این ساعت ایتا ، سکوت مطلق میشه ،
و هیچ شباهتی به ایتایِ ساعتِ ۵ عصر نداره . .
از فکرایِ بیداری ، فرار میکنم و به خواب پناه میبرم.
بعد تو همین خواب ، باز تورو میبینم.
چهرتُ. طرح خندههاتُ. چشماتُ . .
فقط بهم بگو دیگه از خواب به چی پناه ببرم که اونجا نبینمت و یادت نیفتم؟.
من در آیینه رخ خود دیدم و به تو حق دادم .
آه ، میبینم
میبینم ،
تو به اندازهیِ تنهاییِ من خوشبختی ؛
من به اندازهی زیباییِ تو غمگینم . .
-حمید مصدق .
- دلدادھ مٺحول -
هر کی تو این بارون بغل نداره ؛ باخت داده.
اوه. آره. باخت دادیم بچهها.
انتظارت-سجاد افشاریان.mp3
11.13M
انتظارت را میکشم ؛
اعتیادآور ترین مخدر جهان را.
- دلدادھ مٺحول -
شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جملست
تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم . .
معنایِ واژه حسرت ؛
و دلی که به امید وصال دقایق رو سپری میکنه .
در مقابل '¹'صندلی باقی مونده . .
- نجف -
یه حسی بینِ خنده و گریه ،
خواستن و نخواستن ،
حضور بین جمعیتِ شلوغ و تنهاییِ کنج اتاق ،
رسیدن و نرسیدن ،
دوییدن و ایستادن ،
داد زدن و سکوت کردن ،
عشق و نفرت ،
تاریکیِ شب و روشناییِ روز ،
میبینی؟
این حسِ "بلاتکلیفی" رو تو گذاشتی توی زندگیم .
حالا هی نباش و به نبودنت ادامه بده .
خدایا لطفاً ورژن بعدی اشرف مخلوقات رو جوری خلق کن که دلتنگ نشه .
از ما که گذشت ، ولی به اونا رحم کن . .
- دلدادھ مٺحول -
به آقایانِ معاونت اجتماعی و قوه قضاییه بفرمایید فیالحال که در نسخیِ دور بودن معشوقه هستیم ، دردِ خود را با چه تسکین دهیم و چطور از این خماری رهایی پیدا کنیم؟.
قبلاً گفته بودند راه فراموشیِ دلبرِ رفته ،
مستیُ خماریُ است. که ممنوعش کردند.
حالا که بند بندِ وجودمان فریاد میزند از دوری چه کنیم؟ . .
- دلدادھ مٺحول -
هروقت دلت برام تنگ شد ؛ به "ماهـ" نگاه کن .
یا اینکه موسیقیِ فرانسوی گوش کن .
- دلدادھ مٺحول -
یا اینکه موسیقیِ فرانسوی گوش کن .
یا حتی به دونههایِ تلخِ قهوه خیرهشو .
- دلدادھ مٺحول -
کتاب شعر فروغُ بگیر دستتُ ، تو خیابون انقلاب قدم بزن .
برو تجریش کافه لمیز ،
بشین پشت اون میز دو نفره نزدیک پنجره .
- دلدادھ مٺحول -
برو تجریش کافه لمیز ، بشین پشت اون میز دو نفره نزدیک پنجره .
عودِ "rain forest" بگیر ،
بوی عطر جنگل بعد از بارش بارونُ داره .
- دلدادھ مٺحول -
عودِ "rain forest" بگیر ، بوی عطر جنگل بعد از بارش بارونُ داره .
تو کاغذ کاهی نامه بنویس ،
دورشو کنف ببند و جمعشون کن تو یه شیشه .
- دلدادھ مٺحول -
تو کاغذ کاهی نامه بنویس ، دورشو کنف ببند و جمعشون کن تو یه شیشه .
تو آیینههای کثیفِ مترو و مغازهها ،
از خودت عکس بگیر .