〰〰🍃 🌸 🍃〰〰
رفیق! 😉
بجنگ و خسته نشـو 💪
به قـول حاجقـٰاسـم میوه ڪه
برسه،بـٰاید چیدش ڪامـل ڪه بِرِسی خریدارت میشـن
اونوقت پرواز هم میڪنی 🦋
💠 امام خمینی (ره):
شهادت ارثی است که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می دانستند و در راه مکتب پرافتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می کردند به ملت شهیدپرور ما رسیده است.🌷
'♥️𖥸 ჻
°✦ سردار دوست داشتنی و محبوب
°✦ شهادت حق شما بود
🌷🌷شهادتت مبارررررک 🌷🌷
🌷🌷🌷اای سردار پر افتخار 🌷🌷🌷
🎞پور فیض
#جان_فدا
#حاج_قاسم
شهادت مدال افتخار است در فراسو 👇
〰〰🍃 🌸 🍃〰〰
http://eitaa.com/faraasoo
〰〰🍃🌸🍃〰〰
بسم الله الرحمن الرحیم
#چراغ_همیشه_روشن
#قسمت_دوازدهم
تا زمانیکه خانهی اماساور تر و تمیز شود، آوردیمش خانهی خودمان.
برای معصومه مادری میکند و انگار در صورت علی، چهرهی پسر خودش را میبیند.
حال و روز علی خیلی خوب نیست، از همیشه لاغرتر شده است و حوصلهی ورجه وورجه ندارد.
ساکت و آرام گوشهای کز میکند و زل میزند به بقیه.
روز سهشنبه دمدمای غروب، علی را برداشتم و راهی پارک شدیم.
خودش را چپانده بود روی صندلی عقب و از شیشه، خیابان را میپایید.
چشمش که به تاب و سرسره افتاد، از خوشحالی بالا و پایین پرید و شروع کرد جیغ کشیدن.
برگهای زرد، کفپوش محوطه شدهاند و گهگاهی یکی دوتای آنها از کنار صورتم، سُر میخورند و زیر پا با خشّی خرد میشوند.
علی نیم ساعتی با همهی وسایل پارک، ور رفت و وقتی خسته شد بالاخره آمد پیش من، انگار تازه یادش آمد بابایی هم وجود دارد.
با همان زبان خوشگلِ بچهگانهاش گفت:
-میییم خونه؟ (میریم خونه؟)
یک ماچ آبدار میچسبانم روی لپش و بغلش میکنم.
سرش را میگذارد روی شانهام.
از بس که بازی کرده، حسابی خسته شده است.
قدمهایم را تندتر برمیدارم تا زودتر به ماشین برسم.
دستانش از روی گردنم میافتد پایین.
درب ماشین را باز میکنم و علی را میگذارم روی صندلی
چرا اینقدر زود خوابش برد؟!
رنگش چرا؟
-علی؟... علی بابا؟
میزنم روی صورتش تا بیدارش کنم ولی تلاشم بینتیجه است.
-علی جون؟
مینشینم پشت ماشین و با آخرين سرعت میرانم سمت بیمارستان...
✍ز.فرخی
📚#تحریریه_فرا_سو
#دوشنبههای_داستانی
#جان_فدا با دوشنبههای داستانی فراسو
〰〰🍃🌸🍃〰〰
http://eitaa.com/faraasoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〰〰▪️🥀▪️〰〰
سردار ما از تبار عشق و ایثار بود!✋️
پهلوانی که به قلب دشمن میزد بدون هیچ واهمهای!
سردار ما در همهی میدانها نه خستگی میفهمید، نه سرماوگرما!
او نه تنها سرداری رشید و غیور که...
پدری مهربان، برای تکتک فرزندان ایران بود.
زیبایی اوصافش را از زبان رهبر فرزانهمان بشنویم، خوشتر است:
"مراقب بود که به کسی تعدّی و ظلم نشود. به دهان خطر میرفت امّا جان دیگران را تا میتوانست حفظ میکرد."۹۸/۱۰/۱۸
✍️🏻م.وحیدیانفر
🖋ویراستار: میم.صادقی
🎞ف.پورعباس
#حاج_قاسم
#جان_فدا
یادمان سردار در فراسو👇
〰〰▪️🥀▪️〰〰
http://eitaa.com/faraasoo
〰〰▪️🥀▪️〰〰
🌻حاجی
ظرفهای شام را شستم، کتری را پر کردم و گذاشتم تا بجوشد. چشمم به عکسهایی افتاد که تصویر حاج قاسم را برای پروفایلشان گذاشته بودند. یکی از عکسها نظرم را جلب کرد؛ با چشمهای خمار، لبخند قشنگی هم بر لب داشت.
صندلی را عقب کشیدم، نشستم و با او حرف زدم:
-حضرت آقا خیلی دوستت داره. وقتی حضرت آقا نمازت رو میخوند، اللهم لا نعلم منه الا خیراً... رو که گفت با صدای بلند گریه کرد. گریهاش، اشک همه رو در آورد. چرا گذاشتی صدای گریه آقا بلند بشه؟!
یه روز پنج شنبه بود، بعد از دیدن آقاجون توی گلزار، خودم رو برای دعای کمیل رسوندم حرم حضرت معصومه. میرداماد روضهایی رو خوند که برای اولینبار معنیش رو میفهمیدم.
"امام حسین دست به کمر، عنان اسب عباس رو گرفته بود و به سمت خیمهها میاومد. دخترش سکینه جلو اومد و سراغ عمو رو گرفت."
صدای گریه سکینه و امام حسین رو میشنیدم. همون شب به دلم افتاد ممکنه اتفاقی تو راه باشه. حضرت معصومه رو قسم دادم به غربت یتیمای امام حسین تا به بیچارگیمون رحم کنه.
بعد از شهادتت فهمیدم، این روضه رو دوست داشتی. شنیدم وقتی حضرت سکینه جلو میاومد و سراغ عمو رو میگرفت، نمیتونستی ادامه روضه رو تحمل کنی و از مداح میخواستی دیگه ادامه نده. حالا انگاری ما هم به این روضه حساس شدیم، دیگه نمیتونیم گریههای سکینه رو تاب بیاریم. هر وقت اسم حضرت سکینه و عباس میشه، دلمون میلرزه.
یاد سحر پنجشنبهشب دیماه میافتیم، اون ساعتی که ارباًاربا شدی و دیگه برنگشتی. تا نفس میکشیم نَه ساعت 1:20 یادمون میره، نَه 13دی!
صدای قلقل آب کتری، من را از دنیای خاطرهبازیهایم بیرون کشید. نگاهی به حاجی انداختم و زیر لب برای روح بلندش، صلواتی فرستادم. برخاستم تا برای بچهها چای، دم کنم؛ برای برگزاری مراسم سردار، خیلی زحمت کشیدند و خسته شدند.
✍️🏻زهرا آقا محمدی
🖋ویراستار: میم.صادقی
🌷#جان_فدا
🌷#حاج_قاسم
🌷شادی روح شهید بزرگوار سپهبد حاج قاسم سلیمانی صلواتی ختم بفرمائید.🌷
✨زیارت مجازی مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
🌐 http://tour.soleimani.ir
🌷یادمان سردار در فراسو 👇
〰〰▪️🥀▪️〰〰
http://eitaa.com/faraasoo
43.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت
معرفی جامعة الزهراء سلام الله علیها
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〰〰▪️🥀▪️〰〰
❃از مقتلت آتشی به جـانم افتاد
❃پهلوی کبود مـادر آمد در یــاد
❃بر روی مزار او به خون بنویسید
❃او بهر دفاع از ولایت جان داد...🌷🇮🇷🌷
🌷#جان_فدا
+دلتنگم و باید بپذیرم که دگرنیست
: دلتنگ تــو بودن ،
خودش احساس قشنگی است...! 😌
🌷#حاج_قاسم
🎞 بذرگر
#استوری
یادمان سردار در فراسو 👇
〰〰▪️🥀▪️〰〰
http://eitaa.com/faraasoo
〰〰▪️🥀▪️〰〰
🌷#حاج_قاسم
✨️وقتی خدایی باشی...
وقتی ولایی باشی...
و قلبت برای انسانیت بتپد...
دیگر مرزها را هم در مینوردی!
🇮🇷ایران، فلسطین، سوریه، لبنان و... ندارد؛ تمام دنیا زیر گامهای شجاعت میلرزد!
💠چه نیکو فرمودند رهبر عزیزمان:
به کمک ملّتهای منطقه یا با کمکهایی که به ملّتهای منطقه کرد، توانست همهی نقشههای نامشروع آمریکا در منطقهی غرب آسیا را خنثی کند. ۹۸/۱۰/۱۸
و ما امروز به تو میگوییم:
سردار عزیز! قسم به خونت، عَلَم زمین نخواهد ماند.✋️
✍️🏻م.وحیدیانفر
🖋ویراستار: میم.صادقی
🎞ف.افسونی
فاتحه آنلاین برای شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی 🌷
🌐https://fatehe-online.ir/231707
#جان_فدا برای اسلام و ایران با فراسو
〰〰▪️🥀▪️〰〰
http://eitaa.com/faraasoo
〰〰▪️🥀▪️〰〰
+عزیزم!
-من متعلق به آن سپاهی هستم
-که نمی خوابد و نباید بخوابد
-تا دیگران در آرامش بخوابند
-بگذار آرامش من
-فدای آرامش آنان بشود و بخوابند ..
📜بخشی از نامه ی حاج قاسم
به دخترش خانم فاطمه سلیمانی ❤️
🌷#جانفدا
🌷#حاج_قاسم
🎞پورفیض
الگویی بنام قاسم سلیمانی در فراسو 👇
〰〰▪️🥀▪️〰〰
http://eitaa.com/faraasoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〰〰▪️🥀▪️〰〰
#روایتدلتنگی
عزتت،شرفت،شجاعتت
برتمامینقشههایدشمنان
چیرهمیشود.آنهاتوراڪشتند،
امانتوانستندبہزانویتدرآورند
چقدراینقصہآشناست
قصہیڪربلا . . . 💔!
#حاجقاسم
#جان_فدا
🎞پورعباس
قصه حاج قاسم در فراسو👇
〰〰▪️🥀▪️〰〰
http://eitaa.com/faraasoo