eitaa logo
حریم عشق
177 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
°•﷽•° •﴿ۅ هماݩا خدا گفٺ 🕊﴾ •| به نام شهید مدافع وطن امید اکبری|• _کپی به عشق صاحب الزمانمون ، حلالت مومن🌱 ♥️ .. به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2583363789Ce1e8b17d2f
مشاهده در ایتا
دانلود
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 خیره شدم به صورتش به چشمای به زیر افتاده ش که هنوز هم تمایل نداشت به اینکه مستقیم نگاهم کنه به حجب و حیای ذاتیش که دوست داشتنی ترش کرده بود آخ که چقدر دلم میخواست بپرم بغلش و ببوسمش اگر اعتقاداتش برام مهم نبود قطعاً این کار رو می کردم اگر میفهمید چی تو ذهنم می گذره لبخندم بیشتر کش اومد امیرمهدی - چی تو ذهنتون میگذره که اینجوری می خندین ؟ ابرویی بالا انداختم و شیطون گفتم من - به یه کار غیرقابل پیش بینی امیرمهدی - خواهشاً از خیرش بگذرین خندیدم من - مگه میدونی میخوام چیکار کنم ؟ امیرمهدی - وقتی شیطنت شما گل میکنه میشه حدس زد چه کارهایی می کنین گوشه ی آستینش رو صاف کردم من - چون همه منتظرن از خیرش میگذرم نفس راحتی کشید امیرمهدی - خدا خیرشون بده که منتظرن از لحنش با صدای بلند خندیدم و جلوتر ازش به راه افتادم و از اتاق خارج شدم همه داخل حیاط منتظر ایستاده بودیم تا آقای درستکار درهای خونه شون رو قفل کنه و همه با هم راهی بشیم کنار مهرداد و رضوان ایستاده بودم و حواسم به رضوان و نرگس بود که در مورد مسجدی که قرار بود دو شب دیگه برای احیا بریم حرف میزدن صدای زنگ موبایلم باعث شد حواسم رو ازشون بگیرم و سریع دست ببرم داخل کیفم و گوشیم و در بیارم شماره ی حک شده روی صفحه اسکندر رحیمی رو به یادم آورد مردد بین جواب دادن و ندادن گوشیم رو نگاه میکردم حقیقاً سخت بود تو خونه ای که به یکی از اعضاش تعلق خاطر داشتم جواب تلفن خواستگار سمجم رو بدم یکی نبود به جناب اسکندر خان بگه آخه الان وقت زنگ زدنه ؟ اونم وقتی من زیر نگاه خیره ی امیرمهدی هستم ؟ اما جواب ندادنم هم صورت خوشی نداشت هم جلوی امیرمهدی که مطمئناً مشکوک می شد چرا جواب ندادم و هم جلوی اسکندر که یه جور بی احترامی به خودش میدید این جواب ندادن رو به خصوص که تا آخر شب و برگشتن به خونه نمی تونستم باهاش تماس بگیرم و به خاطر رد تماس زدن ازش عذرخواهی کنم نهایت بی ادبی بود بی توجهی به گوشی در حال زنگم به ناچار جوابش رو دادم من - بفرمایید اسکندر - سلام رحیمی هستم میخواستم بگم " میدونم کی هستی لازم نیست اینجوری با ابهت خودت رو معرفی کنی " من - بله خوب هستین ؟ کمی فاصله گرفتم از بقیه اسکندر - ممنون شما خوبی ؟ این دوم شخص بودن کمی معذبم میکرد احترام بی چون و چرای امیرمهدی بد عادتم کرده بود اگر چند ماه پیش بود عین خیالم هم نبود که طرف مقابلم بهم " تو " بگه ولی وقتی هر دفعه امیرمهدی با احترام من رو " شما " خطاب کرد بهم اين تصور رو داد که باید از طرف هر مردی مورد احترام واقع بشم و حریمم حفظ بشه خیلی رسمی حرف زدم تا بفهمه باید یه حریمی بینمون قائل بشه من - ممنون بفرمایید و این یعنی اگه کاری داری زودتر بگو وگرنه برو پی کارت اسکندر - وقت دارین با هم حرف بزنیم ؟ 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛