eitaa logo
فاتـحِ میـــدان
133 دنبال‌کننده
241 عکس
38 ویدیو
0 فایل
پایگاه حفظ و نشر آثارِ فاتحِ میادین دشوار عــــــــــارف پاک‌باختـــــه، ســــــردار خــوبی‌ها 🇮🇷پاســـدارِ شَهیـــد‌ حَمیــدرِضا نُوبَـخت🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای مجید کریمی ✍ شنبه غروب هجده بهمن ماه ۶۵ ساعت ۱۶:۱۰ فرمانده دسته‌مان آمد داخل چادر و گفت: برادران عزیز، ساک های شخصی و وسایل اضافی خودتان را بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء تحویل واحد تعاون گردان دهید! ان‌شاءالله فردا صبح زود به منطقه جدید عملیاتی اعزام خواهید شد! حال و هوای خاصی در بین بچه ها حاکم شد و بعد از تحویل وسایل شخصی‌مان به واحد تعاون و صرف شام، هر یک از بچه ها مشغول نوشتن وصیتنامه، نماز شب، ذکر و دعا تا اذان صبح در اطراف گردان مسلم بن عقیل در صحرای هفت تپه شدند. بعد از اتمام نماز جماعت و صرف صبحانه، کلیه نیروهای رزمنده با تجهیزات کامل، دسته به دسته، گروهان به گروهان وارد میدان صبحگاه گردان شدیم. پس از استقرار در میدان، تلاوت قرآن و نواختن سرود جمهوری اسلامی ایران، فرمانده گردان از فرمانده تیپ سوم لشکر ویژه ۲۵ کربلا برادر پاسدار، آقا حمیدرضا نوبخت دعوت نمود تا جهت سخنرانی و بازدید از نیروهای اعزامی گردان به خط مقدم به جایگاه تشریف بیاورند. آقا حمید با چهره ای نورانی و چشمانی نافذ با همان بادگیر زیتونی اش وارد جایگاه شد و پس از حمد الهی و ذکر آیه ای از قرآن کریم، سخنانی را پیرامون توکل بر خدا فرمودند: «هر کس بر خدا توکل کند، مغلوب نمی‌گردد و هر کس به خدا چنگ زند، شکست خورده نمی‌ باشد». قرآن کریم خداوند را برای متوکلان کافی معرفی می‌کند و بندگان متوکل را محبوب خداوند می‌داند. در همان لحظه قطرات نم نم باران بر سر و صورت ما فرود آمد. آقا حمید فرمودند: برادران عزیز! این هم از الطاف الهی ست، خداوند باران رحمتش را پیشاپیش بر ما نازل نموده است! در ادامه پیام حضرت امام را برای ما ابلاغ داشتند: بسمه تعالی «از خداوند تعالی پیروزی رزمندگان عزیز را خواستارم. عزیزان من بکوشید، که خداوند تعالی با شماست. اینجانب دست و بازوی شما را می بوسم.» آن لحظه اشک در چشمان آقا حمید حلقه زد و بغض گلویش را فشرد! بچه های گردان، صلواتی برای سلامتی امام عزیز فرستادند. آقا حمید اشکانش را با چفیه پاک نمود. آبی نوشید و به تبیین ماموریت جدید پرداختند. آقا حمید فرمودند: عملیات کربلای ۵ که محاصره بصره نیز نامیده می‌شود، عملیاتی نظامی تهاجمی از سوی نیروهای مسلح ایران، علیه نیروی زمینی عراق است. این عملیات ششمین عملیات نیروهای نظامی ایران برای فتح بصره است، که شدیدترین نبرد تاریخ جنگ عراق و‌ ایران تا به امروز محسوب می‌شود. رزمندگان اسلام عملیات را در محور شلمچه به منطقه‌ای موسوم به کانال ماهی، به صورت گسترده در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۵ با فرماندهی سپاه پاسداران آغاز کردند. ما امروز ان‌شاءالله به سوی شلمچه حرکت خواهیم نمود! عملیات کربلای ۵ با فاصله ۱۵ روز پس از عملیات کربلای ۴ انجام شد. عزیزان من، ما در کربلای ۴ خیلی شهید دادیم... برادران من! امروز چشمان امام عزیز و خانواده های معظم شهدا و امت حزب الله به تک تک شما رزمندگان اسلام دوخته شده است. ما باید راه ناتمام شهدای کربلای ۴ را ادامه دهیم... ان شاءالله به برکت قطرات این باران و دعای خیر حضرت امام و خون به ناحق ریخته دوستان و برادران شهیدمان در ادامه این عملیات، نصرت و پیروزی شامل حال شما رزمندگان اسلام خواهد شد. در پایان برای طول عمر و سلامتی حضرت امام و پیروزی رزمندگان اسلام دعا فرمودند. پس از پایان صحبت های آقا حمید بچه های گردان قوت قلب گرفتند و یک صدا فریاد زدند: فرمانده آزاده، آماده ایم آماده ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند حسین، حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست... آقا حمید، تبسمی کرد و از بچه های گردان تشکر نمود و پس از بازدید از نیروهای مستقر در گردان و تذکرات لازم به بچه‌های رزمنده، ستون به ستون سوار اتوبوس شدیم و به منطقه عمومی شلمچه حرکت نمودیم و با هدایت و فرماندهی گردان های تحت امر آقا حمید در ادامه عملیات کربلای ۵ شرکت نمودیم. برای من بچه رزمنده بابلسری جای بسی افتخار است که همشهری آن مرد بزرگ، فاتح قلوب رزمندگان اسلام، آقا حمید عزیز هستم. ایشان سال ۶۲ در عملیات والفجر۶ فرمانده گردان پدر شهیدم بودند. سال ۶۴ در عملیات والفجر۸ فرمانده گردان پدر خانم شهیدم بودند و در سال ۶۵ ادامه عملیات کربلای ۵ فرمانده ما و دوستان شهیدم نیز بودند. نهایت در سال ۶۶ خود نیز به کاروان سرخ لاله های زهرایی در دشت خونین شلمچه به برادر شهیدش علیرضای عزیز ملحق گشت! سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir
هرچه من گل داشتم غم چید‌ و رفت غنچه هایم را کفن پیچید و رفت من فقط یک ناله بودم حیف شد کاش من هم لاله بودم حیف شد... شادی روح پاسدار همیشه در سنگر، سردار شهید آقا حمیدرضا نوبخت صلوات اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
بر لبش لبخندِ نابی صبح ها گل می کند... چایی از این قند پهلوتر کجا پیدا کنم..؟! یادشهداباصلوات📿 سردار 🕊 صبحتون و عاقبتمون شهدایی☀️🌱 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
خط و حدّ ما را شهدا تعیین کردند🇮🇷 پدر کشتگی ما با این شیطان بزرگ، قدمتی دیرینه دارد. https://virasty.com/nobakht_ir/1726663077524829072 یادشهداباصلوات📿 سردار 🕊 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
🤲 خدایا؛ ابتدای صبـح که رزق بندگانت را تقسیم می‌کنی می‌شود رزق من، امروز رفاقتی باشد از جنس شهـیدان🕊️ با عطـر شهـادت؟🌷 یادشهداباصلوات📿 صبحتون و عاقبتمون شهدایی☀️🌱 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت برادر مجید کریمی ✍ زمانی که با گردان مسلم جمعی تیپ سوم لشکر ویژه ۲۵ کربلا، تحت امر فرماندهی آقا حمید در تاریخ ۲۰ بهمن ماه ۶۵ در شلمچه مجروح شده بودیم، دو هفته در بیمارستان شوشتر بستری گشتیم و پس از بهبودی نسبی با درخواست خودمان از بیمارستان ترخیص شدیم و با جمعی از دوستان بسیجی با مشقت خودمان را دوباره به منطقه عملیاتی شلمچه رساندیم! حدود ساعت ۲۳ در موقعیت حمزه سیدالشهدا، در حال رفتن به داخل سنگر بودم که اتفاقی آقا حمید را دیدم. طبق معمول همان بادگیر زیتونی رنگ و شلوار سبز سپاهی را بر تن داشت و لنگه‌ی شلوارش را تا زانو بالا زده بود و پا برهنه از داخل سنگر فرماندهی خارج شده و با عجله بسمت تویوتا وانت سوپری که حدود ۱۰ متری سنگر پارک بود در حال حرکت بود و چند نفر از برادران سپاهی با ایشان در حال صحبت بودند و آقا حمید به احترام آنها تا آخرین لحظه پابرهنه ایستاده بود و جواب تک تکشان را داد و سپس سوار ماشین تویوتا شد و خودش با همان چشمان خسته پشت فرمان نشست و بسمت پایگاه شهید بهشتی اهواز حرکت کرد. از برادر پاسداری که ایشان را تا ماشین همراهی کرده بود پرسیدم: چرا آقا حمید در این هوای سرد بارانی پابرهنه بود؟! آن برادر پاسدار در جواب گفت: زمانی که آقا حمید از خط مقدم شلمچه داشت به موقعیت حمزه می آمد متوجه شد یکی از بچه های بسیجی کفش‌هایش در ادامه عملیات پاره شده است و آقا حمید، پوتین نظامی اش را به آن جوان رزمنده هدیه داد! وقتی از ایشان به نشانه اعتراض پرسیدیم که چرا این کار را کردید؟ آقا حمید یک نفسی کشید و چشمانش را آرام بست، مکثی کرد و چند ثانیه بعد چشمانش را باز نمود و آرام گفت ببین اخوی! همه این بچه های رزمنده مثل فرزندانم برای من عزیز هستند! من نسبت به تک تک این بچه ها مسئول هستم. همه‌ی این بچه ها در نزد من امانت هستند، خیلی از این بچه ها شاید تا چند ثانیه دیگر زیر این حجم آتش سنگین دشمن در شلمچه یا مجروح شوند و یا به شهادت برسند! سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir
امروزه بعضی از مسئولین برای جلوی دوربین رفتن و دیده شدن به هر دری میزنن! اما در جایی دیگر، مصاحبه کننده به همراه فیلمبردار میخواستن از فرمانده مصاحبه بگیرن؛ اونم برگشت و گفت: شرمنده اصلا وقت نیست ان شاءالله در فرصتی دیگر https://virasty.com/nobakht_ir/1726749952665292692 یادشهداباصلوات📿 سردار 🕊 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
لبخند بزن به روزگاری که از نو شروع شده صبح یادآور زیبایی‌ هاست یادآور زندگی نو، شروعی نو، نگاهی نو و امیدی نو ردپای خدا در زندگیست...🌱 یادشهداباصلوات📿 صبحتون و عاقبتمون شهدایی☀️🌱 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای منصور شکرالله زاده ✍ سردار شهيد حميدرضا نوبخت با توجه به اينكه يک پاسدار بودند بايد عرض كنم در آن زمان برادران پاسدار از نظر نظامی هنوز نتوانسته بودند آن بنيان نظامی محسوس را به دست بياورند، امّا ايشان يک فرد نظامی تمام عيار بودند و با فنون نظامی آشنايی كامل داشتند و دارای يک نظم خاصی بودند. دیگر اينكه از نظر عقيدتی هم ايشان خودشان صاحب نظر بودند و با كارهايی كه انجام می دادند به بچه ها می فهماندند كه شما هم بايد اين كارها را انجام بدهيد و همچنين ارتباطش با نيرو بسيار محكم بود. به مستحبات هم توجه زیادی داشتند و يكی از خوبی ها و محاسن ايشان اين بود كه ارتباط بسيار نزديكی با زير مجموعه خودشان داشتند و به همه احترام می گذاشتند. به خاطر همين در دل همه بچه ها جا افتاده بودند. از خصوصيات بارز سردار اين بود كه در شب های تاريک هم با صدای بچه ها آنها را می شناخت، يعنی اينكه از طريق صدای آنها، آنها را می شناخت. سردار 🕊 ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 @nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا🕊 دلم بارش باران می‌خواهد از آنهایی که معنی‌اش می‌شود: شهادت... یادشهداباصلوات📿 سردار 🕊 اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇 🆔@nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا