جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ این قدر ] این مقدار، این انداز
[ جمال ] زیبایی، نیکویی، حُسن
[ عیب ] بدی، نقص، ایراد
[ وضع ] قرار دادن
[ مهر و وفا ] دوستی و بجای آوردن پیمان دوستی
[ وضع مهر و وفا نیست ] مهر و وفا وضع و قرار داده نشده برای روی زیبا؛ یعنی در ذات و سرشت زیبایی وفاداری آفریده نشده
┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
در غزل فارسی "معشوق" غالباً و نوعاً بی وفا است؛ یعنی انگار برای او مهر و وفا وضع و قرارداد نشده و حافظ به همین نکته اشاره دارد و می گوید: جمال تو هیچ عیب و ایرادی ندارد جزء یک ایراد که مربوط به کسانی است که صاحب جمال و زیبایی هستند. ایراد این است که صاحبان جمال مهر و وفا ندارند و اصلاً مهر و وفا در سرشت و ذات آنها قرار داده نشده.
این بیت هم شکوه ها و گله های عاشقانه به محبوب خویش است که کمترین توجه معشوق به خودش را بی مهری و بی وفایی تلقی می کند. و به ظاهر از زبان بلبل به گل خطاب می کند؛ یعنی مخاطب حافظ معشوق مجازی و زمینی است؛ ولی حقیقتاً شکوه از آن محبوب ابد و ازل(خداوند) است.
تمام سخن حافظ این است که چرا به ما لطفی نمی کنی؟ گوشه ی چشمی به ما نداری؟ در واقع حافظ سَر به چاه می برد و با معشوق مجازی سخن می گوید!
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 روی خــــوش
با دیگران روی خوش داشته باش و تندخو مباش، در این صورت شرایط سخت هم برایت آسانی هایی خواهد داشت...
دوست شو وز خوی ناخوش شو بری
تا ز خمره ی زهر هم شکر خوری
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 نــــگـــاه طــبــیــبـــانــه و حـــکـــیـــمــانـــه
در نگاه طب، سلامت به معنای اعتدال و تعادل در بدن است و هر چیزی که باعث به هم ریختگی این تعادل باشد، تلقی "بیماری" می شود. و عشق را که چنین حکایتی دارد و خواب و خوراک را از آدمی می گیرد نوعی بیماری گفته اند.
در رسائل اخوان آمده است:
و ظنو أن العشق مرض نفسانی
گمان برده اند که عشق نوعی مرض روانی است
مولانا می گوید:
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل
ابن سینا از نگاه طبیبانه می گوید:
هذا مرض وسواسی شبیه مالیخولیا
عشق یک بیماری شبیه به دیوانگی است
اما همین ابن سینا رسالة العشق می نویسد و از نگاه حکیمانه "عشق" را عالی ترین محبت الهی تلقی می کند.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 نـــــورمــــاه
مردم در روز آفتابی ذیل سایه می خوابند، مانند شب مهتابی که ذیل نور ماه آرام می گیرند.
"سمر" در معنای حقیقی به معنای مهتاب، نورماه و اجسام قرار گرفته ذیل نور ماه بکار می آید. و چون در گذشته مردم ذیل نور ماه داستان سرایی می کردن، به داستان و قصه هم "سَمَر" گفته اند.
مولانا می گوید: سایه در روز آفتابی باعث می شود که انسان بخوابد مانند داستان که خوانده می شود تا کودک در شب به خواب رود.
سایه خواب آرد ترا همچون سمر
چون برآید شمس انشق القمر
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 غـــــربـــــت خـــــورشــــیـــــد
در گذشته بر این باور بودند که تنها خورشید موجود، خورشید کهکشان راه شیری است و بر همین اساس "خورشید" را نمونه بارز غربت و غریبی می دانستند.
خود غریبی در جهان چون شمس نیست
شمس جان باقیست کاو را امس نیست
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________