همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ همه شب ] تمام شب، در طول شب، از سر شب تا به صبح
[ نسیم صبحگاهی ] باد خنکی که به وقت صبحگاه می وزد و غنچه ها را گل می کند
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
غنچه ها اول صبح باز و شکفته و گل می شوند. در ادبیات ما آن چیزی که غنچه ها را گل می کند همان "نسیم صبحگاهی" یا "باد صبا" است.
حافظ خودش را غنچه می داند و مانند غنچه گرفته، دل تنگ و فرو بسته است. غنچه ای که نه جلوه ای دارد، نه جمالی دارد و نه عطر و رائحه ای.
حافظ می گوید: تمام شب و تا به صبح امیدم به این بود که صبح از راه برسد و محبوب و معشوق من پیامی از جنس پیام هایی که برای آشنایان و عاشقان خودش می فرستد، برای من آشنا و عاشق و شیدا هم بفرستد و با این کار من را هم بنوازد؛ یعنی نوازشی کند.
حافظ می گوید: من این امید را از شب و از بیداری ها و نجواهای شبانه دارم چون بقول آن شاعر که گفت:
چنین شنیدم که هر که شبها نظر ز فیضِ سحر نبندد
مَلَک ز کارش گره گشاید؛ فلک به کینش کمر نبندد
مگر می شود انسان اهل شب باشد، شب خیز و سحر خیز باشد و روز گره به کارش بیفتد؟ و یا گره بیفتد و باز و گشوده نشود؟ امکان ندارد.
حافظ می گوید: تمامی شب ها به این امید بیدارم که صبحی از راه برسد و یک کسی نقش نسیم صبحگاهی را باز کند؛ یعنی چطور نسیم غنچه را باز و گل می کند، او هم بیاید وجود و دل من را که مانند غنچه گرفته است، با پیامی که از ناحیه ی محبوب و معشوق من می آورد و همان پیامی که برای عاشقان می برد و غنچه وجودی آنها را گل می کند و به این طریق آنها را مورد نوازش و عنایت قرار می دهد، من را هم همانگونه بنواز و مورد عنایت و لطف خود قرار بدهد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
چه قیامت است جانا که به عاشقان نُمودی
دل و جان فدای رویت بنما عِذار ما را
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ قیامت ] شور، غوغا؛ ولی در اینجا به معنای هجران و فراق است که حافظ در جای دیگر می گوید:
حدیثِ هولِ قیامت که گفت واعظِ شهر
کنایتیست که از روزگارِ هجران گفت
بالای منبر که مدام از قیامت می گویند، در حقیقت روز قیامت کنایه ای از روز هجران است؛ یعنی وفتی می خواهند به روز هجران و فراق اشاره بکنند از واژه ی قیامت استفاده می کنند.
سلمان ساوجی می گوید:
شب هجران تو از روز قیامت کم نیست
بنابراین "قیامت" در اینجا به معنای هجران است
[ چه قیامت است ] این چه هجران و فراقی است. معمولا وقتی برای کسی حادثه ی سهمگینی رخ می دهد از همین ترکیب استفاده می کنند
[ جانا ] ای جان، ای عزیز تر از جان، ای محبوب من
[ نمودی ] از ریشه ی "نمودن" یعنی نشان دادن و "بنمای" از همین ریشه است یعنی نشان بده
[ عِذار ] رخساره، چهره، صورت
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
یکی از ویژگی های روز قیامت، طولانی بودن آن است و دیگر اینکه بسیار سخت و دشوار خواهد بود و حافظ روز هجران و فراق را به همین "روز قیامت" تشبیه می کند، از بس که روز قیامت دراز و سخت و سنگین برای عاشق است.
حافظ می گوید: برای عاشق، با تو نبودن و دور بودن مثال روز قیامت دارد که خیلی طولانی و سخت برای او می گذرد. هر ثانیه ای ساعتی است و هر ساعتی سالی است.
ای محبوب من! چه طولانی و سخت است این فراق که به عاشقان خود نشان دادی. در حقیقت قیامت را به آنها نشان دادی و خواستی به آنها قیامت را حالی کنی...
ای دل من و جان من فدای جمال دل ربای تو! بیان و چهره ی دل ربای خود را نشان بده، جلوه ای کن، چشمان ما را لایق بدان، بگذار ما هم به وصالی برسیم، بگذار باقی عمر را در پرتو نور جمال تو سپری کنیم...
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
به خدا که جرعه ای ده تو به حافظ سحرخیز
که دعای صبحگاهی اثری کند شما را
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ به خدا ] تو را به خدا، بخاطر خدا، به خدا قسمت می دهم
[ جرعه ای ده ] جرعه ای از آن باده ی معرفت به من بده. بیان شد که معرفت در نگاه عارفان ما بخصوص حافظ مثال "باده" را دارد، مثال "می" را دارد و گفتیم: همانطور که باده و می، باده و می خوار را سرمست می کند، معرفت هم با آدمی همین کار می کند. مولوی هم می گفت:
آن باده انگوری مر امت عیسی را
و این باده منصوری مر امت یاسین را
باده ی انگور برای کسانی است که خود را از پیروان عیسی مسیح می دانند و در کلیسا ها سَر می کشند و می نوشند؛ اما باده ای که مقصود ماست، همان باده ی منصوری است، همان باده ای است که منصور حلاج آن را سَر کشید؛ یعنی معرفتی که منصور به آن دست پیدا کرد و آن باده ویژه ی امت یاسین؛ یعنی پیامبر اسلام است که خداوند در قرآن به او اینگونه خطاب کرد:
یـــــــس
مولوی در ادامه می گوید:
خمها است از آن باده خمها است از این باده
تا نشکنی آن خُم را هرگز نچشی این را
آن باده به جز یک دم دل را نکند بیغم
هرگز نکشد غم را هرگز نکند کین را
یک قطره از این ساغر کار تو کند چون زر
جانم به فدا باشد این ساغر زرین را
این حالت اگر باشد اغلب به سحر باشد
آن را که براندازد او بستر و بالین را
این باده ای که ما می گوییم، وقتش وقت سحرگاهان است، وقتی که پشت پا به خواب بزنی و در برابر قرآن زانو بزنی و تلاوت کنی و از آن باده ی معرفت بنوشی
[ صبحگاه ] سحرگاهان که دعا در آن مقطع زمانی اثر و تأثیر فراونی دارد
[ اثری کند ] مؤثر است؛ یعنی مستجاب است
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ در اینجا به پیر و مراد و مرشد خودش خطاب می کند و می گوید: بیا و ما را بیش از این خمار مپسند، بیا جرعه ای از آن باده ی معنا و معنویت و معرفت به من حافظ سحر خیز هم کرامت کن و من هم تو را از دعای صبحگاهی خود که ادامه ی سحرخیزی من است، بی نصیب نخواهم گذاشت و تو را دعا خواهم کرد و تو خوب می دانی که دعا به وقت صبحگاهان مؤثر و مستجاب است.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 رقـــص بـــه حـــکـــم و فــــرمـــان
سلطان ابوسعید ایلخانی در میان جمع، قاضی عضدالدین را به رقص امر کرد. قاضی ناگزیر رقص کرد.
شخصی گفت: «خواجه رقص به اصول نمیکنی»
قاضی گفت: «من رقص به یرلیغ (حکم و فرمان) میکنم نه به "عادت و اصول"»
(عبید زاکانی)
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 ادعــــای خـــدایــی
امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند فرشته ای را بر روی زمین نازل کرد و او روزگاری طولانی در زمین ماند. سپس به آسمان بالا رفت، به او گفته شد: چه چیزی دیدی؟ گفت: شگفتی های بسیاری دیدم و از همه شگفت آورتر این بود که مردی را دیدم که غرق در نعمت های تو بود، روزی تو را می خورد ولی ادعای خدایی داشت، از جسارت او بر تو و حلم تو بر او تعجب کردم. خداوند فرمود: از حلم من تعجب کردی؟ گفت: آری پروردگارا، فرمود: من به او چهارصد سال مهلت دادم، رگی از وی آسیب ندید و از دنیا چیزی را نخواست مگر اینکه به آن رسید و خوراک و آشامیدنی او تغییر نیافت.
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَهْبَطَ مَلَكاً إِلَى الْأَرْضِ فَلَبِثَ فِيهَا دَهْراً طَوِيلًا ثُمَّ عَرَجَ إِلَى السَّمَاءِ فَقِيلَ لَهُ مَا رَأَيْتَ قَالَ رَأَيْتُ عَجَائِبَ كَثِيرَةً وَ أَعْجَبُ مَا رَأَيْتُ أَنِّي رَأَيْتُ عَبْداً مُتَقَلِّباً فِي نِعْمَتِكَ يَأْكُلُ رِزْقَكَ وَ يَدَّعِي الرُّبُوبِيَّةَ فَعَجِبْتُ مِنْ جُرْأَتِهِ عَلَيْكَ وَ مِنْ حِلْمِكَ عَنْهُ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ فَمِنْ حِلْمِي عَجِبْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ قَدْ أَمْهَلْتُهُ أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ لَا يَضْرِبُ عَلَيْهِ عِرْقٌ وَ لَا يُرِيدُ مِنَ الدُّنْيَا شَيْئاً إِلَّا نَالَهُ وَ لَا يَتَغَيَّرُ عَلَيْهِ فِيهَا مَطْعَمٌ وَ لَا مَشْرَبٌ.
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________