eitaa logo
حریم عشق
148 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
°•﷽•° •﴿ۅ هماݩا خدا گفٺ 🕊﴾ •| به نام شهید مدافع وطن امید اکبری|• _کپی به عشق صاحب الزمانمون ، حلالت مومن🌱 ♥️ .. به ما بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2583363789Ce1e8b17d2f
مشاهده در ایتا
دانلود
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 و با لبخندی ازمون دور شد و من حتی یه " خداحافظ " خشک و خالی هم نگفتم نه اینکه قهر باشم ، نه فقط نمیتونستم حرف بزنم انگار فقل بزرگی به دهنم زده بودن تو مسیر بین پاساژ تا خونه مون ساکت بودم دلم نمیخواست به امیرمهدی و اتفاق بینمون فکر کنم برای همین خودم رو با دیدن آدمها سرگرم کردم حس می کردم نیاز دارم تو تنهایی بشینم و فکر کنم حق با کی بود با من يا امیرمهدی ؟ دلم میخواست دوباره بشینم و حرفامون رو از اول مرور کنم با این همه تفاوت عقایدی که تازه داشت اذیتم میکرد چرا دنبالش بودم ؟ جلوی در خونه باز هم به زور لب باز کردم از رضوان و رضا خداحافظی کردم و وارد خونه شدم. مامان به محض ورود اومد استقبالم مامان - باز سلامت رو خوردی دختر ؟ من -سلام ‏ و انگار تو خونه تازه دهنم باز شد به حرف زدن بسته ی حاوی پارچه ها رو دادم دستش و راهم رو به طرف اتاقم کج کردم. در همون حال گفتم: من - هر کدومش رو دوست داری بردار مامان - خوش گذشت ؟ ایستادم و روی یه پا چرخیدم به سمتش جمله ش بیشتر به طعنه میخورد تا خبر گرفتن از حال درونیم و اینکه بهم خوش گذشته یا نه!!! نگاهی به چشم های موشکافش انداختم من - اگر تیکه ی اخرش رو که امیرمهدی می خواست سرم رو از تنم جدا کنه فاکتور بگیریم بقیه اش خوب بود سریع برگشتم که به راهم ادامه بدم اما حرفش باز هم باعث شد بایستم مامان - باز چیکار کردی ؟ مگه حتماً من باید یه کاری کرده باشم که کسی بخواد سرم رو از تنم جدا کنه ؟ نمیشه اون شخص خودش اشتباه کرده باشه ؟ نفسم رو کلافه بیرون دادم و گفتم: من - من کاری نکردم یه پسره اومد باهام دوست شه منم اومدم حالش رو بگیرم به ایشون برخورد بعد هم اداش رو با حرص در اوردم من - میگه اگر ظاهرتون موجه باشه کسی در موردت بد فکر نمیکنه، هه ... کجای ظاهر من بده ؟ هان ؟ مامان تکیه داد به دیوار کنارش و یه دستش رو روی سینه جمع کرد و دست دیگه ش رو به حالت عمود روش قرار داد و زیر چونه ش گذاشت مامان - از نظر اون ایراد داشته من - به من چه اون اینجوری فکر میکنه ! مامان - تو این پسر رو می خواستی ، یادته ؟ سکوت کردم راست میگفت من بی فکر انتخاب کرده بودم یا چشمام فقط و فقط خوبی هاش رو میدید و روی بقیه ی چیزها بسته شده بود 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛