا میخواید پیدا کنید؟
نامه بنویسید برای هم . نامه .
- موجِ تشکیلاتی
یکی پرچم میخره
یکی گل میاره
یکی داربست نصب میکنه
یکی پارچه مشکی پهن میکنه
یکی پلیلیست مداحی دانلود میکنه
یکی دیگ رو بار میزاره و . .
در واقع همه حداقلهارو حفظ میکنن تا کار پیش بره .
"اینچُنین در ستایشِ بچههای دغدغهمندِ تشکیلات و کارایِ جهادیشون".
بنــــویسیـــــــد كه با عطــــر وضـــو آوردند
نعش دلـــــدارِ مـــــــرا لای پتـــــو آوردنــــد . .