eitaa logo
☆novel☆
125 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
756 ویدیو
0 فایل
(Welcome to my kanal) 🌚🖤
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
🚨کانال اتحاد نیروهای انقلابی💯💯💯💯 ✅کانالی با هدف روشنگری و 📛 خنثی سازی اهداف شوم دشمن ❇️کانالی پر از مطالب عالی و روشنگرانه 📡یک‌ایرانی همیشه باید بیدار باشه📡 🖲پس بزن رو لینک و وارد شو👇 https://eitaa.com/ethad_nirohaye_enghlabi
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
گُناهی‌که‌حتی‌اگر‌پیغمبر‌‌‌‌‌‌۷۰‌بار‌‌ در حق‌شما‌استغفار‌کنه‌خدا‌نمیبخشه🤯 با این‌وجود‌خدا‌هیچکدوم‌مارو‌نمیبخشه😔 همچنین‌با‌متن‌ها‌و‌عکس‌های‌انگیزشی‌درخدمت‌شما‌هستیم😎💪🏻😂 هر‌دختری‌باید‌یکی‌ازاین‌کانالا‌داشته‌باشه😌🌿 اینم‌لینک‌خدمت‌شوما😂😎🙌🏻 @Banatozzahrahh
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
معدن ِعکس‌هایِ‌فیك‌دخترونھ♥️📷!' پاتوق‌دخترونہ‌همراھ‌باپروفایل دخترونھ😌💕 کلیك‌کن‌توناز‌ترین‌کانالِ‌دخترونہ🤍😉 ˖⋆💗🐳࿐໋ https://eitaa.com/joinchat/4107600120Cfdff9233e7 ˖⋆🚌✂️࿐໋https://eitaa.com/joinchat/4107600120Cfdff9233e7 اگھ‌قند‌خون‌دارین‌عضو‌نشین * چون‌عکسامون‌خیلی‌شیرینھ ِ 😂🌸🐼!'
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
سلام اگه دوست داری درمورد موضوع هایی که مغزتو درگیر خودشون کردن حرف بزنی بیا به کانال زیر یه عنوان گذاشته برای گفتگو هاتون . هر نوع گفتگویی که دلت بخواد با هر عنوان میتونی بیان کنی . وارد گروه میشی اونجا با بقیه افراد میتونی صحبت کنی یا با خود مدیر شخصی صحبت کنی(چه مدیر خوبی گیرتون اومده برید سجده شکر به جا بیارید😂😎) آیدی کانال: @talk_1401
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
با تقه ای به در وارد اتاق شدم. همونطور که وسایلش رو جمع میکرد نیم نگاهی بهم انداخت وگفت: - کاری داشتید؟ دست های سردم رو در هم پیچ دادم. با چه دل و جرئتی وارد این اتاق شدم؟نمیدونم! اما حالا اینجا بودم و بایدحرفمومیزدم؛به معشوقه ای که خودشو به آب و آتیش زد برای رسیدن به من،اما من چکارکردم؟! - چیزی نمیخوایدبگید؟ با شنیدن صداش ضربان قلبم رفت بالا! به سختی لب بازم کرد و با صدایی که کنترلی روی لرزشش نداشتم گفتم: - میشه...نر...نرید؟! با این حرفم سر جاش خشک شد و . . . - - و در آخر👀🪐: https://eitaa.com/joinchat/1918304436C774851832d _ تآڪه‌ازجانب‌معشـوق‌نبآشـدڪششۍ ڪوشش‌عآشق‌بیچـآره‌بہ‌جـآیـۍنرسـد💔! - برگرفته از شخصیت های سریال گاندو🕶🖐🏾
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
مجبورش‌کردن‌رفیقشو‌بکشه😔💔¡ اسلحه ای که از پشت به سمت محمد گرفته بود را به دستم داد.‌.اما خودش هنوز مرا نشونه گرفته بود... ~ده ثانیه بهت بیشتر وقت نمیدم شهاب! تمومش کن این بازی مسخره رو! حالا حالم دست خودم نبود... اصلا نمیدانستم نفس میکشم یا نه! قفسه سینه ام سنگینی میکرد...باورم نمیشد اینگونه سر دوراهی بمانم! دستانم انگار ناخداگاه بالا میامدند و محمدِ جلوی چشمانم را هدف قرار میگرفتند... این من نبودم! چگونه تونسته بودم این همه سال را خیلی راحت به باد بدم! من که بودم که حالا روی بهترین رفیقم اسلحه کشیده بودم! از طرفی آرامش چشمان محمد و از طرفی گریه های یسنا عذابم میداد! حالا باید رفاقت را معنا میکردم یا پدر بودن را؟ شمارش هایش عذابم میداد... دستی که میلرزید رو با گذاشتن دست چپم بر رویش کنترل کردم و انگشتم رو روی ماشه گذاشتم.... https://eitaa.com/joinchat/2570911907C504cea0680 نبود‌لف‌بده/:🔪
۲۲۵ تایی شدنمون مبارک🌹
👇👇
عمل به قول👇
هرچی بخواهید میزارم توی ناشناس بگید.🌹