🟣
در خطاب به کسانی که نسبت به خود بخل می ورزند...!
● از مال و ثروتی که جمع کردید، استفاده کنید و بخورید، پیش از آنکه کرم های گور شما را بخورند.
پس از بردن و گرد کردن چو مور
بخور پیش از آن کهت خورد کرم گور
● خداوند دوست دارد که هرگاه نعمتی به بنده ای ارزانی شد، اثر آن نعمت را در آن بنده مشاهده کند و دشمن می دارد کسی را که اظهار فقر کند و خودش را فقیر نشان دهد.
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدِهِ أَنْ يَرَى أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَيْهِ وَ يُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَؤُّسَ
#خطاب
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
● کسی که ظرفیت عشق را ندارد، با ذره ای وصل، صد ولوله می آورد.
چون نباشد عاشقی را حوصله
ذرهای وصلش دهد صد ولوله
● همچنان که بلبل در عین وصل، فریاد می کند و در جواب می گوید: فریاد من بخاطر جلوه معشوق است.
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نــــــــورمـــــاه
🟣 خداوند زنده است...! ● برخی از ادیان بر این باوراند که خداوند بعد از آفرینش، همه ی خَلق را به حال
🟣
عبداللَّه بن عبدالرحمن از کسی که خود گفته نقل می کند هنگامی که حضرت یوسف به آن جوان زندانی گفت که نزد سلطان راجع به من صحبت کن، جبرئیل نزد یوسف آمد و پای خود را در زمین کنار یوسف زد. با همین زدن پا، اعماق زمین تا طبقه هفتم برای یوسف منکشف شد. آنگاه به یوسف گفت: نگاه کن چه می بینی؟ یوسف گفت: سنگ کوچکی را می بینم. جبرئیل آن سنگ را شکافت و گفت: چه می بینی؟ یوسف گفت: کرم و حشره بسیار کوچکی را می بینم. پرسید: روزی دهنده او کیست؟ یوسف گفت: البته خداوند. جبرئیل گفت: خداوند می فرماید: ای یوسف! من این کرم کوچک را در داخل این سنگ در طبقه هفتم فراموش نکرده ام و نیاز او را تامین نموده ام. تو گمان کرده ای که من تو را فراموش کرده ام که به آن جوان می گویی «اذکرنی عند ربک» {مرا نزد آقای خود به یاد آور}؟ به جرم این سخن باید چندین سال در زندان بمانی.
فرمود: یوسف متنبه شد و شروع به گریستن کرد و گریه یوسف به طوری شدید شد که در و دیوار به حال او گریست و زندانیان از گریه یوسف متاثر و ناراحت شدند و از او خواستند که از گریه خود دست بردارد. بالاخره قرار بر این شد که یک روز گریه کند و یک روز خاموش شود. یوسف در آن روزی که خاموش بود، ناراحت تر از آن روزی بود که می گریست.
لَمَّا قَالَ لِلْفَتَى اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ(ع)فَضَرَبَهُ بِرِجْلِهِ حَتَّى كُشِطَ لَهُ عَنِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ فَقَالَ لَهُ يَا يُوسُفُ انْظُرْ مَا ذَا تَرَى قَالَ أَرَى حَجَراً صَغِيراً فَفَلَقَ الْحَجَرَ فَقَالَ مَا ذَا تَرَى قَالَ أَرَى دُودَةً صَغِيرَةً قَالَ فَمَنْ رَازِقُهَا قَالَ اللَّهُ قَالَ فَإِنَّ رَبَّكَ يَقُولُ لَمْ أَنْسَ هَذِهِ الدُّودَةَ فِي ذَلِكَ الْحَجَرِ فِي قَعْرِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ أَ ظَنَنْتَ أَنِّي أَنْسَاكَ حَتَّى تَقُولَ لِلْفَتَى اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ لَتَلْبَثَنَّ فِي السِّجْنِ بِمَقَالَتِكَ هَذِهِ بِضْعَ سِنِينَ قَالَ فَبَكَى يُوسُفُ عِنْدَ ذَلِكَ حَتَّى بَكَى لِبُكَائِهِ الْحِيطَانُ قَالَ فَتَأَذَّى بِهِ أَهْلُ السِّجْنِ فَصَالَحَهُمْ عَلَى أَنْ يَبْكِيَ يَوْماً وَ يَسْكُتَ يَوْماً وَ كَانَ فِي الْيَوْمِ الَّذِي يَسْكُتُ أَسْوَأَ حَالًا
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● گفته اند: فقر بر دو نوع است: فقر اختیاری و فقر اجباری. افتخاری نیست برای کسی که فقر اجباری دارد
🟣
● آنچه که انسان نگاه می دارد، باید تاوان یا حساب آن را بپردازد.
هرچه داری جمله آنجا میفرست
کم بود از نیم خرما میفرست
زانکه هرچ آنجا فرستی آن تراست
وانچه میداری نگه تاوان تراست
● کسی که از نعمت صحت و سلامتی، امنیت راه و غذای روزانه خود برخوردار باشد، دنیا به او داده شده. ای پسر خثعم! از خوراک مقداری که پاسخ گرسنگی را بدهد و از لباس آن اندازه که عورت و بدن را بپوشاند کافی است، و اگر خانه مسکونی که نیازت را برطرف کند داشته باشی چه بهتر و مرکبی که سوارش شوی خیلی بهتر و اگر اینها نشد، ناراحت نباش؛ نان و آب گودال کافی است و مازاد بر این یا حساب دارد یا عقاب.
مَنْ أَصْبَحَ مُعَافًى فِي جَسَدِهِ آمِناً فِي سَرْبِهِ عِنْدَهُ قُوتُ يَوْمِهِ فَكَأَنَّمَا خِيرَتْ لَهُ الدُّنْيَا يَا ابْنَ خَثْعَمٍ يَكْفِيكَ مِنْهَا مَا سَدَّ جُوعَكَ وَ وَارَى عَوْرَتَكَ فَإِنْ يَكُنْ بَيْتٌ يُكِنُّكَ فَذَاكَ وَ إِنْ تَكُنْ دَابَّةٌ تَرْكَبُهَا فَبَخٍ بَخٍ وَ إِلَّا فَالْخُبْزُ وَ مَاءُ الْجَرِّ وَ مَا بَعْدَ ذَلِكَ حِسَابٌ عَلَيْكَ أَوْ عَذَابٌ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
هدایت شده از کلینیک تخصصی خواندن
🔰 جلسه شرح غزل های مولوی
با حضور دکتر قربان ولیئی (ادیب، شاعر و عضو هیات علمی دانشگاه زنجان) روز پنجشنبه مورخ ٢١ فروردین ماه، ساعت ١۶:٠٠ در سالن اجتماعات کتابخانه عمومی سهروردی زنجان برگزار میشود.
🔈 @adabizanjanpl
🟣
● آدمی هر چه که در این جهان به دست می آورد چیز دیگری را از دست می دهد. به تعبیر مولانا :
آن یکی خر داشت پالانش نبود
یافت پالان گرگ خر را در ربود
● بدان که هر جا که گل است خار است و با خَمر خُمارست و بر سر گنج مار است و آنجا که دُرّ شاهوار است نهنگ مردمخوار است. لذت عیش دنیا را لَدغهٔ اجل در پس است و نعیم بهشت را دیوار مَکاره در پیش.
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم شادی به همند
● در دنیا غذایی نمی خورید مگر آنکه در آن برای شما غصه هایی است و آبی نمی نوشید مگر اینکه در آن برای شما گرفتاری است. و به خداوند متعال شهادت می دهم که در دنیا به هیچ نعمتی نمی رسید که شما را خوشحال کند، مگر اینکه نعمت دیگری از دست می رود که موجب ناراحتی شما می گردد.
مَا طَعِمْتُمْ فِي الدُّنْيَا مِنْ طَعَامٍ فَلَكُمْ فِيهِ غَصَصٌ وَ مَا شَرِبْتُمْ مِنْ شَرَابٍ فَلَكُمْ فِيهِ شَرَقٌ وَ أَشْهَدُ بِاللَّهِ مَا تَنَالُونَ مِنَ الدُّنْيَا نِعْمَةً تَفْرَحُونَ بِهَا إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى تَكْرَهُونَهَا
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________