💛🌿💛🌿💛🌿💛
🌿💛🌿💛🌿💛
💛🌿💛🌿💛
🌿💛🌿💛
💛🌿💛
🌿💛
💛
📜 #رمان_آدم_و_حوا
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_دویست_و_بیست_و_یک
امیرمهدی - خیلی مهمن ؟
من - آره مهمن ، یعنی برای من مهمن
سری تکون داد که حس کردم منظورش اینه که ادامه بدم
من - این اختلافاتی که بینمونه یعنی اين تفاوت ما یه جاهایی مثل سنگ جلوی پامون میشه مانع...منظورم اینه که...
مونده بودم چه جوری باید بگم که پرید میون حرفم
امیرمهدی - رک بگین با حاشیه رفتن از موضوع دور میشیم
دوباره نفسی گرفتم کمی به سمت مخالف چرخیدم تا بتونم راحت حرف بزنم نگاه کردن بهش مانع میشد رک حرف بزنم
من - اگه من بهت جواب بله بدم با مهمونیای مختلط خونواده ی من میخوای چیکار کنی ؟ میخوای نیای ؟ و منم باید قید خونواده م رو بزنم ؟ همونجور که تو عموت رو دوست داری منم عموم رو دوست دارم، دلم میخواد سالی دو سه بار ببینمش یا از حالش خبر داشته باشم ... من نمی تونم برای هميشه قید خونواده ام رو بزنم
باز کمی چرخیدم انگار ازش خجالت می کشیدم
من - من عاشق رقصم با این اعتقادات تو من باید رقصیدن رو کنار بذارم ؟ آهنگ هایی که دوست دارم گوش نکنم ؟ من هميشه آرزوم بوده شب عروسیم با شوهرم بین جمعیت مهمونا برقصم یعنی اين آرزو رو باید به گور ببرم امیرمهدی ؟ من عاشق رقص دو نفره ی عروس دومادا هستم به خصوص وقتی عاشقانه همدیگه رو نگاه میکنن یا وقتی که عروس با عشق سرش رو میذاره رو سینه ی شوهرش
یه قدم ازش دور شدم
من - اگر من رنگ سفید بپوشم خدا قهرش میاد ؟ خدا انقدر زود آدم رو جهنمی می کنه ؟ پس این همه آدمی که اینجان نود درصدشون جهنمین چون رنگ لباساشون شاده ؟ من باید کفش پاشنه دار نپوشم چون با اعتقادات تو جور در نمیاد ؟
دستم رو روی سرم گذاشتم
من - شلوار تنگ ، جوراب نازک ، خندیدن ، بلند حرف زدن همه رو باید بذارم کنار ؟
برگشتم به سمتش
من - مردای خونواده ی من تو مهمونیای رسمی هميشه کراوات میزنن تو هیچوقت کراوات نمیزنی گ،درسته ؟ کت و شلوارات هميشه ساده ست و رو مد نیست ،درسته ؟
سرم رو کج کردم
من - من عاشق مُدم عاشق اين که وقتی مدلی مد شد برم خرید من با این چیزا باید چیکار کنم امیرمهدی ؟
چشمام رو بستم
بغض کردم
زندگی بازی بدی رو با ما شروع کرده بود
#گیسوی_پاییز
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
💛
🌿💛
💛🌿💛
🌿💛🌿💛
💛🌿💛🌿💛
🌿💛🌿💛🌿💛