eitaa logo
نوستالژی کده
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
4 فایل
با ما لحظات پر از خاطرات دهه ی پنجاه و شصت رو زندگی کنید 🌱کپی از کانال حلالت رفیق🌱 ما نوستالژی بازا بخیل نیستیم😁 ارتباط با ما 👈 @ammar_8 ____________________________ #نوستالژی_کده
مشاهده در ایتا
دانلود
سند شش دانگ روستای رینه لاریجان، با همه مزارع و چشمه ها و نهر های آب و مراتع و خانه های مردم به نام رضاشاه پهلوی! تا اواخر سلطنت رضاشاه، حدود ۷۰۰۰ روستا به نام او ثبت شده بود... ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
روزگاری شهر ما ویران نبود دوست فروشی اِنقدر ارزان نبود صحبت از نامردی مردان،نبود هیچ شخصی بهتر از دوستان نبود دوستان را نارفیقی ننگ بود رنگ دوستی بهتر از هر رنگ بود •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قشنگترین چمدون خونمون بالای کمد بودُ دست ما بچه ها بهش نمی رسید ، همیشه دوست داشتیم نزدیک عید بشه که مامان درش رو باز کنه و رومیزی مخمل رنگارنگ رو برای سفره هفت سین در بیاره ، ما هم یه دور چمدونُ زیر و رو می کردیم انگار یه کشف مهم کردیم ُ دنبال یه جنس ناب بودیم ... 💯•••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند الاغ سوار در حال عبور از دروازه قزوین در حالی که یکی از آنها نیم نگاهی هم به اتومبیلی که در کنار توقف کرده دارد! حدودا صد سال پیش ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
مال حرام، ماندنی نیست مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌ طوری که زخم بستر گرفته و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند و همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: به‌خدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که در بصره بیماری وبا آمد و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب‌لیموست. این مرد، تنها آب‌لیموفروش شهر بود که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد.مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود، چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ۱۰ سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد و زجرکش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدر جان داد. 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
چند الاغ سوار در حال عبور از دروازه قزوین در حالی که یکی از آنها نیم نگاهی هم به اتومبیلی که در کنار توقف کرده دارد! حدودا صد سال پیش ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
مال حرام، ماندنی نیست مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌ طوری که زخم بستر گرفته و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند و همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: به‌خدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که در بصره بیماری وبا آمد و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب‌لیموست. این مرد، تنها آب‌لیموفروش شهر بود که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد.مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود، چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ۱۰ سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد و زجرکش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدر جان داد. 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞
دختر با عروسک عکاس: آنتوان سوروگین ‌💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید •••••-------•••🍏🍎🍏•••-------••••• https://eitaa.com/joinchat/1877999940Cd7477fe258🎞