eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
6.1هزار دنبال‌کننده
411 عکس
105 ویدیو
6 فایل
🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمـــاه اینجا تنها آرشیو مطالبی است که می خوانم و گو‌ش می دهم. ارتباط با ادمین: @sarbbazzaman پیام ناشناس: https://daigo.ir/secret/51646155580
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 درس عــــــشــــــق برخی پنداشته اند که عشق درسی ایست آموختنی؛ در حالی که عشق دانه ایست یافتنی.... و به دلیل همین عشق نشناسی بعضی ها بود که مولانا گفت: در آنجاکه عشق درد انسان را می افزاید کاری از دست ابوحنیفه و شافعی بر نیاید و آنان نتوانستند در خصوص عشق درسی دهند. آن طرف که عشق می افزود درد بوحنیفه و شافعی درسی نکرد مولانا می گوید: عشق یافتنی است نه خواندنی. اکسیر عشق را نمی توان در لابلای کتابها و مجادلات فقهی و کلامی پیدا کرد. عشق بارقه ای ست که ناگهان بر تاریکخانه ی درون آدمی ساطع می شود و یکسره او را سودایی و شیدایی می کند و یادآور نکته حافظ که گفت: حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید از شافعی نپرسند امثال این مسائل ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
طــــراحــی طــــرح خـــــاتــــم مــخـصــوص اســـم شــمــا 🔻 همین الان می تونید برای سفارش طرح اختصاصی برای اسم خودتون به ما پیام دهید : @henduneir ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 صـــداقـــت حــــکیــــم مرحوم هیدجی که از حکمای اخیر بود و در احوالات او شاگردانش بسیار گفته اند، تا آخر عمر تنها زیست و تعدادی شاگرد داشت که وصیت خود را برای آنها نوشت و این وصیت را در حاشیه ی کتاب مرحوم سبزواری آورد و گفت: وقتی من مُردم، گریه نکنید و مجالس رسمی برای من به پا نکنید و آن شبی که مرا به خاک سپردید خوشحالی کنید، برای اینکه من از رنج تن رها شدم و به عالم مرسلات رهسپار گشتم و این حقا که جای خوشحالی دارد! اما او وصیت نامه را با این جمله پایان می دهد و می گوید: با همه ی تجرد(سرسختی) و دلیری که کردم و گفتم از مرگ نمی ترسم؛ اما خدا می داند که چه اندازه از مرگ می ترسم! ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____
بــــــــاز آی کــــــه بـــــــاز آیـــــــــد عــــــمــــــر
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 بــهــتـــریـــن نــفـــریـــن ادبـــــی اسکار بهترین نفرینِ ادبی تعلق میگیرد به مولانا به خاطر سرودن بیت: تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد؛ غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده... ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ صلاح کار ] مصلحت اندیشی در کار؛ اینکه انسان ببینید که چه چیزی به صلاح است و مبادا به موقعیت و شخصیت او خدشه ای وارد شود [ خراب ] مست، مدهوش، لا یعقل؛ "خراب" در زبان عارفان یعنی کسی که مست و مدهوش حق باشد و بنابراین "خراب" در کلام عارفان از هر آبادی، آباد تر است. و طبیعی است که مست و مدهوش، هرگز کاری که به صلاح و مصلحت خودش باشد انجام نمی دهد و اصلا خودی را نمی بیند و از خود بی خود است [ تفاوت ره ] فاصله راه، اختلاف راه‌؛ "تفاوت ره" در اینجا به معنای تفاوت مسلک و روش است ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ ما نه در زمان حافظ زیست کردیم و نه در زبان با او یکسانیم و هیچ راهی نیز وجود ندارد که بتوان به زمان حافظ رسید، اما می توان با حافظ هم زبان شد و کسی که با حافظ هم زبان نباشد، هرگز حق قضاوت در مورد او را نخواهد داشت و هر قضاوتی که درباره ی او انجام بگیرید، قطعا درست و صلاح نیست. خداوند سبحان می فرماید: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» نسبت به آنچه که سررشته و اشراف کامل ندارید، اظهار نظر نکنید. و یکی از آفات زمانه ی بزرگ ما همین است که مردم نسبت به موضوعات مختلف اظهار نظر می کنند در حالی که نسبت به آنها واقف نبوده و اطلاع ندارند و صرفا شنیده ها را نشر می دهند تا اینکه سرمایه های آنها تنها در شنیده هایی خلاصه می شود که غالبا ریشه و اساس ندارد، و به همین علت قرآن نهیب می زند که «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» و همین آیه کافی است که آدمی به مقام سکوت برسد و هر کس به این مقام رسید، به حکمت دست پیدا کرد: - چون صدف هر کس که دندان بر سر دندان نهد - گوهر شهوار جای حرفش آید بر زبان صدف مدتی دهان می بندد و دندان بر روی دندان می گذارد؛ ولی بعد از یک مدتی مروارید و گوهر بیرون می دهد و آدمی هم حقیقتا حکایت صدف پیدا می کند اگر اهل سکوت باشد. و این آیه ی مبارکه تعلیم صدف شدن آدمی است؛ آدمی اگر صدف باشد بی هدف سخن نمی گوید و و بر اساس شنیده ها سخن ساز نمی کند و در نتیجه قضاوت های او اصول و اسلوب پیدا می کند. اگر با حافظ هم زبان نباشید "خراب" را به فاسد معنا می کنید و می گویید: حافظ خودش را فاسد می دانست و از فاسد دانستن خودش ابایی نداشت و اینجاست که ما می گوییم: زبان حافظ را باید با زبان حافظ فهمید که خود او گفت: - هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد - در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟ حافظ در این بیت "خراب" را مقابل "هشیار" قرار داده؛ در حالی که ما خراب را در قِبال آباد بکار می بریم. پس "خراب" در زبان حافظ به معنای "مستی" است و به معنای کسی است که از خود بی خود شده است و حال باید دانست "مستی" در زبان حافظ به چه معنا است که خود او گفت: - مستی عشق نیست در سر تو - رو که تو مست آب انگوری حافظ مستی آب انگور را به رسمیت نمی شناسد و مستی که او بیان می دارد از نوع مستی عشق است که ریشه ی در عشق دارد. پس "مستی" در کلام حافظ یعنی عاشق حق بودن که عاشق صلاح و مصلحت نمی فهمد. و آدمی که خراب و مست حق شد، هرگز صلاح اندیش و مصلحت اندیش نخواهد بود؛ «صلاح کار کجا و من خراب کجا» - «صلاح اندیشی و مصلحت اندیشی در کار کجا» - «تفاوت ره کز کجاست تا به کجا» که تفاوت یک انسان مست و انسان صلاح اندیش از ماه تا ماهی است. ____ نـــــــورمـــــــاه | @normah _____