💛🌿💛🌿💛🌿💛
🌿💛🌿💛🌿💛
💛🌿💛🌿💛
🌿💛🌿💛
💛🌿💛
🌿💛
💛
📜 #رمان_آدم_و_حوا
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_دویست_و_سی_و_یک
طاهره خانوم - بدون حضور شما خوش نمیگذره یه امشب رو کنار ما بد بگذرونین
مامان - اختیار دارین این چه حرفیه
طاهره خانوم اقای درستکار رو مخاطب قرار داد
طاهره خانوم - حاج آقا ! من خانوم صداقت پيشه رو راضی کردم حاج آقاشون با شما !
آقای درستکار با لبخند گفت
درستکار - ایشون به من نه نمیگن . درسته ؟
و با این حرف بابا لبخندی زد و گفت
بابا - شما انقدر عزیزین که نمیتونم بهتون نه بگم
درستکار - پس حله نیم ساعت دیگه همه با هم راهی میشیم شما هم خیالت راحت حاج خانوم
طاهره خانوم لبخندی زد و با گفتن " با اجازه برم چند تا چایی بیارم " راهی آشپزخونه شد
با صدای خنده ی مهرداد دوباره برگشتم به سمت جایی که اونا ایستاده بودن نرگس نبود و فقط رضا و رضوان و مهرداد تو درگاه بین هال و پذیرایی ایستاده بودن
مهرداد در حال بستن کراوات برای رضا بود رضا با اعترأَض گفت:
رضا - حالا اين رو نزنم نمیتونم عکس بگیرم ؟
مهرداد - ساکت !خوشگل میشی
رضا - من بدون کراوات پسندیده شدما !
مهرداد - بذار خانومت چند دقیقه تو رو جنتلمن ببینه
رضا - خانومم من رو همه جوره قبول داره چه با کراوات چه بی کراوات
دیگه چیزی نشنیدم انگار یکی به مغزم تلنگر زد قبول داشتن چه با کراوات چه بی کراوات ؟
پس چرا من از امیرمهدی کراوات زدن خواستم ؟ من کجا سیر میکردم و اینا کجا ؟
ادعای عاشقی من درست بود يا ادعای اینا ؟ من فلسفه ی عشق رو نفهمیده بودم یا اونا درک و فهمشون جور دیگه ای بود ؟
حسرت بار آه کشیدم
چقدر نوع نگرش ما فرق داشت ... انگار من تو کره ی دیگه ای زندگی می کردم ... خونم به جوش اومد از دست خودم ... خود ظاهربینم !
یعنی اگر امیرمهدی کراوات نمیزد ما خوشبخت نمیشدیم ؟یه لحظه از خودم پرسیدم " کراوات زدنش برای من حیاتیه ؟ مهمه ؟ "
و به خودم جواب دادم " آره مهمه اما ... اما همه چیز نیست "
تو ذهنم دودوتا چهارتا کردم که ارزش امیرمهدی با کراوات بیشتره یا بی کراوات !
خصلت های خوب امیرمهدی ربطی به کراوات نداشت،داشت؟
نرگس - مارال جان !
با ترس سربلند کردم و گیج و گنگ نگاهش کردم
فهمید تو حال خودم بودم حواسم نبود و یک دفعه ای صدا کردنش باعث ترسم شد
نرگس - ببخشید ترسیدی ؟
به زور لبخندی زدم
من - مهم نیست ، جانم ؟
نرگس - آروم برو اتاق من امیرمهدی باهات کار داره
من -بامن ؟
سری تکون داد
نرگس - آره تا کسی حواسش نیست برو
#گیسوی_پاییز
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
💛
🌿💛
💛🌿💛
🌿💛🌿💛
💛🌿💛🌿💛
🌿💛🌿💛🌿💛