🟣
خداوند سبحان نشانه های واضحی در وجود آدم نهاده است تا در روز قیامت به آنها احتجاج کند و هر حجتی را بشکند. یکی از آن نشانه ها خوراک بی جان است که آدمی آن را می بلعد و در بدن او تبدیل به سلول های جان دار می شود و به این وسیله آنچه که بی جان بود به جان و قدرت آدمی می افزاید. و این همان رستاخیزی است که در بدن انسان و این جهان پدید می آید.
مانند یک دانه ی بی جان گندم که درون خاک قرار می گیرد و تبدیل به یک گیاه جاندار می شود و سپس آن گندم را از زمین برمی دارند و به آسیاب می برند و بعد در تنور آتشین قرار گرفته و تبدیل به نان می شود و این نان توسط انسان بلعیده می شود و در آخر این گندمی که از زمین برداشت و آسیاب و پخته شده در وجود انسان تبدیل به عناصر جان دار و زنده می شود و همینطور این چرخه ادامه می یابد.
گندمی را زیر خاک انداختند
پس ز خاکش خوشهها بر ساختند
بار دیگر کوفتندش ز آسیا
قیمتش افزود و نان شد جانفزا
باز نان را زیر دندان کوفتند
گشت عقل و جان و فهم هوشمند
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
متکلمین می گویند: معجزه دلیل است بر اینکه صاحب معجزه، دستی از جانب خداوند سبحان دارد. طبق این تعریف چه معجزه ای بالاتر از این که پیامبر بر قومی مبعوث شد که در دریای جهالت و تاریکی غوطه ور بود و آنها را به سمت نور هدایت کرد؟ وقتی دست خدا با او نباشد چگونه می تواند یک عالمی را از تاریکی به هم بزند و تمدن و تاریخی را از نور بیافریند؟
گر نبودی نوح را از حق یَدی
پس جهانی را چرا بر هم زدی؟
#مولانا
نــــــــورمـــــاه
کسی که توبه می کند چه اتفاقی برای او می افتد؟ و کدام تکه های مفقود شده بازمی گردند؟ ✍️ علامه مجلسی
🟣
هر كه گناهى را مرتكب شود عقلى از او جدا شود، كه ديگر هرگز به او باز نگردد.
مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلٌ لا يَرجِعُ إلَيهِ أبداً
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
● گاهی انسان به دنبال هدفی می رود و در این مسیر تلاش می کند اما به مقصد دیگری نائل می آید که خارج از برنامه ریزی او بوده است. به تعبیر مولانا کار از کار برمی خیزد.
کار از کار خیزد از جهان
● مانند کاروانی که به قصد آب از چاه آب کشید، اما حضرت یوسف را بیرون آورد. یا مانند پدری که به فرزندان خود وصیت کرد که در منطقه خاص به دنبال گنج بروند و آنها یکسال زمین را شخم زدند و بعد از یک سال به گنج نرسیدند؛ اما آن زمین خاک حاصل خیزی پیدا کرد و تبدیل به گلستان شد.
پدر مرد و پوران به امید گنج
به کاویدن دشت بردند رنج
قضا را در آن سال از آن خوب شخم
ز هر تخم برخاست هفتاد تخم
نشد گنج پیدا ولی رنجشان
چنان چون پدر گفت شد گنجشان
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________