ما برای آنکه ایران
خانه خوبان شود
چه جوان ها که ندادیم
چه خون دل ها
که نخوردیم... 🇮🇷✌️
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
✍ از طرف فرماندهی لشکر به حميدرضا مأموريت داده شد برای شناسايی خط دشمن اقدام کند. او در حالی که يک جانباز خرمشهری که از دست و چشم مجروح بود و با منطقه آشنايی داشت، او را همراهی می کرد به سوی خط دشمن رهسپار شد. يکی از همرزمانش می گويد:
به او گفتم اين بنده خدا را با اين وضعيت همراه خود نبر. اما او با نگاهی جدی به من گفت: «سرنوشت جمهوری اسلامی ايران در شلمچه رقم می خورد و آبروی اسلام و امام و نظام به فداکاری ما بسته است. پس اگر همه ما فدا شويم ارزش آن را دارد.» وقتی جواب او را شنيدم سرم را پايين انداختم.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
دل ما...
تنگ همین یک لبخند
و تو در خندهی مستانه خود می گذری
برای لبخند دلربای تو
رأی می دهم🌱🇮🇷
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت غلامرضا صادقی مقدم
✍ آن روز نماز را به امامت حمیدرضا در چادر فرماندهی خواندیم. دعای آن روز را برخلاف روزهای دیگر به طوری خواند که اکثر نیروها با گریه دعا را میخواندند. نوبخت بسیاری از جاهای قرآن و نهج البلاغه را حفظ بود. یک قرآن کوچک داشت و همیشه موقع نماز، قرآن را تلاوت می کرد. زمانی که دعا می خواند، انسان از شدتِ گریه او به گریه می افتاد. رنگ او تغییر می کرد و مانند رنگ کاه، زرد می شد. یک روز در پادگان شهید بیگلو اهواز در کنار شهیدان اسودی و خوش روش دعا می خواند. زمانی که نام امام حسین علیه السلام را به میان آورد، خدا می داند از صدای گریه آن شهیدان اسودی، خوش روش، محمد ملک و نوبخت چادر می لرزید.
در جبهه بعضی به گریه کنندگان، بعضی به سجده گزاران و بعضی به سینه زنان معروف بودند. حمیدرضا از خیلِ سجده گزاران بود. اگر دقت می کردی می توانستی این حکایت را، از نشانی سجده بر پیشانی او بخوانی. او ضمن اینکه یک فرمانده شجاع و با تدبیر بود، یک فرماندهی صد درصد عقیدتی و معتقد به سفارشات ائمه معصومین علیهم السلام بود. وضو گرفتن برای نیروها درس و آموزش بود. به راحتی با معجم المفهرس قرآن مجید کار می کرد. مفاتیح را به دقت می خواند و معنی میکرد، و به معانی ادعیه و روح دعا توجه داشت، فقط به خواندن دعا، اکتفا نمی کرد.
📚 کتاب تا آخرین ایثار، ص ۷۳
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
✍ احترام ویژه ای برای روحانیت قائل بود. معمولاً در گردان ها مرسوم بود روحانیونی که به جبهه می آمدند در چارت تبلیغات مستقر می شدند. اما در گردان او روحانیون همیشه در چادر فرماندهی بودند. معتقد بود: «عالِم، باید به چادر من بیاد تا من از علم و رفتارش پند بگیرم. منی که قراره فرماندهی ۴۰۰ نفر و در شب عملیات به عهده داشته باشم، باید الگویی داشته باشم.»
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
✍ در یکی از شب ها که باران هم می بارید، رزمندگان در چادر هایشان استراحت می کردند. ساعت یازده شب بود که پس از انجام کارهایش به جمع دوستان رفت و سفارشات لازم را انجام داد و سپس اردوگاه را به قصد اهواز ترک کرد تا به منزل و نزد خانواده اش برود. ساعتی بعد، با سر و وضع خیس و گِلی وارد چادر دوستان شد. دوستانش که تعجب کرده بودند، علت برگشت دوباره او را پرسیدند. در پاسخ به آنها گفت: «در راه رفتن، به این فکر می کردم که فرق من با رزمنده های دیگه چیه؟ هر چه فکر کردم، جوابی برای سؤالم پیدا نکردم. این شد که برگشتم.» یک دست لباس فرم سپاه برایش آوردند. وقتی آنها را پوشیدن گفت: «این لباس مقدس و زیبا، به تن افراد شجاع، با وفا و با ایمان برازنده ست. دعا کنید که خداوند به همه ما این شایستگی و توفیق را عنایت فرماید».
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
کاش متفاوت به آخر برسیم!
وگرنه مرگ
پایان همه قصه هاست...
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
خیال روی تو در هر طریق، همره ماست
نسیم مـــوی تو پیوند جــان آگه ماست
به رغــم مدعیانی که منع عشـق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت غلامرضا حسین نیا
✍ وقتی كه اينجانب و جمعی از برادران پاسدار بصورت مأموريت نُه ماهه به منطقه جنوب اعزام شده بوديم كه می بايست يک آموزش فشرده مقدماتی پانزده روزه را می گذرانديم. آن موقع شهيد حميدرضا نوبخت آمد. اشتباه نكنم قائم مقام لشکر یا مسئول محور سه از لشکر ۲۵ كربلا بوده است. روزهای آخر آموزش تشريف آوردند پيش ما و فرمودند همه شما يک شب مهمان من هستيد. با لبخند و شوخی می گفت: ديگه به فكر پشت جبهه نباشيد اينجا خانه تان است و با روحيه بسيار بالا، ديگر به فكر پشت جبهه نباشيد اينجا خانه تان می باشد. همه ما را بغل كرد و به مهمانی در منزلش دعوت كرد.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
می گفت وصیتنامه ام
همان کردار و عملِ من است...
شهدا هر چه گفتند
به آن عمل کردند
سردار #شهید_علیرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت کمال فرجی
✍ شجاعت داشت. سردار شالیکار و سردار رحیمیان که شجاع بودند ایشان را شجاع می دانستند. مدیر و مدبر بود. با لباس بسیجی هم به فکر نظم بود. در صبحگاه سخنرانی می کرد، مداحی می کرد و بچه ها اشـک می ریختند. کسی که کلاس حوزه نرفته بود، دانشگاه افسری نرفته بود آن حرف ها را می زد. روحانیون پای صحبتش می نشستند، پشت سرش نماز می خواندند. در عین شجاعت که بچه ها خیلی دوستش داشتند خاکی بود. در اوج خستگی، نماز شبش ترک نمی شد. شوخی می کرد، نمی گفت من فرماندهام. بعضی ها می گفتند او نظامی خشک است، اما با بچه ها مهربان بود، کشتی می گرفت، شوخی می کرد. رزمی کار بود و همه فن حریف بود. بعضی ها در موارد خاصی استعداد دارند، اما ایشان همه کاره بود. کمربند سیاه داشت، پنج شش نفر حریف او نمی شدند. فرمانده قاطع و نترس و جسوری بود. به ظاهر فرمانده تیپ و محور بود ولی در واقع فرمانده لشکر و همه کاره لشکر بود. در خط شکستن و... دست داشت.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت نادر اسداللهنتاج
✍ در عملیات بدر اگر شجاعت و تدبیر او نبود، لشکر ۲۵ کربلا با مشکلات بزرگی رو به رو می شد. گروهی مأمور شده بودند که در منطقه ترابه، کمین های دشمن را بزنند تا موانع پیشروی لشکر را از بین برده باشند. اما یکی از کمین ها از خاطرشان رفت و نزدند. صبح زود، هنگامی که نیروها پیشروی خود را در منطقه ترابه ادامه دادند، جلویشان گرفته شد و لشکر متوقف شد. اما او با تدبیری ذکاوتمندانه و موفق، یک دسته از نیروها را طوری حرکت داد و با قایق هدایتشان کرد، تا دشمن را دور بزنند و سنگر کمین دشمن را منهدم کنند و محاصره دشمن را بشکنند.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir