🔶 در ســـتایـــش شـــعــــر !
حافظ می گوید:
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
شعر و غزل من آنقدر طَرب ناک و فرح انگیز است که اگر آواز خوان آسمان سوم(ستاره زهره) به صدای بُلند بخواند تا به گوش مسیحای آسمان چهارم برسد، او چنان شاد می شود که به ناگزیر برمی خیزد و به رقص درمی آید و اگر چنین چیزی از مسیحا دیدی تعجب نکن. همان مسیحایی که دنیایی از وقار و متانت و پارسایی است.
صائب تبریزی می گوید:
سَوادِ شِعرِ تو صائِب! جلایِ چَشم دِهَد
نَدیده است چُنین سُرمه اِصفَهان دَر خواب
سُرمۀ اِصفَهان دَر قَدیم آوازهای بَس بُلَند داشته است. شاعِر به هَمین آوازه و مَرغوبیَّت نَظَر دارد، و دَر جلادادنِ چشم، شِعرِ خود را اَز سُرمههایِ سِپاهانی بسیار بَرتَر میشمارَد؛ آنسان که گویی اِصفَهان که خود سُرمههایِ بسیار مَرغوب و نیکو داشته است، چُنین سُرمهای را به خواب هَم نَدیده است!
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 حــــیــــات و تــــفــــکـــر
انديشيدن، مايه حيات قلب شخص با بصيرت است
إنَّ التَّفكُّرَ حَياةُ قَلبِ البَصيرِ
با فکر و اندیشه دل خود را بیدار کن
نَبِّهْ بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَكَ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
16.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به روز تولد جام خون هدیه آورده اند، خونی که از لب سرخ طفل خندان بیرون آمده است...
وزین روز باشد خون آورندش هزار
به لعل خندان طفل زیر آتش زار
🔶 عـــمــامـــه و گــنــبــد مــســجــد
واژهٔ «عمامه» دَر اَصل به کَسرِ عین و تَخفیفِ میم است لیک گویا دَر عَصرِ صائب نیز مانَندِ روزگارِ ما به فَتحِ عین و تَشدیدِ میم تَلَفُّظ میشُده است.
طَعن و تَسخَرِ شاعِر مُتَوَجِّهِ مُدَّعیانِ بیمایهای است که با بَستَنِ دَستارهایِ بُزُرگ و چَشمگیر جلوه میفُروختَند و خویش را اَز اَهلِ فَضل و فَضیلَت وانمود میکَردَند. شاعِر یادآوَر میگَردَد که اگر صِرفِ بزرگیِ دَستار و صورَتِ حاصِل از آن بَر فَضل دَلالَتی میداشت، گُنبَدِ مَسجِدِ شَهر که به سَری دَستاربَسته میمانَد و بسیار کَلان است، باید از همگان فاضِلتَر به شُمار میرفت!
گُنبَدِ مَسجِدِ شَهر از هَمه فاضِلتَر بود
گَر به عَمّامه کَسی کوسِ فَضیلَت میزَد!
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نــــــــورمـــــاه
🔸 آزمایش سخت در دین
📍حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید:
« اللهم لا تجعل مصیبتی فی دینی »
خدایا مصیبتم را در دینم قرار نده
📍کلمه ی "مصیبت" به آزمایش ها و مشکلات سخت گفته می شود که به انسان "اصابت" می کند و آن غیر از "مس" است؛ "مسّ" كمترين مرتبه به هم رسيدن دو چيز است که به آن "لمس" گفته می شود؛ ولي "اصابه" رسيدن جامع است که وقتی اصابت کند، دچار تزلزل می کند و اگر این سختی و آزمایش در دین باشد، او را در دین متزلزل می کند.
خداوند متعال از هر دو واژه استفاده کرده و می فرماید: «إن تمسسكم حسنة تسؤهم و إن تصبكم سيّئة يفرحوا بها و إن تصبروا و تتّقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً إنّ الله بما يعملون محيط» اگر اندکی حسنه به شما برسد آنها ناراحت می شوند و اگر سیئه فراوان به شما برسد آنها خوشحال می شوند.
📍عصر غیبت حضرت حجت علیه السلام، مصیبت های فراوانی را به دین داران روزگارش اصابت می دهد که در توصیف سختی های آن آمده: «لاحدهم أشد بقیة علی دینه من خرط القتاد فی اللیلة الظلماء أو کالقابض علی جمر الغضا» ثابت قدم بودن هر یک از آنها در دین خود، از خراشیدن خار های قتاد در تاریکی شب سخت تر است، یا مانند کسی است که آتش درخت غضا را در دست داشته باشد.
هر یک از کلمات این روایت، به دین داری هر چه سخت تر در روزگار غیبت اشاره دارد؛
"قتاد" درخت بزرگ خارداری است که خار های آن مانند سوزن تیز است
"ظَلماء" غیر از "ظلمات" است و آن به تاریکی مطلق در دل شب که چیزی قابل رویت نباشد، گفته می شود
"غضا" نام درختی است که چوب آن مدت زیادی آتش را در خود حفظ می کند
📍در میان شب های ظَلماء و خار های قتاد، دیدن مقصد، چراغ روشنا و هدایت قلب است که این مسیر دشوار را با خار های تیزش تبدیل به گل های زیبا می کند.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________