eitaa logo
حریم عشق
148 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
°•﷽•° •﴿ۅ هماݩا خدا گفٺ 🕊﴾ •| به نام شهید مدافع وطن امید اکبری|• _کپی به عشق صاحب الزمانمون ، حلالت مومن🌱 ♥️ .. به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2583363789Ce1e8b17d2f
مشاهده در ایتا
دانلود
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 من - به قول خودت تا کجا میتونم تحمل کنم ؟ من اینم مگه چقدر میتونم عوض شم ؟ فکر نمیکنم بتونیم بیشتر از چند ماه کنار هم زندگی کنیم نه من مورد تأیید خونواده ی تو هستم و نه تو میتونی مثل خونواده ی من باشی چه جوری من رو بدون چادر تو خونواده ت میبری ؟ قدمی به عقب رفتم ‏ من - من نمیتونم یه عمر خودم نباشم نمی تونم وادارت کنم از اعتقاداتت دست بکشی من ... من ... من عاشقتم امیرمهدی به حدی که نبودنت دیوونه م میکنه ولی ... بغض نمیذاشت درست حرف بزنم من - ولی ... نمیتونم زندگیت رو خراب کنم تو لیاقت بهترین زندگی رو داری وجود من باعث میشه آرامشت به هم بریزه فکر کنم بهتره همین اولش از هم بگذریم این احساس از اولم اشتباه بود نباید بهش اجازه ی جولان میدادیم ؛ من .... من نمیخوام باهات زندگی کنم چشم باز کردم و خیره شدم بهش میخواستم تأثیر حرفم رو ببینم چشماش رو بسته بود اطراف چشماش چین افتاده بود انگار با درد پلک هاش رو روی هم فشار می داد سرش رو به آسمون بود از حرفم درد می کشید ؟ چشمام رو بستم از کنارش رد شدم .... چشماشو بسته تا نبینه بد شدم ... از حس دردی که داشت بغضم بیشتر شد من عامل این حسش بودم ؟ این درد کشیدنش ؟ چرا این تفاوت ها رو مثل پتک کوبیدم رو سرش ؟ کاش بهتر حرف میزدم ! کاش ! اشک تو چشمام جمع شد " خدا لعنتت کنه ای " به خودم گفتم چونه ام لرزید باهاش چیکار کردم!!! اوج دردم زمانی بود که چشم باز کرد و من خیسی اطراف مژه هاش رو دیدم اشکام بی اختیار رو گونه ام راه گرفت سرش رو به سمت مخالف چرخوند و دستاش رو گذاشت رو صورتش قلبم به درد اومد انگار منم باهاش درد می کشیدم با درد گفتم: من - امیرمهدی مثل برق گرفته ها برگشت به سمتم نگاهش رو رد اشکم ثابت شد دستش رو به طرفم دراز کرد انگار بخواد رد اشکم رو پاک کنه که یه دفعه انگشتاش رو مشت کرد و به سمت مخالف چرخید یه قدم به طرفش برداشتم من -امیر؟ حس کردم تند تند نفس عمیق میکشه آروم گفت امیرمهدی - تو رو خدا گریه نکنین قسمش ، التماس نشسته تو لحنش گریه ام رو بیشتر کرد سرش رو به سمت آسمون بالا برد امیرمهدی - به اون خدایی که براش روزه می گیرین قسمتون میدم گریه نکنین با درد گفتم: من - نمیتونم ، وقتی حالت اینجوریه وقتی میدونم برای خوشبختیت باید ازت بگذرم ! ازم فاصله گرفت و سکوت کرد 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛